چمازتپه


میاندورود
مازندران از نظر تاریخی دارای اهمیت بسیار است و به دلیل موقعیت خاص طبیعی، سرچشمة حوادث مهم بود به‌گونه‌ای‌که یک قسمت از وقایع تاریخ ایران در آن‌جا روی داد. یکی از انواع تاریخ‌نگاری، تاریخ‌های محلی است که مورخان همواره نگارش تاریخ‌های محلی را مهم دانسته و در دوره‌های مختلف بدان پرداخته‌اند و ازآن‌جهت که به جزئیات امور پرداخته و حاوی اطلاعات دقیق، جزیی و گاه تفصیلی از یک رویداد یا واقعه تاریخی در یک شهر(دیار) یا منطقه است و در فهم تاریخ و فرهنگ کشوری مانند ایران به ویژه تاریخ ایران از ورود اسلام تا استقرار صفویان با بررسی و مطالعه تاریخ‌های محلی میسر است. به‌طور مشخص تاریخ‌نگاری محلی به ثبت و ضبط وقایع تاریخی در محدوده یک محل(شهر- ایالت-ناحیه)اطلاق می‌گردد آن‌چنانکه ذیل تاریخ ملی(کشور)قرار می‌گیرد. بدون شک وجه اصلی و مشخصه تاریخ محلی پیوند آن با یک عرصه جغرافیایی محدود و مشخص است.(
حوادث منطقه‌ای گاهی قدرت‌های مرکزی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دادند بنابراین بررسی و تبیین چگونگی نگارش تاریخ‌های محلی یک دوره امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.اهمیت تاریخ محلی مازندران تنها از‌جهت تحقیق و بررسی سلسله‌های محلی بازمانده از سلاطین پیش از اسلام یا تحولات و مسایل اقتصادی این منطقه نیست بلکه حکومت‌های شیعه علویان و مرعشیان از این دیار سر بر‌ آورده‌بودند و برخی از مهمترین وقایع مرتبط با سلسله‌های ایرانی مانند آل‌بویه ، آل‌زیار و حتی صفویان در این منطقه رخ داده‌است.


معرفی استان مازندران[ویرایش]

مازندران همواره به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی بستر مناسبی برای رویش حوادث سیاسی و حرکت‌های دینی بوده‌است بنابراین در دوره‌های مختلف توجه دولت‌های مرکزی را به خود جلب کرده‌است. مورخان نیز به اهمیت تاریخی منطقه پی برده‌بودند ازین روی در‌صدد نگارش تاریخ محلی آن برآمدند. ابن‌اسفندیار، اولیاالله آملی و ظهیر‌الدین مرعشی از‌ مشهورترین تاریخ‌نگارانی هستند که تاریخ محلی این منطقه را به رشته تحریر در‌آوردند. در این مقاله سعی بر ان است تا باروشن نمودن ذهن خواننده به تاریخ کذشته منطقه شناخت نسبی راروشن نموده وطوایف محلی رابادرنظرگرفتن شواهد ونوشته ای موجودبرای خواننده بازگو نماید.
در مورد سكونت،زندگي وتمدن در مازندران،از بررسيهايي كه از غارهاي كمربند و هوتو(در بهشهر )به عمل آمده، معلوم مي شود كه شرايط زندگي انسانهاي دوره پارينه سنگي ميانه و پارينه سنگي جديد در اين استان نيز نظير ديگر مناطق فلات ايران بوده است.از اين آثار چنين بر مي آيد كه در اين ادوار در كوهپايه ها و دامنه هاي شمالي البرز،هر جا كه آب و هوا مساعد تر بوده،انسانهاي اوليه به شكار و گردآوري خوراك مي پرداختند و براي اينكه از امنيت و آرامش بيشتري برخوردار باشند،در غارهاي مذكور(از جمله غاري كه در كنار جاده نكا-بهشهر در جنوب غربي روستاي كُلت در اثر خاك برداري در سال ۱۳۶۹ كشف شده) به سر مي برده اند، وجود آثار دوره نو سنگي در شرق مازندران حكايت از تحولات زندگي مردم در اين استان را داردغار علی تپه در حدود ۱۲۵۰۰سال قبل و غارهای هوتو و کمربندحدود ۹۵۰۰ سال قبل از میلاد به عندان قدیمی ترین پناهگاه انسانهای اولیه در منطقه شناسائی شده است.

از حدود ۱۰۰۰۰ سال پيش،مردم اين سرزمين همانند بعضي از انسانهاي ساكن فلات ايران،توانسته بودند چارپايان را رام واهلي نمايند.اين تحول موجب دگرگوني در زندگي انسانهاي اين خطه شده است.به تدريج انسانها در مرحله دامداري به سوي دّره ها و جلگه ها وخاكهاي آبرفتي حاصلخيز كشيده شده اند.با آغاز كشاورزي،زندگي به طور كلي دگرگون مي شود.رفته رفته با بهتر شدن شرايط زندگي،غذا و مساعد بودن آب و هوا به شمار جمعيت افزوده شد و اولين روستاهاي پيش از تاريخ در اين خطّه شكل گرفتند.

به طور دقیق تاریخ به وجود آمدن منطقه ای را که مادرآنجا زنگی میکنیم نمی‌توان تشخیص داد زیرا در کهن‌ترین آثار مربوط به ماقبل تاریخ نوین جهان نیز نام آن بوده است ولی قدر مسلم آنکه بدون هیچ تردیدی تاریخ آن به بیش از ۲۰۵۰۰۰ سال می رسد. بر اساس شاهنامه فردوسی توسعه بنای این منطقه را به اسپهبد طوس پور نوذر به دلیل به جا گذاردن یادگار پدرانش (منوچهر، ایرج، فریدون) نسبت دهند اما با توجه به شاهنامه که پایتخت پیشدادیان و کیانیان را تمیشه معرفی کرده است که شهری در نزدیکی های ساری بوده،میتوان نتیجه گرفت که این منطقه در دوران پیشدادیان و کیانیان معمور ترین منطقه روزگار خود بوده است. و بر اساس روایت تاریخ نویسان یونانی در زمان هخامنشیان پایتخت تمدن هیرکانیا و به نام زادراکارتا ساری کنونی بوده است ( منابع ایرانی در جنگ‌ها از بین رفته‌اند ). پس از حمله اسکندر مقدونی املاک این منطقه در آتش با خاکستر یکسان گردید (این اقدام اسکندر به واضح نشان از وجود تمدن پیشرفته آن زمان را می‌دهد) و طبق سیاست‌های اسکندر مقدونی شهری جدید در این منطقه ساخته شد و نام آن را تمبراکس (سیرینکس) که نام یکی از سرداران سپاه اسکندر بود نهادند. شایان ذکر است که بنای آن شهر حدود ۱۲ کیلومتر با بنای شهر کنونی ساری فاصله داشت و در نزدیکی روستای اسرم کنونی ساخته شده بودکه مرکز فرماندهی این مناطق بود. بر اساس تحقیقات باستان شناسان در زمان ساسانیان تمدنی بزرگ در این ناحیه بوده است.

مردمان بومی مازندران قبل از ورود آریائیها به این سرزمین به شیوه های چادر نشینی و گله داری زندگی می کردند.دو تیره در میان آنها متمایز بوده اندیکی تپوریها که طایفه ای جنگجو بودند و نام قدیم مازندران «طبرستان»نیز منسوب به این قوم است،دیگری آماردها که در اطراف آمل فعلی سکونت داشتند.
واژه مازندران که از نظر جغرافیائی بخش بزرگی از طبرستان بوده است در حوالی سده هفتم هجری قمری جانشین نام طبرستان شد.به نوشته مورخان اولین شهربان طبرستان« آتوفرادات»از خاندان اشکانی(پارتی)بوده استو در زمان ساسانیان آل گشنسب و بعد از آن آل کیوس سوخرائیان یا آل زرمهر و آل قارن بر این سرزمین حکومت راندندیونانیان باستان زادراکارتارا، پایتخت تمدن هیرکانیا، ذکر می‌کنند، اشپیگل شرق شناس و نئونازیست آلمانی آورده که نام ساری کنونی برگرفته از نام قوم سائورو بوده که پیش از هجوم اقوام آریایی به ایران در شهر باستانی اسرم، که هم اکنون نام دهی در ۱۲ کیلومتری ساری است، زندگی می‌کرده‌اندگرفته شده که قلمرو آنها تا منطقه گهربارن راشامل میشد. ادوارد پولاک گمان دارد که نام ساری دگرگونی واژگانی سادراکارتا می‌باشدکه تمام روستاهای کنونی الان راحکمرانی میکردندومردمان آن وابسته به آن بودند، دکتر اسلامی نیز در کتاب خویش نوشته که احتمال آنکه زادراکارتا از نام یزدگرد، باشد نیز است.

در قرن چهارم پیش از میلاد، تهاجم یونانیان به ایران سبب انقراض سلسله هخامنشی و ظهور تدریجی اشکانیان در بخش های شمال شرقی ایران می شود. این بخش از ایران، منطقه مازندران را نیز شامل می‌شده است. بر اساس سیاستی که یونانیان در متصرفات ایرانی خود داشتند، مازندران پذیرای مردمانی مهاجر می‌شود. مردمی که با رضایت و دعوت سلوکیان و بعدها اشکانیان، از راهی دور و از شمال کشور ثروتمند هند، به مازندران کوچ می‌کنند. آن طور که گفته می‌شود، امپراطوری هند آن زمان یک سوم جمعیت جهان را داشت وعظمت چشمگیر و اقتصاد پررونق این کشور موجب حسرت یونانیان بوده است .
نشانه ها حاکی است، مردمان مهاجر که خود از نژاد آریایی اندوثروتمند بودند، جمعی مردم ازکاست‌های فرودست جامعه هـنـد را برای انجام کارهای خودکه هنوز در منطقه مازندران و اطراف حضوری قابل تشخیص دارند (امروز موسوم به گودارها و جوگی‌ها) با خود همراه می‌کنند. بدین ترتیب در مازندران جامعه‌ای کاستی شکل می گیرد که شکل و شمایل آن، تفاوتی چندان با جامعه بزرگ شمال هند ندارد.لذا پیشینه تاریخی بسیاری ازاقوام این منطقه نسب مهاجران هندی رادربرمیگیردکه بسیاری ازآنها درمنطقه کنونی گهرباران مسقرهستند.سادات حسینی مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین می‌رسید. مؤسس دولت مرعشیان قوام‌الدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بوده‌است. جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔزمینه‌ها از سربداران تأثیر پذیرفت. قوام‌الدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد. او پیش از آن‌که به قدرت برسد، با کیا افراسیاب چلاوی، متحد شد، ولی «تضاد گوناگون بین آن دو و خوی و اشرافیت کیا افراسیاب»، سبب قیام و در نهایت پیروزی میربزرگ شد و مرعشیان در اندک زمانی تمامی مازندران را در حیطهٔنفوذ خود درآوردند نهضت مرعشیان به لحاظ رشد مذهب شیعه دوازده امامی در مازندران و گسترش آن به نواحی مجاور و ارتباط آن با کیاییان، سلسله حاکم بر بیه پیش و رسمی شدن تشیع دوازده‌امامی در زمان صفویان اهمیت دارد.و حسيني ، از نسل فرزندان امام علي السجاد (ع) ( ۳۸ _ ۹۵ ق ازشش گروه ساداتی هستند که درایران زندگی میکنند قبر میرعماد به عنوان سر سلسله این خانواده در روستای وری در سه کیلومتری شمال کیا سر (مرکز چهاردانگه) زیارتگاه است.



تاریخچه چمازتپه[ویرایش]

روستای چمازتپه دراستان مازندران واقع شده است که تادوسال گذشته جزء تقسیمات جغرافیایی شهرستان ساری بود، امابعداز اینکه میان دورود به عنوان شهرستان به تقسیمات کشوری اضافه شد این روستا به تابعیت این شهرستان درآمده است .شهرستان میاندورود درحقیقت یکی ازتجلی گاه تمدن درمازندران است که درسوابق دیرپای تاریخ نگاری این بخش علائم ومستنداتی کهن وباستانی وجود دارد دربرخی ازاین مناطق مانند روستای چمازتپه که خود نیزازتاریخی قدیمی وغنی برخورداراست گواه این تاریخ است لذاروجوع به منابع تاریخ نگاری ایرانی همچون کتاب «کلیله ودمنه»وتاریخ نویسی یونانی همچون کتاب «تاریخ هرودوت»راهنمای علمی ومناسب مابسوی گره گشایی ازسوابق دیرین جلگه آبرفتی مجاوردریای مازندران است.که البته دقت درمتون کتبی همچون«مادهادرسرزمین مارها»ویا «ازفینیقیه تاتبرستان»به خوبی روشنگرجایگاه ونقش میاندورود وروستاهای اطراف آن ازجمله چمازتپه است. وجه تسمیه نام زیبای میاندرود درحقیقت اشاره به موقعیت جغرافیای کم نظیری دارد که این منطقه درآن واقع شده است.روستای چمازتپه میان دورود تجن ونکارود قرارگرفته که موقعیت جغرافیایی آن نزدیکتربه نکاروداست.ازسوی دیگرانتخاب این نام نشاندهنده اهمیتی است که مردم زحمت کش وپرهمت این روستا به جایگاه مهم آب ودرخت وبلندی درفرآین هدف خویش میدهند وقدروقیمت آنرادرکنارهویت محیط پیرامونی خود لحاظ می کنند.روستای چمازتپه به لحاظ نسبت خود بامفاهیم ومسائل سیاسی دردوبازه ی زمانی قبل وپس ازپیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی چهره وخاطراتی درخشان ازخود بجای گذاشته است که بنای یاد بود شش شهید گواه این مهم می باشد.برابربرخی ازاسناد وکتب موجوداین روستا ازدیربازجزء مناطق امن خاندان اهل بیت وشیعیان آنها به شمارمی رفته است که وجودبارگاه امام زاده هادی نماد سبزتوسل به اهل بیت دراین روستا است.علاوه براین سوابق مبارزاتی دردوران قبل ازانقلاب موجبات تحکیم شرایط انقلابی دراین روستارا پدیدارساخته است.با پیروزی انقلاب نیزساکنان این روستا همچون مردم دیگرمناطق کشورسعی وافرخود را درجهت حمایت همه جانبه ازانقلاب ونظام برخاسته ازآن مبذول داشته وازجان ومال وعمر خویش دراین زمینه بطورکامل مایه گذاشتند.با وقوع وتحمیل جنگ عراق علیه ایران اسلامی این ازخود گذشتگی ها وجانفشانی ها وارد مرحله نوینی شد وبا اهدای تعداد۶ شهید گرانقدر۵ جانبازکه طلایه داراستمرارحرکت شهیدان عزیزهستند و۳ آزاده که موجبات سربلندی وافتخارمردم روستارا فراهم ساخته اند. ودرتاریخچه هنراین روستا مردی ساده که الگوی ساده زیستی وپایه گذارموسیقی به سبک خودش تاثیر عظیمی بر موسیقی شرق مازندران برجا گذشته است که نام وآوازه آن بیشتردربین هنرمندان ومشاهیربنام مازندران قرادارد بسیاری از دوتار نوازان امروزی او را الگوی قابل تقلیدی برای موسیقی دوتار در شرق مازندران می‌دانند .او از برجسته ترين نوازندگان و خواننده سرشناس و چهره شاخص موسيقي به سبک گوداري مازندران است، که عده اي پيرو و دنباله رو در کار خويش داشت و دارد ، که به عنوان یک سبک درموسیقی مازندران قراردارد.که نامش نظام شکارچیان است.

مشخصات جغرافیایی روستای چمازتپه[ویرایش]

به لحاظ جغرافیایی روستای چمازتپه درمیان دورودخانه تجن ونکارود قراگرفته است که درمیانه جاده مواصلاتی شهرستان میاندرورود ونکا قراردارد وازاین جهت موقعیت این روستا رامی توان درشرق شهرستان میاندورود وغرب شهرستان نکا عنوان نمود.این روستادرارتفاع ۱۲متری ازسطح دریا قراردارد. حدود اربعه روستای چمازتپه عبارتندازشمالاً منتهی به به دریای خزرومنطقه عمومی گهرباران ودرحقیقت هم مرزآبی باگشورهای CIsوچسبیده به روستای طبقده است.جنوباً متصل روستای دلمرزوشرقاً هم مرز با روستای بایکلا ونکارود می باشد.وغرباً هم درمجاورت روستای قاجارخیل واقع شده است.ازنظرکشاورزی دراراضی چمازتپه کشت وزرع جریان دارد . این روستا دارای ۱۸۰ خانواربا جمعیتی ۶۰۰ نفری .محصولات عمده وزراعی مطرح این روستا عبارتند ازگندم ،جو، برنج ،لوبیای روغنی، کلزا، صیفی جات وغیره ومحصولات باغی دراین روستا که ازنظرهوای معتدل ازباردهی باکیفیت مطلوب برخوردارهستند عبارتند ازانواع نارنگی،انواع پرتقال،انواع هلووشلیل وانواع توت فرنگی می باشد.باشد که باسفر به این روستا ی باصفا چراغ مهرومحبت مردم آن رادرخاطرات زندگیتان منورنمائید. فاصله چمازتپه تا مركز استان حدود سي و شش كيلومتر مي باشد كه از طريق راههاي مواصلاتي جاده گهرباران (منتهي به اتوبان ساري– نکا ) و همچنين جاده پنبه چوله (منتهي به جاده خزرآباد) قابل دسترسي مي باشد.لازم به ذكر است علاوه بر مسيرهاي فوق بايستي به جادههاي ارتباطي گلما و مرزرود نيز اشاره نمود كه اين دو جاده اخير بندرت براي تردد انتخاب مي گردند.

طوایف این روستا[ویرایش]

طوایفی که درچمازتپه زندگی میکنند شامل مازندرانیها وحسینی ها که شرح حال این دوطایفه درمتن بالا گفته شدکه درصده های کذشته دراین منطقه زندکی میکردندوطایفه چراتی ورود آنه به چمازتپه چنددهه گذشته برمیگردد این طایفه قبلا دراطراف سوادکوه روستای چرات زندگی میکردنندودراثرشرایط طبیعی ازجمله زلزله سال ۱۳۰۰ درمنطقه سوادکوه به این مناطق مهاجرت نموده وسکنی گزیدند

پیوندها[ویرایش]

سایت روستای چمازتپه    







جعبه‌ابزار