کانون طلوع مهر


گروه خواهران جهادی فاطمه الزهرا یزد


حدیث غریب
اردوی جهادی حدیث غریبی است ٬یک غزل ناتمام که هر چقدر آن را بخوانی دلزده نمی شوی قصه خواستن وطلبیده شدن است به قول یکی از رفقا قصه ی پسندیده شدن است . اردوی جهادی برای من یک شروع بود٬ یک اعتماد بنفس دوباره ٬یک نفس عمیق که تمام خستگی های روحم را به در کرد٬ اردوی جهادی آنقدرها هم که فکر میکردم سخت و طاقت فرسا نبود ٬غذا وخوابمان سر جایش بود حتی تفریحمان هم سر جایش بود. دراین ۱۰ روز آنقدر خوشحال بودم که روی زمین بودن را حس نمیکردم تازه بعد از رفتن از روستا بود که احساس هبوط میکردم.احساس خوشایندی که هیچ گاه تجربه نکرده بودم یک خوشی دلچسب٬ آرامشی که فارغ از گیرودارهای روز مره ی زندگی شهری مرا با سادگی ها پیوند داد .اردوی جهادی یک تمرین بود٬ تمرین اینکه صبور باشم .فرصتی بود برای فکر کردن به اینکه چطور میشه در راه خدا جهاد با نفس کرد .
حرفهای دلم را با تو میگویم رفیق ٬ اردوی جهادی من را اونطور که بودم نشونم داد با تمام کاستی هاونقص هایی که داشتم ٬مثل یه آینه جلوی روی من ایستاد و عیوبم را به من نشان داد .توی این فرصت تونستم به هر آنچه که می توانست به دل بی سر وسامانم ٬ سامان دهد فکر کنم وراه رسیدن به آن رادر سادگی و صداقت مردم روستا یافتم. حالا که به اون روزها فکر میکنم دلم برای تمام مردمش تنگ میشه بچه های پرشر و شیطون روستا ٬خانم های مهربونی که حسابی هوامون رو داشتند حتی برای حیاط اون مدرسه ای که ۱۰ روز به معنای واقعی داخلش زندگی کردم .دلم برای جاده های خاکی روستا تنگ شده جاده هایی که قدم های خسته ی مرا به دوش کشید ٬برای آسمانی که خورشید روزهایش گرمای وجود سردم بود و ستاره های آسمان شبش مراقب رویاهای بیشمارم ٬حتی ماه در آنجا مهتابی بی نظیر داشت. روز خداحافظی من از مردم روستا روز رفتن نبود روز ماندن بود ماندن یادهای آشنا در دلهایمان تا یادگاری باشد هر چند کوچک از روزهایی که عاشقانه زندگی کردیم .
اردوی جهادی ما با تمام نقص هایش نقطه آغاز بود آغازی شیرین برای هدفهای روشن و نورانی.


فهرست مندرجات
۱ - پیوندها

پیوندها[ویرایش]

کانون طلوع مهر    


رده‌های این صفحه : گروه های جهادی




جعبه‌ابزار