کراب


داب و رسوم نوروزی در روستای کراب سبزوار
کراب یکی از روستاهای ییلاقی و خوش آب و هوای شهرستان سبزوار است. که مانند هرنقطه دیگری از این آب و خاک سرافراز درایام مختلف سال از جمله ایام نوروز آداب ورسوم خاص خود را داشته و هنوز دارد. دراین مطلب قصد داریم آداب و رسوم روستای کراب درایام نوروز را شرح دهیم اما قبل ازآن باید به یک معرفی ازاین روستا ووضعیت آن درگذشته و امروز بپردازیم.
روستای کهن کراب به ویژه در گذشته یکی از دهات های آباد و پرجمعیت سبزوار بوده و به واسطه همت و رفتارهای سیاسی ساکنانش در معادلات اجتماعی و سیاسی دیار پرافتخار سربداران نقش تعیین کننده ای داشته است . به طوری که تعدادی از امرای حکومت سربداران از میان کرابی ها بوده اند.
خواجه ظهیرالدین و خواجه یحیی کرابی دو تن از امرای کرابی الاصل حکومت سربداران هستند که کتب تاریخی به ویژه خواجه یحیی را به عنوان پادشاهی فرهیخته و خوشنام معرفی کرده اند.
کراب امروزه متأسفانه به رغم گذشته های پربار خود ، مانند بسیاری از روستاهای دیگر با مهاجرت جوانان خود به شهرها مواجه شده است. و از آن شکوه و اقتدار گذشته ، اینک در محل خود روستا شاید چیز چندانی باقی نمانده باشد.
اما کرابی ها بعد از ورود به شهرها نیز روحیات پیشرفت طلبی خود را حفظ کرده اند به طوری که این سالها به یکی از فامیل ها و جمعیت های سرشناس سبزوار تبدیل شده اند و در برخی مشاغل کلیدی شهر ورود موفقی پیدا کرده اند.
یکی از این مشاغل کلیدی که کرابی ها در آن ورود پیدا کرده اند، نانوایی های سبزوار است و هم اکنون بسیاری از شاطرهای معروف سبزواری اصالت کرابی دارند.
همچنین در جامعه پزشکی سبزوار نیز چند مورد پزشک کرابی الاصل با همین فامیل یا فامیلی های تغییر یافته ، حضور موفقی داشته اند.
یکی از معروف ترین پزشکان با سابقه کرابی در سبزوار دکتر محمدرضا سعادتمند است که وی به ویژه در زمینه ختنه موفقیت آمیز اطفال در سبزوار به شهرت خوبی رسیده است.
مرحوم حاج علی اصغر کرابی نیز یکی دیگر از کرابی های نامدار مقیم سبزوار بود که به صورت تجربی به کار درمان بیمارانی که دچار شکستگی یا دررفتگی دست و پا شده بودند می پرداخت و به خاطر مهارت بالایش در این کار بسیاری از سبزواری ها در هنگام مواجه شدن با مشکلاتی در زمینه شکستن یا از بند دررفتن دست وپا ، با وجود پزشکان متخصص حاذق نزد وی مراجعه می کردند و این باعث شد که وی به مرور در گویش محلی به حاج علی اصغر شکسته بند کرابی معروف شود . مرحوم کرابی چندسال قبل در یک سانحه رانندگی درگذشت.
از دیگر کرابی های نام آورسبزوار می توان به حاج میرزا احمد کرابی اشاره کرد. وی که یکی از حافظان قرآن کریم در سبزوار است ، در سنین بالا به تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارج عالیه پرداخت و بدین ترتیب هوش سرشار و نبوغ ذاتی خود را در زمینه های علمی نشان داد.
و تا آنجا رسید که به جمع اساتید دانشگاهی سبزوار پیوست و سالها در دانشگاه آزاد اسلامی این شهر تدریس کرد.فرزندان او نیز موفق به تحصیلات عالیه و کسب مشاغل شریفی در سبزوار و دیگر شهرهای کشور شده اند.
برای معرفی بیشتر کراب به پیروی ازشیوه ای که در روزهای گذشته درمعرفی سایر روستاهای شهرستان سبزوار از آن استفاده کردیم ، اینک به کتاب فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق مراجعه می کنیم تا ببینیم نویسنده این کتاب با استفاده از منابع معتبری که در دست داشته است این روستا را چگونه معرفی می کند :


کراب[ویرایش]

ده ، دهستان کراب ، منطقه ای کوهستانی با پوشش گیاهی است. بِلاش آباد در شرق ، کسکن در جنوب و روستاهای شاره و دلبر در غرب آن قرار دارند و چند واحد صنعتی در آن دایر است. از آثار مهم قدیمی آن ، مسجد جامع ، برج نو کاریز و مزار روستا که متعلق به ادیب کرابی است ، می باشد. بیهقی آن را مربوط به رَبع خسروجرد می خواند که اقامه ی نماز جمعه و خطبه داشته است.
خواجه یحیی کرابی (کراوی) ، هفتمین امیر سربداری اهل این روستا بوده است. وی را مردی ادیب و صاحب نفوذ می دانند که در گسترش ثغور سربداران ، اهتمام داشت. طغاتیمور را هم او به مازندران بکشت و شریعت و احکام آن را احیاء کرد و پس از پنجاه سال حکومت به دست برادر خود کشته شد. برادرزاده اش (خواجه ظهیر) توسط پهلوان حیدر قصّاب به عنوان هشتمین امیر سربداری انتخاب گردید ، وی یک سال بعد به خاطر نفوذ بیش از حد پهلوان حیدر استعفا داد.
منبع : فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق / پژوهشگر: محمود محمدی / زمستان ۸۱ / نشر آژند.
و اما پس از پرداختن به یک معرفی مختصر از این روستا حالا به تناسب ایامی که در آن قرار داریم ، به معرفی بخشی از سبک زندگی مردمان روستای کراب در ایام نوروز می پردازیم :
به گفته یک راوی محلی ، بخشی از آداب و رسوم نوروزی روستای کراب در گذشته بدین شکل بوده است که زنان اولین کسانی بوده اند که از چندین هفته قبل از سال نو با آب کردن گندم برای سبزه هفت سین و پخت سمنو وتهیه خمیرهای مورد نیاز برای پخت آش میوپُر(به گوش معیار آش میان پر) به استقبال نوروز می رفته اند. همچنین پختن کلوچه های تنوری نیز از دیگر فعالیت های پیشوازی زنان کرابی برای مراسم نوروز بوده است.
با فرارسیدن موعد چهارشنبه در آن زمان که خبراز ترقه بازی ها و آتش افروزی های خانمان سوز امروز که به ویژه در شهرها رایج است ، نبود یکی از اعضای خانواده در شب چهارشنبه سوری روی بام خانه حاضر می شد و با خواندن ترانه های محلی دو کوزه را به هم می زد و می شکست و پایین می انداخت.
و با اینکار در واقع اعتقاد روستائیان براین بود که بلا و بدی های سال به شکستن این کوزه ها از خانواده دفع می شود .
گاهی در این کوزه ها مقداری آب وجود داشته است ، تا پس از شکستن کوزه ها آب روی زمین حیاط منزل بریزد و نمادی از جاری کردن روشنایی در زندگی خانوادگی باشد.
رسم روشن کردن آتش و پریدن از روی آن نیز به همراه خواندن ترانه های محلی درکراب وجود داشته است ، اما هرگز به شکل مهیب و خطرناک امروزی نبوده و آتش روشن شده به صورتی مختصر و در حد نمادی از روشنایی و نور بوده است.
کرابی ها همچنین درشب چهارشنبه سوری یک نوع آش محلی که در اکثر نقاط دیار سربداران رایج است ، می پخته اند . آشی به نام میوپُر که در گویش محلی به آن گفته می شود. و در بین عده ای از مردم رسم بوده است که مقداری از این آش را به خاطر شگون داشتن تا روز یا شب سال تحویل در منزل خود نگاه دارند .
فلسفه پختن و خوردن آش میوپُر در چهارشنبه سوری و نگاه داشتن مقداری از آن تا عید نوروز در بین کرابی ها و به طور کلی سبزواری ها این است که معتقدند این آش که یکی از مواد اصلی آن خمیرهایی است که درون آن با سبزی خردشده پر می شود ، نمادی از برکت وپربودن خانه از خوراکی و نعمت در سال جدید است.
آداب چیدن سفره هفت سین در روستای کراب مانند سایر نقاط شهرستان است با این تفاوت که چون بین آب و هوای این روستای کوهپایه ای با شهر سبزوار تفاوتی چنددرجه ای وجود دارد و در آن سالها میزان بارش باران و برف و سرمای هوا به طول کل از امروزه بیشتر بوده ، معمولاً سفره های هفت سین کرابی ها روی کرسی یا کنار آن چیده می شده است و اعضای خانواده در لحظات سال تحویل در اغلب دور کرسی می نشسته اند که این موضوع صفای خاص خود را داشته است.
یکی دیگر از آداب سال تحویل در روستای کراب پخت غذاهای مفصل در شب عید بوده ، که معمولاً این غذا شامل پلو خورش های مختلف بوده است .
چرا که در گذشته پلو اشرافی ترین غذا ی روستاییان و حتی ساکنان شهرها محسوب می شده و برخلاف این روزها که تقریباً غذای همه روزه خانواده هاست ، در آن زمان شاید در طول سال فقط چندبار پلو در خانه پخت می شده است.
همچنین روستائیان کراب معمولاً سعی می کرده اند در لحظات سال تحویل اجاق منزل روشن باشد و یک غذای درحال پخت روی اجاق داشته باشند تا این هم نشانه ای دیگر برای داشتن سالی پربرکت با کانونی گرم برای مردمان این روستا باشد.
نان محلی و به ویژه نان روغنی و نان سرقِلِفی نیز که از روزهای گذشته توسط بانوان کرابی پخته شده بوده حتی االامکان در سفره هفت سین این روستا جای می گرفته است.
پس از نو شدن سال دید و بازدید های نوروزی شروع می شده است ، و نخستین جایی که اغلب کرابی ها انتخاب می کرده اند ، زیارت امامزاده روستا و رفتن سر مزار درگذشتگان بوده است. البته بعضی ها نیز لحظه سال تحویل را کلاً در محل امام زاده می گذرانیده اند.
البته بقعه ای که در کراب به امامزاده معروف است ، به گفته منابع تاریخی و برخی آگاهان محلی ، امامزاده واقعی نیست بلکه مزار فردی بسیار با ایمان و تقوا است که در گذشته در این روستا می زیسته و پس از مرگ مردم روستا به احترام او برایش مقبره ای ساخته اند و به مرور تبدیل به یک زیارتگاه شده و برخی از آن با عنوان امامزاده یاد کرده اند. و حتی مشهور است که درگذشته به خاطر اعتقادی که برخی مردمان روستایی داشته اند ، پس از توسل ، به واسطه همین مزار متبرکه از درگاه خداوند متعال حاجت روا شده اند.
کرابی ها از میهمانان نوروزی خود با انواع مختلف آجیل و خشکباری که تولید همین روستا بوده است ، پذیرایی می کرده اند. همچنین کلوچه های تنوری نیز یکی دیگر از این پذیرایی ها محسوب می شده . بعدها خرید یا پخت شیرینی های امروزی در بین روستائیان کراب نیز رواج پیدا کرده است.
در شیوه پذیرایی گذشته که با صفا و صمیمیتی خاص همراه بوده است ، گفته می شود کمتر مد بوده یا اصلاً مد نبوده که مثل امروز برای هر میهمان یک بشقاب جداگانه بیاورند و انواع خوراکی ها را یک بار به او تعارف کنند. بلکه صاحب خانه خوراکی های مختلف خود را در یک یا چند مَجمَعِه (سینی های بزرگ) می ریخته و روی کرسی یا روی زمین در فواصل مختلف نزدیک میهمانان قرار می داده است و با تعارف های گرم خود از میهمانان دعوت می کرده است به طور کامل از خود پذیرایی کنند.
عمده آداب و رسوم نوروزی خاص روستای کراب مربوط به یک هفته قبل از عید تا اولین روز عید وسیزدهمین روز سال بوده است. و روزهای میانی همه به همان شکل روز اول صرف دید و بازدید های فامیلی می شده است.
درروزسیزده به در و البته گاهاً در سایر روزهای عید مردم کراب به محلی به نام عیدگاه می رفته اند . که قبلاً در گویش محلی روستائیان کراب «ته باز» نامیده می شده است.
درآن محل مردان به ورزش های مختلف از جمله کشتی ، گوکی ، تیله بازی ، و رقص چوب بازی می پرداخته اند و زنان نیز در محیطی که دور از چشم مردان نامحرم بوده است ، به نوبه خود به رقص و بازی های محلی مشغول می شده اند. خواندن ترانه های محلی که متأسفانه راوی محترم این رسوم هیچیک از آن ها را به خاطر نداشت ، چاشنی همه این مراسمات بوده است.
گفتنی است درروز ۱۳ به در نیز یکی از خوراکی های مرسوم پختن آش بوده است . اما این آش با آش چهارشنبه سوری فرق می کرده و از نوع آش های معمولی بوده که در طول سال بسیار توسط کرابی ها استفاده می شده است.
لازم به ذکر است که به دلیل کمبود منابع مدون درباب معرفی روستای کراب و شرح آداب و رسوم بسیاری از اطلاعات نوشته شده در این مطلب توسط یکی از همشهریان عزیز سبزواری از اهالی روستای کراب بیان شده است که اجازه نداده در پایین این مطلب نامی از ایشان برده شود. لذا این متن به خاطر داشتن منبع شفاهی غیررسمی ممکن است دچار کم و زیادهایی شده باشد که در صورت وجود ایراد نظرات سایر همشهریان عزیز سبزواری و کرابی می تواند به تکمیل آن کمک کند.
در همین زمینه باید گفت با وجود رواج وبلاگ نویسی روستایی بین بسیاری از جوانان غیور دیار سربداران متأسفانه هنوز بسیاری از روستاهای این خطه نظیرکراب از داشتن حتی یک وبلاگ اختصاصی محرومند.
البته در مورد کراب جستجو های اسرارنامه در اینترنت به پیدا کردن یک وبلاگ روستایی با همین نام رسید ، اما بعداً معلوم شد این وبلاگ مربوط به روستای دیگری به نام کراب در استان های آذربایجان در غرب ایران است و از کراب سبزوار به جز چندخبر مختصر هیچ منبع اطلاعاتی دیگری در اینترنت وجود ندارد و ممکن است متن پیش رو نخستین نوشته مفصل و مخصوص در مورد این روستای سبزوار باشد.
شما گرامیان نیز با ما در ارتباط باشید و در اسرارنامه از آداب و رسوم ، ترانه ها ، غذاها ، بازی ها ، رفتار و منش ، جاهای دیدنی و باورهای محلی روستا یا شهر خود در محدوده دیار پرافتخار سربداران بگویید ، یا با معرفی و پیشنهاد وبلاگ های روستایی ، به اسرارنامه تکمیل این گنجینه با ارزش از سبک زندگی و میراث محلی نواحی مختلف سبزوار شهر دیرینه های پایدار یاری رسانید.
پیروز باشید...
نویسنده : ضمیر سبز کویر


ضمیمه مخاطبین[ویرایش]

در بخش ضمیمه مخاطبین شما می توانید اطلاعات جدیدی به این مطلب درمورد روستای کراب اضافه کنید:
هادی کرابی : ۱- در روستای کراب هنوز هم شكسته بند ماهري به نام علي اكبر كرابي هست.
۲- در حال حاضر نیز رفتن به «ته باز» رواج دارد . اما فقط برای خانم هاست.

نغمه :این رو هم اضافه کنم که کراب روستایی بوده با مردمانی مؤمن و پرتلاش و البته هست، و از این جهات بسیار خوش سابقه...
و اما در مورد برج "نو کاریز" متأسفانه باید بگم اصلاً در شرایط خوبی به سر نمیبره و شاید کمتر کسی به اون به عنوان یک اثر تاریخی نگاه میکنه یعنی وضعیت واقعاً أسفناکی داره، شاید هم طولی نکشه که تخریب بشه. به هر هال ممنون که به این موارد اشاره کردید.
پیروز باشید و برقرار

امیرمحمد: یکی دیگر از افتخارات روستای کراب پرستاری نمونه به نام آقای محمد کرابی است .
او در ابتدا در بیمارستان امداد سبزوار مشغول به کار بود ، بعد به بیمارستان محمد واسعی منتقل شد. و به خاطر خدمت صادقانه اش در سال های گذشته به عنوان پرستار نمونه سبزوار معرفی شد.و از دست رئیس جمهور لوح تقدیر دریافت کرد.
و به یکی دیگر از افتخارات مردم کراب تبدیل شد.
آقای کرابی در سال ۹۰ پس از ۳۰ سال خدمت صادقانه بازنشسته شد.
وی علاوه بر شغل شریف پرستاری به باغداری هم مشغول است و در زمینه باغداری هم موفقیت های خوبی به دست آورده است.

عاطفه : راجع به ترانه های قدیمی که در ته باز خوانده میشود عرض کنم که هنوز هم ترانه های قدیمی به مراسم بانوان در ته باز شور و نشاط میبخشد ازجمله ترانه های:دختر خوردی کل ممد گندم بردی کل ممد.....پیله ی ممتسنا.........گاو کل ممتسن بیرم از صبح سیبس موخره..........
یکی از آئین این روستا آتش سره می باشد که اگر اشتباه نکنم شب ۴ شنبه سوری یا شب عید انجام میشود که در گویش خود روستاییان اگر اشتباه نکنم هوسسره هسسره تلفظ میشود.......

امین : یکی از مردان زحمت کش و صبور این روستا که در شهر ساکن میباشد بهورز این روستاست نام ایشان رضا کرابی است .از صابران و عاشقان خدمت به اهالی زادگاه خوداست. هم اکنون ایشان در خانه بهداشت این روستا شاغل میباشد .

عاطفه : نام چند تا از کلات های روستای کراب را ذکر میکنم بیانش خالی از لطف نیست: زدلستو- نوکرز- کرنی- بی نی کرز- کورویلا-چشمه ی تقی- سومو-شو باغ- در آسیا- پنه در-مشکه در- دهنه- بوشتیبی

عاطفه : درمورد کار آقای علی اکبر کرابی بنده یه تشکر و عرض ادب بسیار از ایشان دارم چرا که درد دست مادر عزیزم را که بنا به تشخیص بهترین و سرشناسترین متخصصین پزشکان نامی تهران و ... باید عمل می شد را در مدت بسیار کوتاهی تا حد زیادی درمان نمودند و این خود جای تعجب و خوشحالی دارد که حدود ۶۰ درصد از مشکل مادرم را با بک بار دیدن حل نمودن.آقای کرابی بزرگوار، همیشه دعاگوی شما و خانواده محترمتان خواهیم بود.خداوند شمارا برای ما حفظ کند.
عزیزانی همچون آقای کرابی باعث افتخار ما کرابی ها میباشند.

جعفر : اولين تصوير امام خميني توسط كرابي ها در راهپيمايي سال ۱۳۵۷ آورده شد و در همان راهپيمايي ۵ نفر مجروح شدند و قريب به ۹۰ درصد مردم كراب در جبهه ها حضور داشته و تعداد ۳۲ شهيد تقديم انقلاب اسلامي نموده اند.

امین : از دیگر ترانه هایی که در ته باز گفته شده و میشود این است : «حالا بابا سفر ...بـــله...حالا دزد دغل...بـــله...حالا کی میکشی خررِ ...فِردا مُکُشُم خَررِ...چیشیشه وِمو مِتی...گوشاشِ وِتو مِتوم...هِمو گوشای خرِتو هِمو قِشُق پیَرِتوو... تا تمامی اعضای بدن خر... لازم به ذکر است که کلمه حالا باباسفر را یک نفر به صورت تکخوان و کلمه بــــله وبه طور کل جمله دوم را جمعیت درحال بازی محلی میگویند .
معنی این شعر به این صورت است : حالا توای بابا سفر؟ بله؟ ای دزد دغل و دورو؟بله؟ با این حال، کی خر را میکشی؟ ؟باباسفر جواب میدهد خر رافردا میکشم -چه چیزی از این خر را به ما میدهی؟-باباسفر جواب میدهد گوش خر طرف میگه همون گوشهای خر تو همان قاشق پدر تو نشانه ی بی ارزش بودن و تحفه بودن میباشد به همین ترتیب اعضای حیوان خر گفته میشود . این شعر بیشتر جنبه ی انتقاد در قالب طنز راداردمعنی این شعر به این صورت است : حالا توای بابا سفر؟ بله؟ ای دزد دغل و دورو؟بله؟ با این حال، کی خر را میکشی؟ باباسفر جواب میدهد خر رافردا میکشم -چه چیزی از این خر را به ما میدهی؟-باباسفر جواب میدهد گوش خر طرف میگه همون گوشهای خر تو همان قاشق پدر تو نشانه ی بی ارزش بودن و تحفه بودن میباشد به همین ترتیب اعضای حیوان خر گفته میشود . این شعر بیشتر جنبه ی انتقاد در قالب طنز رادارد.


امین:

این عکس متعلق به یکی از کلاته هایی است که دراین روستا قرار دارد .اسم آن خانقاه به گویش محلی (خُنقاه)درخت چنار بزرگی که در تصویر مشاهده میکنیدمحل استخرآب است که در همه ی کلاته های این روستا این مشخصه یکسان است
از این استخر تمامی زمینهای کشاورزی زیر پای آن آبیاری میشود













کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
کودکیم دربهار بهمن آباد (آداب و رسوم نوروز در روستای بهمن آباد)



جعبه‌ابزار