زیارت
روستاي زيارت/
گرگان /
گلستانروستای زیارت در ۷ کیلومتری جنوب گرگان مرکز استان گلستان و در ارتفاع یکهزار متری از سطح دریا واقع شده است. این روستا ازشمال به «ناهارخوران» وارتفاعات «بندسر» و «خمام شهر»، از شرق به ارتفاعات «خال دره»، از غرب به ارتفاعات «ادیم» و «مازوکش» و «کمرسر» و از جنوب به آبشار و ارتفاعات پوشیده از جنگل محدود می شود.
معرفی روستا[ویرایش]
روستای زیارت در۷ کیلومتری جنوب گرگان مرکز استان گلستان و در ارتفاع یکهزار متری از سطح دریا واقع شده است. این روستا ازشمال به «ناهارخوران»و ارتفاعات «بندسر» و «خمام شهر»، از شرق به ارتفاعات «خال دره»، از غرب به ارتفاعات«ادیم» و «مازوکش» و «کمرسر» و از جنوب به آبشار و ارتفاعات پوشیده از
جنگل محدود می شود.
جاذبه های گردشگری[ویرایش]
از مجموع جاذبه های این روستا آبگرم آن با خواص درمانی و نیز وجود
امامزاده ، جلوه خاصی به این منطقه و توانایی خاصی برای پذیرش مهمان از سراسر کشور داده است. گفتنی است وجود امامزاده عبدالله در این روستا باعث شده تا نام «زیارت» بر آن گذاشته شود.روستای تفریحی، توریستی زیارت از جمله روستاهای بسیار قدیمی شهرستان گرگان است که دارای قدمت تاریخی و جاذبه های گردشگری طبیعی فراوانی است.
روستای ییلاقی «زیارت» که در میان دو دامنه کوهستانی و جنگلی قرار گرفته و در تابستان ها دارای هوای خنک و معتدل و در زمستان ها بدلیل برف با وجود قرار گرفتن در نزدیک منطقه ای که هوای معتدل دارد، همواره مد نظر گردشگران و مسافران بوده است.
روستای زیارت در دره رودخانه «خاصه رود» قرار دارد و در دامنه رود گسترش یافته است، اما رشد روستا به دلیل شیب تند زمین و وجود مراتع و جنگلها در بالادست در این بخشها متوقف شود.در این میان آبگرم زیارت با خواص درمانی که در حاشیه جنوبی روستای زیارت در مجاورت امامزاده عبدالله قرار دارد. دانشنامه گلستان در مورد نام قدیمی این آبگرم از آن به نام «گرماندو و گرماب» نام می برد.
خواص درمانی آبهای گرم بیشتر از مواد معدنی آنها است، اگر آب چشمه ها در ازای هر یک لیتر بیش از یک گرم مواد معدنی داشته باشد به آن چشمه های آب معدنی می گویند. در این زمینه گفته می شود اکثر چشمه های آبگرم چشمه های آب معدنی هستند زیرا آب آنها به دلیل دمای بالا قدرت انحلال زیاد داشته و در نتیجه مواد معدنی آن به بیش از یک گرم در لیتر می رسد.
همچنین به گفته اهالی زیارت آبگرم این روستا آرام بخش بوده و برای انواع بیماری های پوستی و درد مفاصل مفید است.چشمه آبگرم زیارت که در محدوده حفاظت شده جهان نما قرار دارد دربین حدود ۷۰چشمه این محدوده از پرآب ترین آنها است.آبگرم روستای زیارت که تنها چشمه آبگرم در استان گلستان است دارای آب صاف و زلال و فاقد طعم و بوی تند و خاص بوده و گرمای ملایم و مطبوعی دارد.
این آبگرم دارای چهار مظهر و چهار خروجی است که به فاصله حدود ده تا بیست متر قرار گرفته است. اولین مظهر چشمه، زیرتخته سنگی است که روی آن کتیبه کوچکی به ابعاد ۱۵ در ۲۰سانتی متر بوده و به خط عربی تاریخ ۱۰۳۵را نشان می دهد ، مظهر دوم به فاصله ۲۰متر در جنوب این مظهر قرار دارد و دو مظهر دیگر هر یک با فاصله ده تا ۱۵متر از زیر بدنه تراشه طبیعی جاری هستند.
گفتنی است روستای ییلاقی زیارت همچنین بعنوان یکی از ده روستای دارای بافت با ارزش تاریخی کشور معرفی شده است که این مساله لزوم توجه بیشتر به آن را می رساند.
این روستای باستانی به دلیل قرارگرفتن در بستر سرسبز و زیبای استان گلستان و روی شیب تپه به طور طبیعی از مناظر و چشم اندازهای زیبای جنگلها و مراتع اطراف بهره مند است و وجود امامزاده، چشمه آبگرم و آبشار ازویژگیهای خاص روستای زیارت گرگان به شمار می رود.روستای زیارت با وجود جاذبه های بسیار به توجه بیشتری نیاز دارد و حمایت از سرمایه گذاران برای ایجاد امکانات اقامتی و استفاده از این آبگرم در این زمینه تا حدودی تاثیرگذار خواهد بود.
نگاهی دیگر![ویرایش]
همانطور که میدانید، گلستان یکی از شهرهای سرسبز شمالی ایران است که دیدنیهای زیادی دارد. اگر قصد روستاگردی در این شهر را داشته باشید، پیشنهاد میکنیم کمی به سمت جنوب گلستان بروید.
حدوداً ۷ کیلومتر از ناهارخوران که دورتر شوید، میتوانید به این روستا نزدیک میشوید که با جادههای جنگلی به ناهار خوران متصل شده است. این روستای کوچک در لیست ۲۰ روستای مطرح ایران برای گردشگری است.
این جاذبه گردشگری ایرانی و سرسبز، در دره رودخانهای به نام خاصهرود برپا شده است و حیات خود را از دامنه این رود دارد. این روستا از نواحی مختلف به بندسر و خمام شهر و ناهار خوران متصل است. ارتفاعات اطراف زیارت هم از جهات مختلف به صورت زیر است:
از جنوب: آبشار و جنگلهای کوهی
از غرب: کوههای ادیم و مازوکش و کمرسر
از جمله دیدنیهای دیگر زیارت، میتوان به چشمه آب گرم زیارت و امامزادهای به نام امامزاده عبدالله اشاره کرد. بافت قدیمی شهر هم دیدنی خاص خود را دارد. تنها چشمه آب گرم گلستان در این روستا واقع شده که مثل بقیه آب گرمها، بوی تند و خاص ندارد و ملایم و مطبوع است. این آب گرم از جمله آبهای آرامش بخش است و برای جلوگیری از انواع بیماریهای پوستی و مفصلی مورد استفاده قرار میگیرد. مردم این روستا به این دلیل که از طبیعت به خوبی بهرهمند هستند، عمر زیادی دارند.
البته این روستا در حال گسترش است و محدودههای جنگلی این روستا در حال تبدیل به بافت شهری است که چهره زیبای روستایی آن، کاملاً در حال تخریب شدن است؛ پس تا هنوز این روستا به شهر تبدیل نشده از آن دیدن کنید!
این روستا دارای مردم بسیار فهیمی است که شما در کنار آنها میتوانید روزی خوش را سپری کنید. غذاهای مردم این روستا همچون غذاهای مردم سایر بخشهای گلستان است که حالت گیاهی و دریایی دارد و تناول همین گیاهان موجب شده است که عمر درازی داشته باشند.
قصه مرگ روستایی که روزی بهشت روی زمین بود[ویرایش]
این روستا بازماندهای از شهری بزرگ است که معلوم نیست چه بر سر آن آمده است و آثار به جا مانده بر اثر رطوبت، باران و... از بین رفته جز تعدادی که نشان از قدمت چندهزار ساله دارد.
کد خبر: ۴۴۷۶۰۱
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۷ - ۰۸ November ۲۰۱۴
سال ١٣٢٠ «مطلب» که از زندان آزاد شد، هیچکس به استقبالش نرفت، وقتی رسید حتی کسی در روستا جواب سلامش را هم نداد. اوایل پاییز بود و هوای «زیارت» رو به سردی میرفت اما نه آنقدر که در روستا هر کسی رویش را از مطلب برگرداند یا سرش را طوری بچرخاند که انگار او را ندیده است. اما این اتفاق افتاد چون همه فکر میکردند حکم تخلیه روستا به خاطر کاری است که او سال قبل انجام داده بود. وقتی که شاه به گیلان سفر کرد و رفت به سینما و تنها یک نفر به پایش بلند نشد و او «مطلب» بود که همون وقت هم بازداشت و مدتها زندانی بود. حکم تخلیه روستا ربطی به کار «مطلب» نداشت، شاه میخواست که مردم روستا را شهرنشین کند پس حکم تخلیه روستا صادر شده بود و این بزرگترین اتفاقی است که در روستای زیارت رخ داده است؛ روستایی در ٧ کیلومتری شهر گرگان که بسیاری آن را تکهای از بهشت میدانند. بهشت روی کوهها، با آبشاری و جنگلی. روستا درواقع در یک دره است. درهای بسیار سرسبز که برای اهالی جدا از زیبایی نان و آب است. با برگهایش دامهایشان را میچرانند و با رودخانههایش زمینهایشان را آبیاری میکنند. گهگاهی هم شکار سمور و پرنده که البته مدتهاست کمتر شده است.
به گزارش شهروند، «مطلب» تا سالها، حتی وقتی اهالی روستا به جنوب گرگان کوچ داده شدند همچنان عامل «دربهدری» بود اما هیچوقت از اهالی جدا نشد و جزو اولین کسانی هم بود که ١٠سال بعد تصمیم گرفتند بهرغم همه ممانعتهای دولتی به روستا برگردند. نوه مطلب این روزها در روستای زیارت به نقل از مادرش سختیهای زیادی را در آن روزها برمیشمارد، روزهایی که پلیس هر روز میآمد و وسایلشان را بیرون میریخت، خانهها را خراب کرده بودند و مطلب و زن و بچهاش در چادر زندگی میکردند و حتی کمکم مجبور شدند بروند به داخل جنگل تا اینکه کمکم اوضاع بهتر شد و مطلب خانه قبلی را بازسازی کرد. دیگر ٢٠ سالی گذشته بود و شاه پسر قصد سفر به گیلان کرد. مطلب که خبردار شد به سینمای گیلان رفت. چند تا از هم ولایتیها را هم برد و همانجا از شاه پرسید که آیا او باعث تخلیه روستا در زمان پدرش شده یا نه. شاه که از چیزی خبر نداشت، گفت نه و از روستا و اهالیاش تعریف کرد. اهالی هم شنیدند. یکسال بعد هم دولت به زمینهای روستا سند داد و این همه به پای «مطلب» نوشته شد و «مطلب» این بار ناجی روستا شد. گلممد نوه ٤٧ ساله «مطلب» این روزها هنوز در همان خانه زندگی میکند و خاطرات زیادی هم از مطلب دارد، در مسجد روستا آشپزی میکند و با حسرت میگوید، «روستاییها از پس شاه برآمدند اما بعید میدانم از پس بسازوبفروشها بربیایند».
روستای زیات در ٧ کیلومتری شهر گرگان است، روستایی در ارتفاع که از دل یک جنگل خیالانگیز میگذرد. روایتهای مختلفی حتی بین محلیها درباره نام این روستا وجود دارد اما پرطرفدارترین آن میگوید، در اوج بیدینی و کافر مسلکی، امامزاده علیابنموسی ابنجعفر وارد روستا شد و خیلی زود مردم از سراسر مملکت برای زیارت این مرد خدا به روستا آمدند و رفتهرفته روستا شد روستای زیارت. البته هستند کسانی هم که در کنار این روایت روستا و درختهای چند صد ساله و طبیعت خارق العادهاش را زیارتگاه گردشگران و طبیعتگران میدانند.
امامزاده اصلی اما درست در وسط روستاست، کنار رودخانهای که میگذرد و در حاشیهاش جنگل و زندگی است.
در زیارت دو آبشار و همچنین استخر آبگرم هم وجود دارد و از لحاظ معماری نیز بیشتر با چوب و خیزران ساخته شده بود. اتفاقی که البته با وجود ثبت در آثار ملی این روزها دستخوش تغییرات بسیار است. آنچنان که ستونهای بتونی خانهها و خانههای سیمانی جای خانههای محلی را گرفته است. این روستا بازماندهای از شهری بزرگ است که معلوم نیست چه بر سر آن آمده است و آثار به جا مانده بر اثر رطوبت، باران و... از بین رفته جز تعدادی که نشان از قدمت چندهزار ساله دارد.
گلممد کاسه چایی را در آشپزخانه مسجد محل سر میکشد، از پنجره نگاهی به منظره بیرون میاندازد که مه سراسرش را در برگرفته است و میگوید: «اینجا دیگه روستا نیست، شهره، نمیفهمم چرا بهش میگن روستا» . ساختمانهای توی جنگل را نشان میدهد و میگوید، «اینها روستا را خراب کردند».
روستای زیارت با یک پل کوچک از نقطه قبل خودش جدا میشود، جایی که سالها قبل زمین روستاییان بوده و این روزها خیابانی ٢٠ متری که دو طرفش آپارتمانهای ٥ تا ٧ طبقه ساخته شده است. زمینها را فروختند و ساختمانها ساخته شد. آنهایی هم که زورشان میرسید در دل جنگل ویلا ساختند. روستاییان آنها را مدیران دولتی و حکومتی معرفی میکنند.
بنابراین در ورود به روستای زیارت بایستی از میان ساختمانهایی عبور کرد که تمام چشمانداز روستا و جنگل را به خود اختصاص دادهاند و به هنگام ورود به روستا هم اولین نکته حضور لردها و مصالح ساختمانی است که جلب توجه میکند.
ساختوساز در منطقه زیارت ممنوع است
ساختمانهای ١٠ و ٢٠ واحدی بدون استثنا فاقد مجوز ساخت هستند اما به سادگی ساختهاند و میسازند. به سادگی فعالیت میکنند و گلهگله مغازههای مصالحفروشی است که کارشان سکه است.
ابوذر ٢٩ ساله که خانهاش وسط روستاست و در زمینهای پشت جنگل کشاورزی و دامداری میکند، میگوید: «الکی میگن، یه چیزی میدن و کارشون رو به راحتی میکنند. اگه واقعا ممنوع بود که این همه ساختمون سبز نمیشد اینجا».
مه تا پایین آمده، جنگل را سراسر گرفته و خانههای ته روستا نیز حتی معلوم نیست. دهیاری درباره سهمیه نفت زمستان امسال اطلاعرسانی کرده و از همه خواسته با کارت ملی ثبتنام کنند اما ابوذر میگوید، «نفت که فقط مصرف چند هفته است، اینجا بیشتر با بریدن درختهای جنگل زمستان را سر میکنند». زمستان در روستای زیارت یعنی تا ٤ و ٥ متر برف، یعنی سرمای وحشتناک و استخوان سوز، یعنی وقتی که یک هفته نتوان از خانه بیرون آمد تا برفها آب شود.
روستا همچنین روی گسل است که همین طی قرنها باعث ساخت خانههای سبک در روستا و منطقه شده بود. ابتدا دور تا دور بنا را پي ٥٠×٥٠ ميكندند تا به خاك بكر برسند بعد از آن جاي ستونها تا ١,٢٠ چاهك ميكندند و بعد از گذاشتن تخته سنگ آنها را تراز ميكردند.سپس ستونها كه داراي كلاهك بوده را سرپا كرده ودوش كش (تير چوبي) را روي آن گذاشته با اسكو (ميخ دوسر) محكم مي كردند. سپس چوبريزي، تختهريزي و نالكوبي و روي آن را گل ميكردند. ستونهاي طبقه بالا را سر پا و بادبند ضربدري بين آنها زده ميشد. بين ستونها ستون كمكي به فاصله ٥٠ سانت كاشته ميشد. روي ستون را با شميش (شاخه درخت شبيه ميلگرد١٨) ميبافتند. سپس روي آن را گل و بعد گلكاري (به ظرافت گچكاري) ميكردند. سقف را نيز چوبريزي و تختهكوبي و روي آن را گل ميكردند. نوع بام هم از نوع خر پا چوبي بود كه روي آن را با چوب يا سفال يا حلب يا ايرانيت ميپوشاندند. جنس چوب ستونها از درخت سرخدار و جنس چوب سقف اتاقها اغلب از جنس نرات بود.
این شیوه البته دیگر دگرگون شده است. پی را میکنند، میلگرد میگذارند و بتون و بعد آجر و تیرآهن. خانههایی که با سنگ و بتون و بدون نظارتهای ایمنی در منطقه ساخته میشوند و به دلیل آب هوا و منظره خیرهکننده مورد توجه هم قرار گرفتهاند.
گلممد میگوید ٥سال قبل مقداری از زمینهای فامیلی را متری٤٥٠هزار تومان فروخت اما همان زمین الان آپارتمانهایی شده که ٢ و نیم تا ٣میلیون فروش میرود.
معاملات ملکی بادلی هم میگوید در منطقه هم قیمت آپارتمانها تا ٤میلیون است. روستای زیارت داخل دره است. درهای که دو طرف با جنگل پوشانده شده و روزی نیست که مهآلود نباشد. هوای مطبوعی دارد که اختلاف دمایش با شهر گرگان در حدود ١٠ درجه گفته میشود. روستای کوچکی بوده که اهالیاش کفش را به جای آسفالت سنگفرش میکردند تا در پیچ و خمهای مرتفع و پست روستا کسی سر نخورد، خانهها را با چوب میساختند و بیشتر دامداری میکردند. پنیرش در سرتاسر استان معروف است و حتی تا آنجا پیش رفت که صادرش کردند و مشتری داشت اما با هجوم بسازوبفروشها، که قیمت زمینها بالا رفت، که زمینهای دولتی را غصب کردند، که زمینهای زراعی را تغییر کاربری دادند و پول که آمد اهالی فروختند و رفتند.
گلممد میگوید، دیگر کمتر محلی در روستا هست و بیشتر غریبهها هستند. غریبهها که آمدند گاوداری عیب شد، حتی کشاورزی و این روزها کار به جایی رسیده است که اهالی پنیر شرکتی میخرند و روغن حیوانی کیمیاست. ننه نادر همه اینها را تقصیر جاده میداند. جادهای که سال ٨٣ جاده ناهارخوران را به روستای زیارت وصل کرد و بعدش همه هجوم آوردند. اما داخل قهوهخانه مردهای کلاه پشمی به سر هیچکدام موافق نیستند. آنها که زمینهایشان را فروختند و با پولش زندگی میکنند بیشتر مخالفند و باقی کمتر. اما همگی از اینکه شهرداری چشمهایش را بسته که محیطزیست و منابع طبیعی ساکت نشستهاند، میگویند و هر کدام که چایی را هورتی بالا میاندازند نظریهای هم میدهند. نظریهای که میگوید «میشد آنطور باشد یا اینطور».
در قهوه خانه باز میشود و رانندهای که بارش بلوک است دنبال کسی است. میانسالی که خودش را پیچیده در شالگردن و کلاه و استکانش را زمین میگذارد و میرود که مصالح ساختمان را تحویل بگیرد.
در زیارت قصهای است که به احتمال زیاد واقعی است. قصه اسماعیل زیارتی. مرد قوی هیکلی که روزی با یکی از قهرمانان کشتی ایران کشتی گرفت و چون زورش زیاد بود و کشتی را هم بلد نبود قهرمان را چنان کوبید زمین که مرد. اهالی روستا اسماعیل را نماد زور و مطلب را نماد عقل روستا میدانند اما با این حال همانطور که گلممد میگوید، روزگار زیارت گذشته و دور دور بسازوبفروشهاست تا وقتی که زیارت هم مثل گرگان شود از دست اسماعیل و مطلب هم کاری برنمیآید.
منبع[ویرایش]
وبلاگ روستای زیارت