پیمانکاری فرهنگی چه بر سر همایش بداق سلطان آورد ؟


به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بوکان نیوز : پیمانکاری فرهنگی چه بر سر همایش بداق سلطان آورد ؟
•• گزارش زیر با نگاهی انتقادی به چند و چون همایش بزرگداشت بداق سلطان مکری می پردازد. این گزارش از زاویه ای انتقادی برخی از گوشه های همایش بداق سلطان را مرور می نماید. نویسندگان این گزارش معتقدند که همایش مذکور دارای کاستی ها و آسیب های جدی بوده و در حد و اندازه یک سمینار استاندارد و علمی ظاهر نشده است. بدیهی است که گروهی دیگر برخلاف این می اندیشند. روانگه لازم میداند اعلام نماید که موضع نفی یا اثباتی در مورد موضوع نداشته و برای انعکاس دیدگاه مدافعان همایش و برگزار کنندگان آن آمادگی دارد تا توازنی در دیدگاهها بوجود آمده و خواننده خود داوری نماید. اضافه می شود که این گزارش تلخیص شده و پاره ای قضاوتهای آن نیز تعدیل شده است. همچنین باید خاطرنشان شود که انتشار آن به معنای موافقت با محتوای آن نیست.
•• انتظار آن بود که «همایش بزرگداشت بداق سلطان مکری» به عنوان یک رخداد مهم فرهنگی در تقویم سال ۱۳۹۳ خورشیدی درج شود و برای سال ها در اذهان مردمان مهاباد و اهل فرهنگ کردستان باقی بماند. اما این همایش بدلیل معایب و نقصان های ساختاری نتوانست به نقطه عطفی فر هنگی و رویدادی اثر گذار تبدیل شود. قبل از همه باید به متولیان این همایش اشاره داشت. متولیان این همایش نهادهای اداری و اجرایی مهاباد مانند فرمانداری، شورای شهر و شهرداری و نیز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بودند. طبیعتا هیچ کدام از این نهادها اداری نه سابقه برگزاری همایش هایی از این سنخ را در کارنامه داشتند و نه خود هرگز چنین مدعایی را مطرح ساخته اند. اگر چه باید نهادهایی چون اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مهاباد را مورد نقد قرار داد که هیچ گاه نتوانسته اند زمینه ساز برگزاری این گونه همایش های فرهنگی شوند. اما در میان نهادهای مهاباد، شورای شهر بیش از همه به عنوان متولی این همایش شناخته می شد. در واقع برگزاری این همایش محصول تصمیم جمعی آنها بود و تامین هزینه های مالی آن را نیز شهرداری مهاباد بر عهده گرفته بود. البته در این میان یک موسسه فرهنگی ناشناخته بیش از هر شخص حقیقی و حقوقی ادعای مالکیت ان همایش را داشت. در واقع این موسسه به نحوی پیمانکار این همایش محسوب می شد!
•• باید گفت حضور یک موسسه بی نام و نشان به عنوان برگزار کننده مراسم، بیشتر تداعی گر یک نوع ” پیمانکاری ” فرهنگی بود که تنها می شود از منظر اقتصاد همایش به ارزیابی آن نشست. اقتصاد همایش و صنعت فرهنگ دو اصطلاح نام آشنای سالیان اخیر در حوزه های فرهنگی هستند که به جد مایه دلمشغولی دردمندان حرمت علم و دانش و خلوص فرهنگ و معرفت شده اند. این پیمانکار ناشی و تازه کار اما ظاهرا همه مراحل و خوان های پیشاهمایش را هم طی نکرد. روال غیر عادی و ناقص کسب مجوز و اقدام از طریق کانالهای غیر متعارف، خلاء و فراخنایی ایجاد نمود که نگاه امنیتی به سادگی آنرا پر کرد و در ادامه روی کل ساختار همایش تاثیری سلبی برجای گذاشت. و این علاوه بر کمبودها و نواقص و خلاهای فراوانی بود که همایش از آن رنج می برد و در واقع یشتر به یک برنامه ی تبلیغاتی –تجاری شبیه بود تا یک همایش علمی –جدای از همه ی اینها- دارای حاشیه ها ی تامل برانگیز و عبرت آموزی بود که برخی ازآنها را به اجمال و به طور کاملا گذرا برای آگاهی عموم – و به ویژه کسانی که در آن همایش حضور نداشتند و نیز برای ثبت درتاریخ رویدادهای شبه فرهنگی منطقه و برای عبرت آموزی فهرست وار مرورمی کنیم:
۱- پیمانکار همایش یا همان موسسه ناشناخته چند ماه قبل از برگزاری با بیشتر دانش آموختگان، تحصیلکردگان و نویسندگان در حوزه پژوهش های کردی وارد گفتگو شده بود. اما ناشناخته بودن پیمانکار مربوطه باعث شد که اکثر قریب به اتفاق این نویسندگان و پژوهشگران از همکاری با آنها خودداری کنند. تنها استاد شناخته شده ی تاریخ دکتر وهاب ولی بود که با حسن نیت حاضر به همکاری با آنها شده بود. ولی بی تجربگی و عدم تخصص پیمانکار باعث شد که نتوانند از توانایی های علمی این استاد تاریخ بهره ای بگیرند. فردی مطلع می گفت که پیمانکار به جای بهره گیری از دانش این استاد سابق دانشگاه های تهران کوی به کوی در پی اخذ یادداشت و مقاله علمی!، آن هم از برخی محافل ناتوان ادبی، بودند.
۲- سخنرانی افتتاحیه به علت عدم انسجام و ارتباط مطالب با موضوع همایش باعث سردرگمی شد.
۳- سخنرانی استاد مدعو – که دکتری خود را از موسسه ای به نام آکادمی علوم تاجیکستان اخذ کرده است- نیز علیرغم سعی بلیغ و جهد وافر وی در ارائه ی سخنرانی ای شبه تخصصی(ازلحاظ فرم نه ازلحاظ محتوا) و عرضه ی سخنانی شوراپسند، ازنظر آگاهان و منتقدان حاضر در جلسه همچون یک تیزر تبلیغاتی و یک نوع پروپاگاندای تجاری –بازرگانی برآورد شد. وی درسخنرانی ۳۰دقیقه ای خود تنها یک جمله ی کوتاه درپایان سخنانش درمورد موضوع همایش اظهارداشت و بقیه سخنان او آکنده از فضل فروشی و من من کردن های بی جا و بی ربط بود. باید گفت جدا از راستی آزمایی این گزاره های تبلیغاتی – تجاری باید گفت که مدتها است که دوران چنین شوهای تجاری- تبلیغاتی که با صبغه و لعاب فرهنگی و علمی عرضه می شوند دراین دیار به سرآمده است. وی اگرشخصیتی آکادمیک و دانشگاهی بود به جای تنهایک مقاله ی علمی پژوهشی در این سن پنجاه و چندسالگی که درآستانه ی بازنشتگی قراردارد باید مثل دیگران حداقل ۵۰مقاله ی علمی پژوهشی می داشت. و این نیز به نوبه ی خود بر مراتب ناآگاهی و عدم معرفت رجال و عدم شناخت شخصیت ها و صاحبنظران و محققان فعال هم معاصر و همولایتی از جانب برگزارکنندگان این همایش اشاره دارد. چرا که با صرف هزینه هایی به مراتب کمتر و یا اصلا بدون هیچ هزینه ای می توانستند از کارشناسان و اهل قلم مناسب استفاده نمایند. ظاهرا پیمانکار همایش تنها درامور اجرایی و در فعالیتهایی همچون پذیرایی از حضار همایش تخصص داشته و این تخصص در امور اجرایی همایش چیزی است که خود به آن می بالند.
۴- عدم تایید و عدم اجازه ی پخش فیلم مستند تهیه شده توسط فریدون حکیم زاده که یک ماه تمام را صرف تهیه و تدوین ساخت آن نموده و بابت آن هزینه های مادی هنگفتی رامتحمل شده بود، از نکات منفی دیگر بود. این فیلم درخصوص آثارباقیه و حسنات جاریه و بناها و آثارساخته شده توسط بداغ سلطان بود و تخصص تجربی ایشان نیز در همین راستا و در همین زمینه است. عدم نمایش این فیلم ارزشمند تخطی از اهداف همایش و بی مهری به شخصیت بداغ سلطان است. متاسفانه پیمانکار کوچکترین پی گیری ممکن را برای اخذ مجوز لازم برای پخش این فیلم درهمایش انجام نداد درحالی که این فیلم بنا به سفارش و توصیه ی اکید و رسمی برگزارکنندگان همایش ساخته شد و اصلا برای اخذ مجوز مربوط هیچ تلاش اندک و ناچیزی نیز صورت نگرفت. لابد بدلیل پاره ای انگیزه های مشخص و تنها از زاویه سرفصل اقتصاد همایش این موضوع قابل درک است.
۵- تعداد اندک مقالات ارایه شده هم قابل تامل و پرسش برانگیزاست، آنهم دربرابر۴۰ مقاله ی ادعا شده ی رسیده به همایش ! ازاین تعداد نیز۶ مقاله در همایش ارائه شد و قرائت گردید، که ۳ مقاله یعنی ۵۰% مقالات نوشته خود داوران همایش بود و این یعنی اینکه داوران تحت عناوین مختلف هزینه، حق الزحمه و مبالغی قابل توجه دریافت کرده اند و هم قضاوت و داوری منصفانه و بیطرفانه کرده و هم مقاله ی خودشان را خودشان داوری فرموده اند و هم زحمت قرائت و ارائه ی مقاله شان را نیز دوباره خودشان متقبل شده اند!!!
۶- ادعا و اظهار انتساب عده ای به خاندان بداغ سلطان در پشت میکروفون در غیاب راستی آزمایی که تحت تاثیر فضای همایش جو گیر شده بودند نیز از حاشیه های شگفت این همایش بود
۷- بنابر اظهار نظر آگاهان و مطلعان- تا تاریخ ۱۷ اسفند ماه نیز مقالاتی برای همایش دریافت و پذیرفته و بعدا در همایش ارائه شدند در حالیکه آخرین مهلت ارسال مقالات ۵ اسفند بود و این هم نشانه ی مضیقه و در تنگنا بودن به سبب کمبود مقالات بوده و هم از طرفی نشانه ی رابطه محوری به جای قانون مداری و ضابطه محوری است.



جعبه‌ابزار