تأثیر جهاد اقتصادی بر عدالت در توزیع و گردش سرمایه
در حاكميت اسلامي نبايد انحصارات به وجود آيد و عده خاصي از مردم توليد، توزيع يا مصرف را با وجود داوطلبان ديگر به خود اختصاص دهند و ديگران را از شركت در فعاليت هاي اقتصادي بازدارند، لذا وجود ماليات هاي اسلامي براي آن است كه مي تواند مانع انحصار ثروت و گردش آن بين يك عده ثروتمند گردد.
اگر در تمام سطوح مختلف فردي و اجتماعي عدالت رعايت گردد آثار و بركات زيادي براي فرد و ديگران در بردارد«مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَليَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَي فَللهِ َِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبيَ وَ الْيَتَامَي وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كيَ ْ لَا يَكُونَ دُولَةَ بَينْ َ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ».
[۱] در حاكميت اسلامي نبايد انحصارات به وجود آيد و عده خاصي از مردم توليد، توزيع يا مصرف را با وجود داوطلبان ديگر به خود اختصاص دهند و ديگران را از شركت در فعاليت هاي اقتصادي بازدارند، لذا وجود ماليات هاي اسلامي براي آن است كه مي تواند مانع انحصار ثروت و گردش آن بين يك عده ثروتمند گردد.
ريشه كني فقر و استضعاف مالي[ویرایش]
«أَ رَءَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ، فَذَالِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَ لَا يحَضُّ عَليَ طَعَامِ الْمِسْكِينِ»
[۲] آيا ديدي آن كه دين را باور نداشت، پس او همان است كه يتيم را به حال خود رها نمود و براي اطعام بيچارگان تشويق و ترغيب ننمود؟.
كوتاه كردن دست نااهلان از فعاليت هاي اقتصادي[ویرایش]
از اقدامات ديگر مي توان به بازداشتن غير متخصصان از تصرف در اموال و دخالت در برنامه هاي اقتصادي نام برد، «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»
[۳] ؛ و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام
[۴] شما قرار داده به سفيهان مدهيد و
[۵] از
[۶] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخني پسنديده بگوييد.
مديريت متعادل مالي[ویرایش]
(اسراف ممنوع!)
قرآن كريم در اين راستا اولين قدم را جلوگيري از اسراف بيان مي كند و مي فرمايد: «وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»
[۷] ؛ زياده روي مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد. و ضمن آنكه اسراف را در هزينه ها ممنوع مي داند، مصرف تفريطي و زهد افراطي را نيز مردود مي شمارد و مسرفين را برادران شيطان مي نامد «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ».
[۸] در آيه اي ديگر، «وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ يُسْرِفُواْ وَ لَمْ يَقْترُُواْ وَ كَانَ بَينْ َ ذَلِكَ قَوَامًا»
[۹] در مورد نكوهش تبذير و منع اسراف، قرآن كريم چه شيوا بيان مي كند «وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبيَ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا»
[۱۰] ؛ و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را
کن و ولخرجي و اسراف مكن.
مصرف گرايي منشأ نابساماني ها[ویرایش]
«بطر» يك حالت هيجان رواني و سبك سري است كه به انسان در اثر بدرفتاري با نعمت ها و بي توجهي نسبت به اداي حق نعمت و صرف آن در غير جهت مصرفش عارض مي گردد. راغب اصفهاني مي گويد: «والبطر دهش يعتدي الانسان من سوء احتمال النعمة و قلة القيام بحقها و صرفها الي غير وجهها». (بطر يك حالت رواني است كه نشاي از بي ظرفيتي در مقابل نعمت و كوتاهي در انجام وظيفه در قبال آن و به كارگيري آن در غيرمحل آن است.
«وَ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِم بَطَرًا».
[۱۲] «وَ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةِ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَ كُنَّا نحَنُ الْوَارِثِينَ».
[۱۳] خداوند خطاب به رسولش در خصوص دستور العمل اسلامي در تنظيم امور معيشت مي فرمايد: «وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَي عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا»
[۱۴] ؛ و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار
[۱۵] گشاده دستي منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاي ماني.
اخلال گران برنامه هاي جهاد اقتصادي[ویرایش]
«ترفه» يك حالت رواني ناشي از نداشتن تكيه گاه معنوي است كه در انسان پديد مي آيد. و در نتيجه تمام توجّه او را به لذات زودگذر و آسايش و تنعم محدود مي گرداند و چون روح او را آسايش و تنعم نمي تواند ارضا كند، پيوسته در تنوع و تجمل لذات بيشتر مي كوشد از آن جا كه خوي تنوع طلبي و افراط در تجمل و رفاه و آسايش پيدا مي كند، تن زيربار هيچ گونه حدود و مقرراتي نمي دهد و از پيش به نعمت هاي خدا اعتراف نمي كند تا ملزم به اداي شكر او نباشد. مترفان دچار اين حالت رواني مي شوند تا بدان جا كه نعمت ها را از خدا نمي بينند بلكه به اسباب غير او تكيه زده، نسبت به او سر به طغيان و عصيان مي زنند و منكر پيامبران و كتاب و ميزان الهي مي گردند و با بهانه هاي مختلف از زيربار مسئوليت و تكليف شانه خالي مي كنند. اما آيات ذيل:
«وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَ كاَنُواْ مجُرِمِينَ».
[۱۶] كوشش پي گير در راه تنعم و تجمل و لذت طلبي تا جايي كه نمي توانند خود را از اين ذهنيت برهانند و در نتيجه دست به هر جنايتي براي رسيدن به مقصود مي زنند.
«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهُّلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُترْفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهْا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا».
[۱۷] «فَلَمَّا أَحَسُّواْ بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنهْا يَرْكُضُونَ،لَا تَرْكُضُواْ وَ ارْجِعُواْ إِليَ مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلُونَ».
[۱۸] «وَ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِلِقَاءِ الاَخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فيِ الحْيَوةِ الدُّنْيَا مَا هَاذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكمُ ْ يَأْكلُ ُ مِمَّا تَأْكلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ».
[۱۹] «حَتيَّ إِذَا أَخَذْنَا مُترْفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يجَرُونَ».
[۲۰] «وَ مَا أَرْسَلْنَا فيِ قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُترْفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَفِرُونَ».
[۲۱] «وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلي آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ ».
[۲۲] پي نوشت[ویرایش]
[۲۳] . حشر / ۷
[۲۴] . الماعون / ۳-۱
[۲۵] . نساء / ۵
[۲۶] . انعام / ۱۴۱
[۲۷] . اسراء / ۲۷
[۲۸] . فرقان / ۶۷
[۲۹] . اسراء / ۲۶
[۳۰] . انفال / ۴۷
[۳۱] . قصص / ۵۸
[۳۲] . اسراء / ۲۹
[۳۳] . هود / ۱۱۶
[۳۴] . اسراء / ۱۶
[۳۵] . انبياء / ۱۳-۱۲
[۳۶] . مؤمنون / ۳۳
[۳۷] . مؤمنون / ۶۴
[۳۸] . سبا / ۳۴
[۳۹] . زخرف / ۲۳
منبع[ویرایش]
خبرگزاری فارس؛ مهدی علیزاده
جستارهای وابسته[ویرایش]
مبانی جهاد اقتصادی از دیدگاه قرآن کریموبلاگ جهاد اقتصادی