چهاربرج


روستای چهار برج شهرستان بندر گناوه
«چهاربرج» ، محصور در کمبودها
خراسان شمالی - نويسنده: نجفيان
<<
>>
صبح يک روز نيمه آفتابي در ارديبهشت ماه، اسفراین را به مقصد روستاي «چهاربرج» براي تهيه گزارش ترک مي کنم، روستايي که بيش از ۲۵ کيلومتر با اين شهر فاصله و در مسير شهر سنخواست قرار دارد. پس از پيمودن فاصله ۱۰ کيلومتري از محور اسفراين به سمت بجنورد و رسيدن به دوراهي مقابل پليس راه، مسير را عوض مي کنم. جاده باريکي را در پيش رو دارم که رانندگان را بيشتر به رعايت احتياط در رانندگي ملزم مي‌کند، اين در حالي است که کيفيت و زيرسازي جاده ستودني است.
چند روستاي « سارمران »، « خوشین » و « کلاته خوش » را پشت سر مي گذارم و در نهايت به تابلوي «چهاربرج» مي رسم که هدايت‌گر مسير است. در ورودي روستا، براي جلوگيري از حوادث ناشي از ورود يکسره خودروها تدابيرخوبي انديشيده شده است. ناگفته نماند تابلوهاي زيادي در ميانه اين تقاطع نصب شده است؛ از تابلوي اداره ترویج جهاد کشاورزی بگيريد تا تابلوي شهدای روستا که در ۸ سال دفاع مقدس جانبازي ها و فداکاري ها کردند و امروز سند عزت آن ها مي درخشد.وارد روستا که مي شوم در ابتدا گلخانه کاشت خيار به چشم مي خورد که نشان از همت مردم و جوانان روستا در توسعه اقتصاد و کشاورزي دارد.
در اين ميان، پيرمردي چوب به دست در يکي از اراضي روستا، سعي دارد گوسفندانش وارد جاده نشوند، به دليل فاصله دوري که از وي دارم فقط به يک خداقوت از راه دور اکتفا و به سمت مرکز روستا حرکت مي کنم تا با اهالي و مشکلات روستانشيني از نزديک آشنا شوم.با دقت و موشکافانه همه چيز را زير نظر مي‌گيرم، هرجا صحنه جالبي را مي بينم مصمم به ثبت آن با دوربين مي‌شوم تا به اين طريق وظيفه اي را که بر دوش دارم، به خوبي به سرمنزل مقصود برسانم، يادش بخير، بازي‌هاي سنتي و بومي که به صورت دسته جمعي انجام مي‌شد، حال ديگر بازي هاي کودکان هم تغيير کرده است و کودکان با توپ مشغول بازي فوتبال هستند و نوجوانان با موتورسيکلت دراطراف روستا دور مي زنند.



درد دل[ویرایش]

در ابتداي ورودي روستا که آسفالت مناسبي هم دارد، چند پيرمرد کنار هم نشسته اند، به آن ها نزديک مي شوم و خود را معرفي مي‌کنم، زماني که آن ها از هدف حضور من در اين روستا مطلع مي شوند، بدون معطلي شروع به درددل مي کنند.يکي از آن ها که اين روستا را سرزمين آبا و اجدادي خود مي داند، مي‌گويد: اين روستا مشکلات فراواني دارد و هيچ نقطه مثبتي ندارد و والدين به جاي اين که از رشد فرزندان خود خوشحال شوند، همواره نگران آينده شغلي آن ها هستند.«محمدرضا عليزاده» که خود ۲ فرزند دانشجو دارد، مي‌افزايد: در حال حاضر، اشتغال جوانان مهم ترين مشکل اين روستاست.
وي اضافه مي کند: والدين، با هزار اميد و آرزو، هزينه هاي سنگين دانشگاه را براي تحصيل فرزندانشان متقبل مي شوند، اما گاهي جوانان تحصيل کرده مجبور به فعاليت در بخش هايي مي شوند که هيچ ارتباطي به رشته تحصيلي آن ها ندارد.وي خاطر نشان مي کند: شرايط کشاورزي خوب نيست و بايد تدابيري انديشيده شود تا حداقل اهالي، دل خوشي براي ماندن در روستا داشته باشند.وي که شغلش از گذشته دامداري بوده است، خاطرنشان مي کند: براي چراي دام ها با مشکلات زيادي مواجه مي شويم.به گفته وي، با شرايط موجود، دامداري و کشاورزي در اين روستا جايگاهي ندارد و اين مسئله معضل مهاجرت و بي رغبتي اهالي براي ماندن در روستا را بيشتر کرده است.


امکانات در حد صفر[ویرایش]

يکي ديگر از اهالي که از اجراي ناقص طرح هادی روستایی گلايه مند است، مي گويد: با وجود همکاري اهالي، اين طرح تنها در حاشيه روستا، آن هم به شکل ناتمام اجرا و رها شده است.وي اضافه مي کند: وقتي کشاورزي و دامداري رونقي ندارد و امکانات روستايي در حد صفر است، ديگر اهالي به چه اميدي در روستا بمانند.«حسن صارمي» ديگر ساکن روستاي «چهاربرج» نيز مي گويد: با توجه به سخت گيري هاي زياد در مورد چراي دام در اين منطقه، اشتغال به حرفه دامداري به نفع اهالي نيست.وي مي افزايد: در بخش کشاورزي هم به دليل مشکل کم آبي، کشت محصولات گندم ، جو و پنبه به سختي انجام مي شود و بايد دست اندرکاران براي برطرف کردن اين گونه مسائل تدابيري بينديشند تا توليد در روستا مختل نشود.


مهاجرت[ویرایش]

وي خاطر نشان مي کند: اگرچه در حال حاضر، روستاي «چهاربرج»، جمعيت مناسبي دارد، اما اگر خدمات رساني و امکانات دهي به روستا افزايش پيدا نکند، به دليل نبود اشتغال و درآمد روستايي، به طورحتم پديده مهاجرت رونق مي يابد و جمعيت روستا به پيري مي گرايد.وي اظهار مي دارد: من ۳ فرزند دانشجو دارم که براي هريک هزينه هاي زيادي را متحمل مي شوم، اما اين فکر که پس از پايان يافتن تحصيلات، بيکار خواهند بود، بسيار ناراحتم مي کند و تقاضاي توجه بيشتر متوليان امر را داريم.


کشاورزي و دامداري از رونق افتاده[ویرایش]

به منظور مشاهده وضعيت روستا به راه مي افتم، در بين راه متوجه فعاليت چند جوان در گلخانه مي شوم و تصميم مي گيرم مشکلات اشتغال روستا را از اين افراد جويا شوم، به سمت آن ها مي روم و خداقوت مي گويم، آن ها پس از پاسخ، با اداي احترام به سمت من مي آيند و با کنجکاوي مي پرسند، اگر براي تهيه گزارش به روستا آمده اي بنويس که مسئولان در پي ايجاد اشتغال در روستا باشند زيرا در شرايط فعلي، کشاورزي و دامداري از رونق افتاده است.


دامداري تعطيل[ویرایش]

يکي از آن ها که بومي روستا هم هست، مي گويد: از آن جايي که ۳ طرف روستا حريم منابع طبيعي و طرف ديگر آن جاده است، دامداري در روستا از رونق افتاده و تعداد دامداران روستايي کاهش يافته است.
«صارمي» که خواستار تغيير حريم منابع طبيعي در اين روستاست، اظهار مي دارد: تا زماني که حريم منابع طبيعي تغيير نکند، اهالي روستا هزينه هاي سنگين زيادي را بايد متقبل شوند که اين امر در حفظ و ماندگاري آن ها در روستا تأثير منفي خواهد داشت.وي تصريح مي کند: در شرايطي که کشاورزي يکي از مشاغل اصلي روستاييان محسوب مي شود، ميزان آب توزيعي در روستا که از ۲ چاه عميق تأمين مي شود، کافي نيست و اکنون اين روستا نيازمند توجه جدي مسئولان است.وي خاطر نشان مي کند: تاکنون شاهد سرقت چندين رأس دام و اقلام ديگر در روستا بوده ايم.


حمايت از جوانان در سايه اشتغال زايي[ویرایش]

«فولادي» ديگر ساکن روستاي «چهاربرج»، خواستار رسيدگي مسئولان به بخش کشاورزي و دامداري مي شود و مي گويد: با شرايط موجود، هيچ فعاليت اقتصادي در اين روستا پاسخ گو نيست.راه را دوباره به سمت مرکز روستا براي بازديد از مشکلات آن طي مي کنم، جواني که گويا از حضور من در روستا مطلع شده است، با موتور سيکلت به سمتم مي آيد و پس از احوالپرسي مختصر بلافاصله شروع به بيان مشکلات مي کند و مي گويد: طرح هادي روستا در سال هاي گذشته فقط در بخش هايي اجرا و ادامه آن رها شد و اکنون اهالي به دليل اجرايي نشدن اين طرح، انگيزه اي براي سرمايه گذاري در اين روستا ندارند.وي مي افزايد: به دليل اجرايي نشدن اين طرح، به غير از خيابان اصلي، معابر خوبي نداريم و رفت و آمد اهالي مختل شده است.وي با انتقاد از روند افزايش مهاجرت مي گويد: بايد اشتغال زايي در روستا به روش هاي گوناگون افزايش يابد تا حداقل از روند مهاجرت ها جلوگيري شود.


تعطيلي دامداري ها[ویرایش]

پس از پرس و جو براي يافتن دهيار، بالاخره به سمت ساختمان دهياري که در سال ۸۴ تأسيس شده است، راهنمايي مي شوم. در اين محل، ساختمان آتش نشاني هم مستقر است، اما بدون هيچ گونه امکانات و يا نيروي آتش نشان.اين روستا با ۶۰۰ خانوار و ۲ هزار و ۸۰۰ نفر جمعيت، با مشکلات بسيار زيادي مواجه است به طوري که دهيار آن مي گويد: مشکلات به قدري زياد است که نمي توان در يک جلسه به تمام آن ها پرداخت.«اميد دهقان» مي افزايد: با توجه به بيکاري جوانان، مشکلات زيادي در روستا به وجود آمده و مهاجرت جوانان به کلان شهرهاي تهران و مشهد از جمله اين مشکلات است.وي همچنين به پايين آمدن امنيت در روستا اشاره مي کند و مي افزايد: از آن جايي که در شرايط فعلي درآمد اهالي به دليل مشکلات موجود کاهش يافته است، جوانان به کارهاي حاشيه اي روي آورده اند.به گفته وي، با توجه به حريم هاي منابع طبيعي در روستا، دامداري تعطيل شده است.وي خاطر نشان مي کند: آب رودخانه روستا قطع شده است و فقط از طريق ۲ چاه عميق، آب مورد نياز کشاورزي تأمين مي شود و ناگفته نماند آب روستا به مجتمع صنعتي هدايت مي شود و زمين هاي روستا در اثر خشکسالي از بين رفته است.


شبکه هاي آبرساني فرسوده است[ویرایش]

وي اظهار مي دارد: آب آشاميدني هم رضايت بخش نيست و حدود ۷۰ درصد شبکه هاي آبرساني فرسوده است که بايد اصلاح شود.
وي تصريح مي کند: سال ۸۴ ساختمان آتش نشاني به مرکزيت روستاي «چهاربرج» احداث شد، اما متأسفانه حداقل امکانات هم تزريق نشد و فقط ساختمان آن در روستا وجود دارد.
هوا ابري است و هر لحظه احتمال بارندگي وجود دارد.با اهالي صميمي و خونگرم روستا خداحافظي مي کنم و مسير بازگشت را در پيش مي گيرم اما در بين راه تمام فکرم درگير مشکلات اين روستاست که آيا با درج شدن مشکلات اين روستا، دست اندرکاران براي برطرف کردن آن ها اقدامي خواهند کرد؟







جعبه‌ابزار