یمن


روستای یمن از توابع شهرستان خمین است.
روستاي يمن/ خمین / مرکزی
روستای یمن که یکی از روستاهای دهستان گله زن خمین می باشد . این روستا که درجنوب شرقی این شهرستان با فاصله حدود ده کیلومتر واقع شده است .
روستای یمن دارای آب هوای معتدل‌ کوهستانی‌ و زمستان‌های‌ سرد و تابستان‌های‌ معتدل‌ دارد.
بر اسای سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵ (بدون احتساب خانوارهای موسسه ای و غیرساکن) این روستا در حال حاضر دارای ۵۸ خانوار به شرح زیر می باشد :
جمعیت کل: ۱۷۵نفر مرد :۷۸ زن : ۹۷


وضعیت معیشت[ویرایش]

عمده فعالیتهای اهالی کشاورزی و دامداری میباشد . بافت سکونتی سنتی و بقایای آثار به جا مانده از گذشته نشان از قدمت تاریخی روستا می باشد.
روستای دارای امکانات خدماتی از جمله آب بهداشتی لوله کشی – برق – گاز – تلفن و جاده اسفالت و همچنین و دارای مسجد جامع – مدرسه ابتدائی – خانه بهداشت – تعاونی – دهیاری می باشد. از چشم اندازهای این روستا وجود رودخانه ای در حاشیه این روستا بوده که محلی مناسب جهت تفریح و تفرج علی الخصوص جهت مراسم سیزه بدر مکانی مناسب و در تابستان چراگاهی مناسب جهت احشام می باشد. وجود مراتع در حاشیه روستا دشت های کشاورزی وسیع و زمینهای مرغوب و پربرکت کشاورزی در اطراف . از سرمایه های قابل توجه روستا می باشد. مردم روستای دارای گویشی خاص می باشد که در آینده فعالیت وبلاگ تعدادی از اصطلاحات پرکاربرد و رایج در این روستا ذکر خواهد شد.

وضعیت جغرافیایی[ویرایش]

روستا دارای همسایگانی به شرح زیر می باشد:
از شمال به روستاهای ازنوجان و زرقان از سمت جنوب به روستاهای احمدباد و امین آباد از سمت غرب به روستاهای جعفر آباد و کرمو (بهدشت) از شمال شرقی منتهی به روستاهای شهرمیزان و روستای فارسیجان (خالی از سکنه) می باشد. که نزدیکترین روستا و حدفاصل یک پل بر رودخانه واقع شده اند. از جنوب شرقی منتهی به روستای رباط مراد (شهکویه) منتهی می گردد.
نگاهي گذرا به قلعه هاي تدافعي روستاي يمن

روستاي يمن در گذشته داراي قلعه هاي متعدي بوده است كه معروفترين آن قلعه اسكندري بوده كه آثاري از آن باقي مانده است.




در روستای یمن چند قلعه بوده است که معروف ترین آن ها قلعه ای به نام اسکندری است.این قلعه در تو _ دی قرار دارد که در حال حاضر بر اثر گذر زمان مخروبه شده است. در اوایل انقلاب به دلیل اینکه مدرسه قديمي روستا گنجايش دانش آموزان را نداشت اداره آموزش و پرورش شهرستان با مساعدت اهای روستا قسمتی از این قلعه را خراب و در آن مدرسه ی فعلي ساخته شد تا دانش آموزان روستا به ادامه ی تحصیل خود بپردازند.

راجع به این قلعه قابل ذكر است که در قدیم دیوارهای بلندی داشته که ارتفاع آن تا حدود ۱۵ متر هم میرسید. در اطراف این قلعه چهار برج بلند قرار داشت که اهالی از آن برای دفاع و نگهبانی استفاده میکردند. در این قلعه تعدادي از طايفه هاي روستا زندگی میکردند.
یک قلعه ی دیگر در روستا بود که دو عمارت درآن وجود داشت. یکی از این عمارت ها معروف به عمارت بچا اسدالله بود که در پشت مسجد روستا قرار داشت. عمارت دیگر هم در روبرو این عمارت وجود داشت که در آن كله رضا اکبری زندگی میکرد.یک عمارت دیگر درکنار این قلعه وجود داشت که آنجا معروف به خانه ی مش غلامرضایی بود.در آن قلعه دو تا سنگ بزرگ وجود داشت که برای روغن گیری از آنها استفاده می شد.
یکی از قلعه های جدیدالتاسیس قلعه ی حاج علی اکبر محمودی بود که ایشان ارباب روستا نیز بودند و تعدادی رعیت داشت که برای ایشان رعیتی میکردند.

یکی دیگر از قلعه های روستا قلعه ی بچه های حاج عل بابا بود که در جوار مسجد قديمي روستا قرار داشت. این قلعه فقط محل زندگی طایفه و فرزندان حاج عل بابا (مدحسن – مدحسین- مشدعلی)بود كه فرزندان آن مرحومان بخش عمده اي از آن را جهت گسترش فضاي مسجد روستا واگذار نموده تا مسجد فعلي ساخته شد.
قابل ذكر است كه روستا شامل سه بخش و هر بخش شامل یک قلعه بوده است (قلعه بالا- قلعه ی تو دي- قلعه پایین) که در قلعه ی بالا یکسری از اهالی کنار جوی آب اصلی به خانه سازی پرداختند.اهالی وسط روستا هم که ساکنین قدیمی بودند و در وسط روستا و نزدیک مسجد ساکن بودند که معمولا همه ی این اهالی درهر جاي روستا بودند تقريبا نسبت فامیلی داشتند.
(نكته جالبي ذكر آن خالي از لطف نمي باشد اين است كه: در ادبيات اهالي روستا بيرون از خانه مسكوني معروف به درقلعه مي باشد و هنوز هم در بين اهالي اين واژه كاربرد دارد. كه قطعا بر گرفته شده از قلعه هاي روستا بوده است.)
جوی آبی که در قلعه ی بالا قرار داشت و آب از آنجا جا برای اهالی تقسیم میشد معروف بلگو حاموم بود و برای حمام روستا آب را درساعات مشخص استفاده می کردند تا خزینه حاموم را پر از آب کنند تا اهالی برای استحمام استفاده کنند. این آب در كوچه اي معروف به کوچه باغی به سه قسمت تقسیم میشد که یکی به قلعه ی پایین و یکی توی روستا و یکی هم به طرف خانه مش رضا کبلعی میرفت.
خانه ی حاج محمدحسین رضایی معروف به خانه ی کل اسماعیل دبود. خانه بچه ها عل بابا معروف به خانه ی آمرضا بود که در حال حاضر به جاي آن حسینیه و آشپزخانه مسجد را ساخته اند. عمارت بچه ها مش محمدکبلعی در جای باغ حسن ابراهیمی ساخته شده بود که معروف به باغچه ی خان می باشد که پشت مدرسه ی قدیمی روستا می باشد.
توضیح اینکه همه ی اهالی که در قلعه ها یا عمارت ها زندگی می کردند در کنار هم با لطف و صفا و صمیمیت درکنار هم بودند و در مشکلات و غم و شادی مواظب یکدیگر بودند و در همه ی جوانب زندگی غمخوار یکدیگر بودند.
و در آخر ضمن تشكر از حوصله شما خوانندگان عزيز و پوزش به خاطر کمی وکاستی اگر وجود داشته است.
نويسنده و گردآورنده مطلب : آقاي حیدر رضایی
تایپ و ويراستار : آقاي مهدی رضایی


واژه نامه :
بچا اسدالله : بچه هاي اسدالله
(تو _ دی) :‌وسط ده
كله رضا اکبری : كربلايي رضا اکبری
مش غلامرضایی : مشهدی غلامرضایی
رعیت: کشاورز
حاج عل بابا : حاج علي بابا
مدحسن – مد حسین- مشدعلی : محمدحسن – محمدحسن- مشهدي علي و فرزندان حاج علي بابا
بلگو حاموم : محلي كه آب را براي تامين آب حمام مي بستند.
حاموم : حمام
مش رضا : مشهدي رضا
کبلعی : يكي از طايفه هاي روستا
کل اسماعیل : كربلايي اسماعيل
آمرضا : آمزا محمدرضا
عل بابا : علي بابا
مش محمد: مشهدی محمد

با تشكر از زحمات اين هم ولايتي عزيز (آقاي حيدر رضائي) و فرزند پر تلاش ايشان (آقا مهدي رضائي) كه زحمت تحقيق و نگارش چنين مطلب جالب و زيبايي كشيدند. انشالله موفق باشند.
در ضمن از ساير بازديدكنندگان وبلاگ روستا دعوت مي شود چنانچه تحقيق و پژوهش و مطلب در خصوص روستا در اختيار داشته باشيد وبلاگ روستا آماده انتشار مطالب شما جهت استفاده و بهره برداري سايرين خواهد بود. [۱]

منبع[ویرایش]

وبلاگ روستای یمن 
۱. وبلاگ روستا    


پیوندها[ویرایش]

روستای یمن    



رده‌های این صفحه : روستاهای استان




جعبه‌ابزار