وناش


فارس گزارش می‌دهد
تجلی عظمت احسن‌الخالقین در نجات چوپانان گمشده الموت
تمام سختی به جان خریدن‌ها و تجلی انسانیت برای جست‌وجو و نجات چوپانان گمشده در کوه‌های برفی الموت، عظمت انسانی را نشان می‌داد که خداوند برای آفرینشش به خود بالیده و احسنت گفته بود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، ساعت ۲:۰۰ بعد از نیمه شب است. زنگ‌ها که به صدا درمی‌آید باز خبر از حادثه‌ای دیگر دارد و این بار اتفاقی دیگر در منطقه حادثه‌خیز الموت رخ داده است و هنوز کسی نمی‌داند عملیات امدادرسانی‌ قرار است سه روز به طول بینجامد.
احد نوروزی ۶۰ ساله و شاه‌میرزا نوروزی ۳۵ ساله، چوپانانی از اهالی روستای وناش برای چرای ۶۱۰ رأس گوسفند به راه افتاده و در ارتفاعات سیالان در منطقه‌ای به نام گرمدره و دره‌خوبان در برف و کولاک گرفتار و ناپدید می‌شوند.
حمید ره‌انجام مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر استان قزوین در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس اظهار داشت: هماهنگی‌ها و برنامه‌ریزی‌های اولیه از سوی جمعیت هلال‌احمر استان قزوین با شعبه رودبار الموت صورت گرفت و تا ساعت ۳:۰۰ بامداد تیم‌ها برای امداد و جست‌وجو فراخوان شدند.
سه ستاد هماهنگی در این عملیات تشکیل می‌شود که ستاد اصلی در جمعیت استان، دیگری در جمعیت هلال‌احمر الموت و سومی در کاروانسرای پپچ‌بن الموت برای ایجاد هماهنگی‌های بین تیم‌ها و دستگاه‌ها است.
باید ماند و روشنی هوا را انتظار کشید. صبح که می‌شود و عقربه‌های ساعت خود را به عدد ۹ نزدیک می‌کنند، جلسه‌ای در مرکز کنترل هماهنگی عملیات هلال‌احمر استان برگزار می‌شود که در آن کوهنوردان برای توجیه به منظور اعزام به منطقه حضور دارند.
اما پیش از این تفاهم‌نامه‌ای با هیئت کوهنوردی استان منعقد شده بود برای چنین روزهایی تا تلفیقی از نیروهای هلال‌احمر و کوهنوردان استان در قالب تیم واکنش سریع کوهستان جست‌وجوی چوپانان گمشده را آغاز کنند.
در فاصله یک ساعت تیم واکنش سریع به الموت می‌رسند تا دوباره بررسی‌های لازم به انجام برسد؛ بررسی‌هایی که نشان داد گام نخست برای آغاز جست‌وجوها، بازگشایی راه کوهستانی مسدود شده در حد فاصل روستای گرمارود تا پیچ‌بن است.
دیگر هوا تاریک بود که نیروهای راهداری مسیر را تا کاروانسرای شاه‌عباسی پیچ‌بن بازگشایی کردند تا مسیر برای جست‌وجوگران در راهی چندروزه مهیا شود.
تاریکی هوا باز هم انتظاری دیگر را برای دیدن رخ خورشید به ارمغان آورده و فرصتی به دست داده بود تا تیم‌های جست‌وجو در کاروانسرا اقامتی کوتاه داشته باشند و بتوانند صبح فردا مسیر ۱۰ کیلومتری کوهستانی را تا رسیدن به موقعیت احتمالی مردان روستایی طی کنند.
کسی خبر از زنده یا مرده بودن چوپانان ندارد؛ اما برودت و کولاک شدید هم نمی‌تواند مانع جست‌وجوی آنان شود.
صبح از راه می‌رسد و ساعت ۶:۰۰ جست‌وجوگران در مسیری گام می‌نهند که پیمودن آن حتی در روزهای عادی و بدون برف نیز کمتر از ۹ ساعت به طول نمی‌انجامد؛ اما می‌روند بدان امید که مردان روستایی را زنده بیابند.
همزمان با حرکت آنان، بالگرد هلال‌احمر نیز به پرواز درمی‌آید. گرچه بالگرد به دلیل شدت برودت و وزش باد شدید اجازه پرواز ندارد؛ اما جان دو انسان و چندصد رأس گوسفندشان آنقدر اهمیت دارد که خلبانان دست به این کار بزنند.
به گفته حکمت‌الله هاشمی معاون امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر استان قزوین که خود فرماندهی عملیات را بر عهده می‌گیرد، بالگرد خود را بر فراز سر تیم‌های تخصصی می‌رساند و پشتیبانی، امداد هوایی و تأمین آذوقه آن‌ها را انجام می‌دهد؛ ضمن اینکه گشت‌زنی و موقعیت‌یابی را نیز در دستور کار خود قرار داده است.
هرچند همه می‌دانند که چوپانان به دست خود جان و مالشان را به خطر انداخته و در روزهایی خارج از فصل چرا که احتمال بارش و برف در آن وجود داشته است، گوسفندان را به ارتفاعات برده‌اند؛ اما این را هم می‌دانند که آن گیر و دار فرصت شماتت نیست و باید برای نجات جان آنان کاری کرد.
موقعیت گمشدگان مشخص نیست. بی‌شک در نقطه‌ای سرپوشیده پناه گرفته‌اند تا از سرما و خطرات در امان باشند.
باید رد آنان را جست. آخرین تماسی که یکی از آنان با تلفن همراه برقرار کرده است، سر نخ می‌شود و مخابرات نقطه دقیق آن را اعلام می‌کند.
حضور بالگرد در عملیات و پرواز در حوالی موقعیت اعلام شده از سوی مخابرات نقاط محتمل‌تر برای حضور چوپانان را شناسایی و از طریق اطلاع آن به تیم‌های تخصصی به وسیله بی‌سیم سرعت جست‌وجو را بالا برده بود.
این پروازها پس از سوختگیری بالگرد، بعد از ظهر همان روز از سر گرفته شد؛ اما آنچه این بار فرمانده عملیات از فراز آسمان در میان بالگرد می‌دید، حاکی از موفقیت تیم‌ها در جست‌وجوی چوپانان بود.
تیم‌های تخصصی که حالا ۱۰ ساعت پیاده‌روی کرده بودند، ساعت ۱۶:۰۰ به چوپانان می‌رسند.
جست‌وجوگران پس از یافتن آن‌ها به چشم می‌بینند که چگونه لباس‌های چوپانان در سرمای ۳۰ درجه زیر صفر یخ زده و با تکان‌دادنشان می‌شکنند.
در چنین شرایطی بی‌شک دو مرد روستایی بیش از هر چیز به حمایت روانی نیاز داشتند و گرچه این حمایت‌ها با جست‌وجوی اعضای تیم‌ها و روشن کردن نور امید در دل چوپانان به خودی خود تجلی یافته بود؛ اما آنان باز هم از حمایت چوپانان دریغ نمی‌کردند.
این در حالی بود که خود جست‌وجوگران نیز از درد عاری نبودند؛ همچنان‌که یکی از آنان با زانوی آسیب‌دیده و درد شدید آن قدم در راه نهاده بود و آن دیگری با وجود اینکه ۲۰ سالی از آخرین کوله به دوش گرفتنش برای کوهنوردی می‌گذشت، با تمام توان پا به پای امدادگران کوهنورد به قله رفته بود.
بالگرد پایین آمده بود تا فرماندهی عملیات از سلامت همگی اطمینان یابد و به آنان آذوقه برساند و به دنبال آن خبر سلامت چوپانان و جست‌وجوگران تیم‌ها را از بالای کوه‌های پوشیده از برف به قزوین برساند.
اما حالا مسئله دیگری خودنمایی می‌کرد که برای چوپانان شاید کمتر از جانشان ارزش نداشت و آن چیزی نبود جز آوردن آن همه گوسفند از ارتفاعات چهار هزار متری به روستا؛ گوسفندانی که ثمره دسترنج تعداد زیادی از خانوارهای روستا بود و چرخ زندگی آن‌ها را می‌گرداند؛ اما در این سه روز چندین رأس از آن‌ها بر اثر سرما و گرسنگی تلف شده بود.
چوپانان گفته بودند که اگر خودمان هم اینجا بمانیم، بدون گوسفندانمان به روستا باز نمی‌گردیم. آخر امانت اقوام و آشنایان‌شان به آنان سپرده شده بود و با این سهل‌انگاری، بازگشت بدون همراه داشتن آن‌ها برایشان بسیار دشوار بود.
از همین رو بود که بنا شد روز بعد گوسفندان نیز از راه زمینی به پایین کوه انتقال یابند؛ اما فعلا فرماندهی به الموت حرکت کرده بود تا تمهیداتی برای حل مسئله بیندیشد.
گوسفندانی که در این سه روز گرسنگی و سرما، حتی به پشم تن خود نیز برای رهایی از رنج گرسنگی روی آورده بودند، نیاز به غذا داشتند و بدون آن حرکتشان غیرممکن می‌نمود و چه بسا همان‌جا جان می‌سپردند؛ همان گونه که در طول مسیر یک کیلومتری طی شده پنج رأس از آن‌ها تلف شده بودند.
ساعت ۸:۰۰ صبح روز پس از آن بود که با پیگیری معاونت امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر استان قزوین در اقدامی که برای بسیاری از افراد جالب بود، مجوز پرواز بالگرد برای انتقال جو و آذوقه گوسفندان صادر شد و پس از سپری شدن یک ساعت از زمین برخاست.
رسیدن و به زمین نشستن بالگرد در الموت دو ساعتی به طول انجامید و ۲۰۰ کیلو جو و آذوقه را بارگیری کرد.
بالگرد برای پرواز باید در جهت وزش باد حرکت می‌کرد؛ اما باد تندتر از آن بود که بشود بالگرد را به پرواز درآورد.
این مشکل هم نتوانست مانع امدادرسانی به حادثه‌دیدگان شود؛ چرا که فرمانده و خلبانان حاضر شده بودند مسیر را دور بزنند و با پشت‌سر گذاشتن استان‌های البرز و ساری به محل حضور چوپانان برسند.
ساعت ۱۳:۰۰ شده بود که بالگرد به بالای سر تیم‌های تخصصی رسید و تمام آذوقه‌ها را در ارتفاع دو متری به همراه دو نفر کوهنورد کمکی در آنجا فرود آورد.
فرمانده عملیات دو ساعت بعد به قزوین رسیده بود و از اینجا به بعد را تیم‌های امداد روستایی نیز می‌توانستند در نقش پشتیبان به انجام برسانند.
ساعت ۱۹:۰۰ همان روز خبر آمد که تیم‌های امداد و نجات کوهستان با موفقیت به کاروانسرای پیچ‌بن رسیده‌اند.
در این عملیات تمام امکانات بسیج شده بود و با نگاه پیشگیرانه، تلفات حادثه‌ای که می‌توانست خسارت ۱۰۰ درصدی داشته باشد، در تلف شدن ۲۰ رأس گوسفند خلاصه شد.
هر کسی در حد توان خود کمکی کرده بود. مسئولان منطقه، راهداری، مخابرات، خلبانان بالگردی که میان قزوین و گیلان مشترک است و هر ۱۵ روز یک بار به یکی از این استان‌ها تعلق دارد.
بالگرد مشترک هرچند از زمان حضورش در قزوین گذشته بود؛ اما با پیگیری جمعیت هلال‌احمر استان قزوین ماند تا عملیات را به پایان برساند.
هر کسی کمکی کرد تا جان و مال چوپانان و دام‌هایی را نجات دهد که خداوند روزی مردم روستا را در آن قرار داده بود؛ اما پس از رهایی از این گیر و دار نباید از آموزش و پیشگیری مردم غفلت کرد تا این اتفاق با سهل‌انگاری‌هایی نظیر کار این چوپانان در راندن گله خود به چراگاه در فصل سرما دیگر تکرار نشود.
در این عملیات صحنه‌هایی متجلی می‌شد که شاید تاکنون در هیچ حادثه‌ای دیده نشده بود. انتقال آذوقه با بالگرد برای گوسفندان، به خط کردن آن‌ها از میان کوه‌ها در یک صف برای نجات این مخلوقات زبان‌بسته و حتی زندگی بخشیدن به بچه گربه‌ای که یکی از امدادگران آن را با خود از کوهستان تا روستای پایین دست آورده بود، از نکات جالبی بود که تجلی انسانیت در سوز سرما و دل کوه به شمار می‌رفت.
این انسانیت در بسیاری جاهای دیگر این عملیات نمود می‌یافت؛ آنجا که یک امدادگر بره‌ای را که پاهایش یخ بسته و نای راه رفتن نداشت، به مدت دو ساعت تا رسیدن به پایین ارتفاعات بر دوش کشیده و در نهایت تلف شدن آن را دیده بود.
تمام این سختی به جان خریدن‌ها و امدادرسانی‌ها که تجربیات حوادث پیشین، پشتیبان آن می‌شد، عظمت انسانی را نشان می‌داد که خداوند برای آفرینشش به خود بالیده و احسنت گفته بود.
فتبارک الله احسن الخالقین.
=============
گزارش از میترا بهرامی



جعبه‌ابزار