شاهنجرین
روستاي شاهنجرين/
رزن /
همدانروستای شاهنجرین از روستاهای دهستان درجزین علیا از بخش قروه درجزین شهرستان رزن می باشد. این روستا در شمال شرقی استان واقع شده است. این روستا در طول جغرافیایی ۴۹ درجه و۸ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و۱۸ دقیقه در ارتفاع ۱۸۱۰ متری از سطح دریا در کوهپای کوه سه برادر وسمق و در محدوده آب وهوای سرد کوهستانی در دشت رزن واقع شده است.
وجه تمسیه و تاریخ تاسیس روستا[ویرایش]
وجه تسمیه روستای چالگرین(چانگرین)
با توجه به شواهد میدانی و سخنان سالخوردگان قدمت این روستا از ۴۰۰ سال تجاوز نمی کند.و طبق صاحبنظران برای احداث ان سه نظر وجود دارد:
۱-مستقر شدن چند نفر از خوانین کاج و شروع به ساخت و ساز
۲-جدا شدن چندین طایفه از وسمق به دلیل اختلافات قبیله ای و مستقر شدن د فاصله چند صد متری از وسمق."در وسمق از این روستا به نام آششاغو کند یاد می شود".
۳-سکونت یافتن افرادی از چنگیر و شروع به گسترش به دلیل آب بیشتر که واژه چانگرین شباهت زیادی به نام روستای چنگیر دارد که به نظر همین گزینه درست باشد.
بهترین گزینه برای واژه یابی در نام این روستا جسجو و ارتباط با واژگان ترکی است:
چاناکرین"چانکرین" در زبان تورکی به معنی مرکز بوده و نسبت به اطراف در گودی قرار دارد و ارتفاع آن پایین تر است که با توجه به توپو گرافی این مکان این نظر درست است.
وجه تسمیه دیگر در زبان ترکی متشکل از دو واژه چال به معنی مکانی سنگلاخ در گودی که اطرافش را بلندی فرا گرفته+گرین است که با توجه به وجود تپه سوزن و کوه وسمق"کان داغی" در اطراف این مکان می توان به این نظر هم توجه بیشتری داشت.
با توجه به قدمت زیاد روستاهای وسمق ،چنگیر،شوند،عین اباد،کرووس و الاشیگیرد و وجود نشانه های میترائیسم و احتمالا مانوی در وسمق و عدم وجود این نشانه ها در چانگرین یا صحیح تر آن چالگرین می توان با قطعیت گفت که قدمت این مکان بسیار کمتر از روستا های مجاور است.
در زمان گذشته این روستا را به نام های دیگری مانند: شالگرین، چالگرین و چانگرین میشناختند و عده ای نیز در حال حاضر اسم این روستا را چانگرین می نامند.
اهالی این روستا به زبان ترکی سخن می گویند و دین اسلام را بر خود پذیرفته اند.
از جمله طوایف روستا می توان به طایفه های معصومی، کریمی، قاسمی اشاره کرد.
تاریخ تاسیس روستای چانگرین( شاهنجرین)[ویرایش]
می توان تاریخ این روستا را تا حدود دویست و هشتاد سال ۲۸۰ سال در نظر گرفت که طبق سخن برخی از ریشسفیدان عالم قطعی است و نظریه این مورد که در بین مردم رایج است که برخی از مردم چانگرین از شیراز آمده انددرست می باشد بدین صورت که با فتح اصفهان و شیراز و بسیاری از مناطق ایران توسط محمود افغان و شکست سلسله صفویان توسط آنها در بسیاری از مناطق من جمله درگزین، سنی مذهبان قدرت گرفته و به کمک محمود افغان شتافتند از جمله اینکه در چند منبع معتبر خطی کمک چند هزار نفری درگزینیان به محمود افغان و کمک نیروهای درگزین در فتح شیراز و استقرار در اصفهان ذکر شده است" همچنین آمده است هزاران نفر از درگزین به مناطقی از اصفهان رفته و در آنجا ساکن شدند و در اشغال شیراز به یاری محمود افغان شتافتند.". اما پس از قدرت یافتن نادر شاه، نادر شهر به شهر در حال سرکوب افاغنه و سنیانی بود که به وی کمک کرده بودند و در شیراز پس از سرکوب آنها عزم مناطق غربی و همدان بخصوص سرکوب درگزینیان نمود که قشونهایی از شیراز نیز وی را همراهی کردند که به گفته برخی بزرگان یکی از آنها قربان خان( موسس چانگرین) بوده که پس از تخریب و سرکوب درگزین به دلایلی برای ( به نظر با دستورات درباری) جهت برقراری امنیت و ... در منطقه ماندگار شد که مقر اولیه توحید خان( پدر قربان خان) در روستای چنگیر بوده (که با توجه به وجود مقبره امام زاده اطهر(ع) یکی از مناطق شیعه نشین بوده و بسیاری از مناطق درگزین سنی نشین بوده که با سرکوب نیروهای قشونی مواجه شدند) و پس از آرام شدن اوضاع با توجه به علوم جنگی و اشرافی که قربان خان به عنوان یک فرمانده و قشون چی به مسائل نظامی داشته منطقه نیزاری که دارای سازندهای طبیعی دفاعی از جمله آبگیر و مرداب و نیزار بود را که هم اکنون چانگرین در آنجا قرار دارد جهت تاسیس قلعه نظامی انتخاب نموده بود و قلعه ای نظامی در آنجا جهت استقرار قشون و ... تاسیس نمود. کم کم با گذشت زمان مردمی از مناطق مختلف در بیرون از قلعه مستقر و در نهایت چانگرین در حدود ۲۸۰ سال تا ۲۰۰ سال گذشته تاسیس شده و اینکه واژه چانگرین شباهت زیادی به نام روستای چنگیر دارد بی ارتباط با این قضیه نبوده از طرفی به مکانهایی با چنین ویژگی هایی که در گودی بوده و نسبت به اطراف مرکزین داشته باشد " چانکر" نامیده می شود و بعید نیست وجه اشتراک روستای چنگیر و چانگرین و چنگوره( در قاراقان) همین مسئله باشد. در طی دهه گذشته با توجه به مسائل اقتصادی و توسعه آنها افراد زیادی از اطراف در این روستا ساکن شده اند.
به گفته ی بزرگان روستا این روستا قبلأ نیستانی بوده که خان قروه امیر افخم چهار قلعه برای تفریح وتفرج می سازد واولین ارباب روستا امیر افخم بود وبه علت مهاجر پذیر بوند این روستا از روستا های دیگر به این روستا سکونت کردند و سپس امیر افخم مالکیت روستا را به دکتر محمد خان کوثری رییس بیمارستان فرهابی تهران سپرد وبعد برادردیگر محمد خان یعنی ارباب کنونی روستا جواد خان کوثری به عنوان ارباب روستا نامیده شد که هنوز هم زنده است .
در روستای شاهنجرین چهار قلعه ساخته شده بود که یکی از آن ها هنوز وجود دارد ودروازه یکی از قلعه ها به همرا باغ آقازاده پادشاه روستا وجود دارد وهنوز تخریب نشده است
موقعیت نسبی[ویرایش]
روستای شاهنجرین ازروستاهای دهستان درجزین علیا از بخش قروه درجزین شهرستان رزن می باشد این روستا در شمال شرقی استان واقع شده است. که شاهراه ارتباطی روستاهای همجوار می باشد .این دهستان از شمال با منطقه باستانی وسمق (روستای وسمق)و والاشجرد هم مرز بوده واز سمت شرق نیز با روستای شنجورهم مرز است و از جنوب با روستای کاج و سوزن و از غرب نیز با والاشجرد و کاج هم مرز می باشد.
موقعیت ریاضی
این روستا در طول جغرافیایی ۴۹ درجه و۸ دقیقه ودر عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۱۸ دقیقه با ارتفاع ۱۸۱۰ متری ازسطح دریا درکوهپای کوه سه برادر وسمق و در محدودهء آب وهوای سرد کوهستانی در دشت رزن واقع شده است.
جمعیت[ویرایش]
جمعیت روستا طبق سر شماری که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته ۲۳۲۷ نفر بوده و۵۶۰ خانوار می باشد
مکان های دولتی روستای شاهنجرین[ویرایش]
در روستای شاهنجرین ۹ مرکز آموزشی به نام های دبستان شهید داود احمدی، دبستان دخترانه عفاف، مدرسه راهنمایی شهید صالحی، مدرسه راهنمایی سمیه، دبیرستان پسرانه شهید معصومی، دبرستان دخترانه زینب کبری (س)، مدرسه شبانه روزی دخترانه حجاب، مهد کودک و آمادگی، مرکز یادگیری محلی وجود دارد که نیاز تحصیل دانش آموزان روستاهای وسمق، شنجور، پلیکان، جاورسجین، قراقیه، سنقرآباد، شوند، منوچهر، عین آباد، ناکین وسوزن را بر طرف می کند.
روستای شاهنجرین نیز به دست دهیاری که توسط شورا انتخاب شده اداره می شود ولی متؤسفانه در حال حاضر روستا دارای شورا نمی باشد.
در روستای شاهنجرین علاوه بر مدرسه نهاد های دیگری هم چون تعاونی روستایی، بانک ملی ایران، موسسه قرض الحسنه مهدیه، پاسگاه انتظامی، حوزه مقاومت بسیج، مخابرات، درمانگاه، خانه بهداشت، کتابخانه عمومی در حال ساخت، خانه عالم، خانه ترویج، راهدار خانه، دهداری، پست و پست بانک نیز وجود دارد.
مشاهیر روستای شاهنجرین[ویرایش]
اگر نگاهی به نمایندگان شهرستان رزن در مجلس شورای اسلامی بیندازیم می بینیم که در دومین دوره مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۳ ابولفضل رحمانی لیسانس فیزیک اهل روستای شاهنجرین موفق شد تا با اکثریت آرا در مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کند و تا کنون به جز ایشان هیچ کس از اهالی روستای شاهنجرین نتوانسته در مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کند.
همچنین در زمان ریاست جمهوری جناب حجت والاسلام هاشمی رفسنجانی جناب رحمانی در نهاد دفتر ریاست جمهوری حضور داشت تا به نوعی برای ملت ایران خدمت کند. ابولفضل رحمانی برادرانی تحصیل کرده ای هم دارد که این برای روستا شاهنجرین باعث افتخار است.
از افراد تحصیل کرده دیگر می توان به برادران اکبری صحت، مرتضی قربانی گلپرور، ابولفضل تقیان، حسین فرد معصومی، برادران وخواهران قاسمی، خانم سلیمی اشاره کرد.
اقتصاد روستای شاهنجرین[ویرایش]
این روستای دارای ۳باب نانوایی لواش و۱ باب نانوایی سنگگ ۴ باب قصابی بیش از ۲۰ باب خواربار فروشی ۶ باب واحد فروش مصالح ساختمان وبهداشتی ۳ باب آرایشگاه مردانه ۵ باب آرایشگاه زنانه ۲ باب خدمات کامپیوتری وموبایل ۲ باب شیشه بری ۱ باب کفش فروشی بیش از ۲۰ باب تعمیر گاه ماشین و صافکار نقاشی، ۳ باب میوه فروشی ۱ باب لباس فروشی ۵ باب نجاری و۲ باب آژانس می باشد.
به جز این مغازه ها که نرخ بیکاری را پایین آورده ونیاز ها رفاهی اهالی روستا را کاهش داده است افراد زیادی نیز در کارخانه سیمان هگمتان در روستای وسمق مشغول به کارند.
آداب و رسوم[ویرایش]
در روستای شاهنجرین یک خانه عالم و سه روحانی به نام های حاج آقا اکبری شهپر وحاج آقا توحیدی وحاج آفا قادری و دو شیخ دیگروجود دارد که باعث مذهبی تر شدن این روستا می شود.
در ایام ماه مبارک رمضان اهالی این روستا روزه گرفته وهنگام اذان های صبح، ظهر وعصر، مغرب و عشاء در مسجد جمع شده و بعد از خواندن نماز پای صحبت های روحانی روستا می نشینند در ایام ماه مبارک رمضان به خصوص روز ۲۱ رمضان آش نذری در روستا پخش می کنند مردم روستا در شب احیاء مسجد جامع روستا می روند تا در کنار هم این سه شب عزیزکه صواب این شبها بیشتر از چند صد سال عبادت است و در نهایت به شهادت امام علی (ع) مولای موتقیان ختم می شود به عزاداری بپردازند و تا سحری در مسجد می مانند و سحری که توسط جوانان روستا تهیه شده است را در آنجا می خورند و بعد از خواندن نماز صبح به خانه های خود باز می گردند . در چند سال اخیر استقبال خوبی از شبهای احیاء شده است و اکثر مرد ها و جوانان در مسجد و زن ها در بالای مسجد قسمت زنانه قرار می گیرند. در این روز تعذیه روز عاشورا را در حسینیه این روستا بر پا می کنند وچیزی حدود دوهزار نفر زن و مرد به حسینیه می آیند تا تعذیه را ببینند اکثر تعذیه خوانان از روستای عمان که در کنار قروه درجزین است می آیند در سال های گذشته حسینیه به صورتی بود که سایبانی برای مردان ساخته شده بود که در بالی آن زنان نیز می نشستن ولی به علت گسترش مساحت حسینیه این سایبان خراب شده است وهزینه کافی برای ساخت سکوندارند ومکاتبه هایی که با اداری ارشاد اسلامی شهرستان رزن ودفتر ریاست جمهوری صورت گرفته هنوز هزینه ای برای ساخت مجدد حسینیه نداده اند که این موضوع نشان گر این است که مسئولان شهرستان واستان نتنها به حسینیه و تعذیه بلکه به روستای شاهنجرین هیچ توجهی ندارند برگزاری تعذیه در آداب روسوم این روستا قرار دارد.
تعذیه نیز با همکاری خانه های اطراف حسینیه وحاج آقا معصومی بانی خدمت گزار امام حسین که هر ساله این مراسم را برگزا می کند صورت می گیرد در بعضی مواقع هم تعذیه در ۲۸ صفر برگزار می شود و نهار هم توسط حاج علی آقا محمدی به کسانی که از روستا ها اطراف آمده اند داده می شود روستا شاهنجرین در ۲۱ رمضان و ۲۸ صفر پذیرای عزادارانی است که از روستا های همسایه می آیند و با به صحنه در آوردن حماسیه عاشورا داغ عزادار را زنده می کند شب هم شام غریبان در مسجد کنار حسینیه مسجد صاحب الزمان برگزار می شودکه مصیبت حضرت رقیه در خرابه های شام را به صحنه در می آورند.
روستای شاهنجرین دارای پنج مسجد به نام های مسجد جامع ، مسجد صاحب الزمان ، مسجد شهید حجتی ، مسجد شید الشهدا، مسجد الغدیر وجود دارد که هر کدام مربوط به محله ای است به علاوه پنج مسجد دو هیئت دیگری وجود دارد که جوانان روستا آن را تأسیس کرده که دارای ساختمان جدا گانه است وهر شب درایام ماه محرم در آن جا حضور پیدا می کنند.
در ایام ماه محرم اهالی هر محله در مسجد مربوط به خودش جمع می شوند و هر شب توسط یکی از اهالی هر محله به مسجد خود شام می دهد (در روستای شاهنجرین به علت نبود ساختمان جدا گانه ای برای هیت ها هیت های عزاداری در مسجد جمع می شوند) و بعد از خوردن شام به سینه زنی وعزاداری می پردازند در بعضی از مواقع هیئت این محله با سینه و زنجیر زدن در خیابان های روستا به طرف هیئت عزاداری دیگری می روند تا به آن ها ایام ماه محرم را تسلیت بگویند. این روال هرشب بین هیئت ها تکرار می شود. وروز تاسوعا اهالی محله نزدیکای ساعت ۲ بعد از ظهر در هیئت جمع شده و به سینه وزنجیر زنی می پردازند و به مقابل دَرکسانی می روند که قصد قربانی کردن گوسفند در مقابل هیئت را دارند بیش از ۳-۲ مورد در شهرستان رزن مشاهده شده که مریضانی از زیر پرچم هیئت گذشته اند که امام حسین (ع) به آن ها شفا داده و آن ها سلامتی خود را به دست آوردن . بعد از قربانی گوسفندان مقابل هیئت ، هیئت به سمت مزار شهدا می روند و با خواند فاتحه ای بر سر مزار شهداء هشت سال دفاع مقدس از خداوند متعال خواستار شادی روح این شهیدان می شوند چند نفر نیز هم گوسفندان قربانی شده را پاک می کنند و برای نهار روز عاشورا آماده می کنند.
روز عاشورا نیز تمامی هیئت های روستا که چیزی حدود ۱۵-۱۶ هیت به سمت امامزاده علمدار شنجور نوه ی امام زین العابدین می روند برای رفتن به این امامزاده باید از جاده اصلی روستای شاهنجرین عبور کرد و بعد از پیمودن مسافت نزدیک به یک کیلومتربه امامزاده علمدار شنجور نوه ی امام زین العابدین می رسند که بعد از خواندن فاتحه ای برای نوه ی امام وخاندان اش به سمت روستا بر می گردند و درمقابل مدرسهً شبانه روزی حجاب شاهنجرین می ایستن ونماز ظهر را برپا می کنند بعد از خواندن نماز به سمت هیئت بر می گردند ونهاری که توسط آشپزی آماده شده می خورند شب هم نیز تمامی هیئت های عزاداری در مسجد جامع روستا گرد هم می آیند تا در کنار هم به عزاداری شام غریبان می پردازند .
در تعطیلات تابستان کلاس های قرآن مسابقات احکام بین نوجوانان توسط روحانی روستا برگزار می شود جوانان روستا هر هفته سه شبنه وپنج شبه شب برای خواندن دعا توسل به مساجد می روند.
ورزش روستای شاهنجرین[ویرایش]
امر ورزش در روستاها و روستای شاهنجرین به طور کامل جای نیفتاده و معدود کسانی در روستا ها به ورزش می پردازند.
همان طور که ورزش کشور ایران وجهان یک قطبی شده در این روستا هم نیز این چنین است. بیشتر جوانان ونوجوانان به رشتهء ورزشی فوتبال علاقمند هستند و با اجاره کرد سالن ورزشی پوریای ولی شهر قروه روز های جمعه در این مکان به ورزش پر حیجان فوتبال می پردازند ولی چون هزینهء اجاره سالن زیاد است فقط هفته ای یک جلسه در آن به تمرین و بازی می پردازند بیشتر مواقع درحیاط مدرسه دبیرستان فوتبال بازی می کنند. روستای شاهنجرین دارای یک زمین فوتبال خاکی در دل بیابان وکنار اهل قبور شماره دو روستای وسمق"مقابل حوزه بسیج" ویک زمین کوچک که تیکه های سبزچمن در آن دیده می شود وسط یک جنگل وجود دارد که به خاطر کوچک بودن به سختی می توان در آن فوتبال بازی کرد ولی این جوانان با اراده و همت قوی، تلاش های بی وقفه ، تمرینات سختی که انجام داده اند به موفقیت دست یافتن که به عنوان بازیکن در تیم های لیگ یک و دو استان برای تیم هایشان توپ بزنند.
تعداد کمی از فوتبال دوستان که وضع مالی نسبتأ خوبی که دارند با حضوردر مدارس فوتبال استان تهران انجام تمرینات سخت و بی وقفه زیر نظر مربیان مجرب توانستند خودشان را در تیم های تهرانی ببینند.
جوانان این روستا آنچنان به این ورزش علاقه دارند و موفق بوده اند که چندین سال پیش تیم پرطرف دار استقلال تهران بهرضا جهاندیده یکی از این فوتبال دوستان روستا پیشنهاد حضور درجمع آبی پوشان پایتخت را داده بود امّا با مشکلاتی که در اکثر خانواده های روستایی وجود دارد نتوانسته بود در بین بازیکنان این تیم حضور یابد وحالا با پا به سن گذاشتن این بازیکن به عنوان پیشکسوت فوتبالی در بین فوتبال دوستان شناخته شده است.
ورزش دیگری که در این روستا رواج دارد ورزش رزمی کنفو پرتو است تمرینات این ورزش نیز تحت نظر محمود میرزایی مربی شناخته شده در بین اهالی روستا صورت می گیرد مربی که ده ها مدال رنگارنگ استانی، کشوری و بین المللی همراه خود به یدک می کشد این بار به آموزش کنفو پرداخت در اوایل به علت نبود سالن برای تمرین تمرینات در جنگل صورت می گرفت که مخاطبان زیادی را به خود واین ورزش جلب کرد رفته رفته این ورزش در روستا جا افتاد و با رایزنی هایی که بین تربیت بدنی با جهاد سازندگی صورت گرفت خانه ترویج روستا که متعلق به جهاد سازندگی بود به این غشر از علاقمندان به ورزش های رزمی و کنگ فو تعلق گرفت با تلاش های مداوم، تمرینات سخت وزیر فشا ثمره تلاش خود را در چند دوره مسابقات کشور واستانی باگرفتن مدال های رنگارنگ برای شهرستان رزن و روستای شاهنجرین مشاهده می کردند تا این مدال ها خسته گی تمرینات را از تن ورزشکاران بیرون کند.
روستای شاهنجرین در مقطی به عنوان مهد کنگ فو استان وشهرستان رزن لغب گرفت.
ورزشکارن در شرایط این مدال ها را کسب می کرند که با مشکلات عمده ای از جمله نبود سالن استاندارد ورزشی حضور در مسابقات با هزینه شخصی روبرو بودند. مشکلاتی که هم اکنون هم گریبان گیر تمام ورزشکاران این روستا است.
آداب ورسوم روستای شاهنجرین[ویرایش]
← مجلس عروسیمجلس عروسی رسم روستا براین است که یک هفته مانده به عروسی دوستان داماد به در یک خانه مجردی جم می شوند ودر نوشتن کارت عروسی وتهیه وسایل عروسی به داماد وخانواده اش کمک می کنند روز حنا بندان هم نزدیک های ساعت ۷-۶ داماد همراه ساقدوش وصولدوش ودوستانش به حمام روستا می روند وبعد از حمام کردن، ساقدوش وصولدوش لباس های دامادی را تن داماد می کنند و با سلام وصلوات داماد را راهی آرایشگاه می کنند آرایشگر هم موهای داماد و ساقدوش وصولدوش داماد را درست می کند و بعد به دم دَرخانه داماد می روند تعدادی هم دم دَر خانه را آب می پاشند در طرفی پیر مردهای فامیل نشسته و در طرف دیگر هم خانم های فامیل منتظر رسیدن داماد از حمام هستند طرف دیگر نیزنوازند در حال نواختن اُرک است. آشنا ها وهمسایگان داماد با شیرنی وشربت به داماد این روز را تبریک می گویند در هنگام رسیدن داماد به خانه پدرومادر و عمو و دایی با گذاشتن مقدار کمی پول در جیب داماد به او تبریک می گویند وبه نوعی هزینه حمام را به او بر می گردانند (این حرکت در تاریخ رسم روسومات این روستا قرار دارد) بعد از رقصیدن دوستای شاداماد رفتن و چُپوی مخصوص روستا برای صرف غدا به آشپز خانه ای که خانه همسایگان است می روند دوستای داماد و (خدمتگزاران) و فامیل های نزدیک و مهمانانی که از راه ای دور آمده اند در این شام حضور دارند بعد از خورد شام جوانان در منزلی به نام کُرَکن مَنزیلِی(خانه داماد ) نه خانه واقعی داماد بلکه خانه همسایگان که قبلأ تزئین شده می روند وبه رقصیدن و چُپوی رفتن تا نزدیک های ساعت ۲-۱ نیمه شب می پردازند زنان هم در خانه خود صاحب عروسی جمع می شوند پیر مرد ها هم در منزلی که قبلأ تدارک دیده شده می روند وبه صحبت های عاشُق که از قدیم ورفتار های شاهان وشاهزادهگان می گویند گوش فرامی دهند خانوادهء داماد وفامیل هایشان به همراه داماد خانه عروس می روند تا مراسم حنا بندانی را برای داماد و عروس بگیرند فردا و روز عروسی هم مهمانانی که از داخل روستا و از راه دورآمدند و دوستان داماد نهار دعوت اند بعد ازخوردن ناهار داماد عروس خانم را به آرایشگاه می برد واز آن جا هم به گل فروشی می رود تا گل فروش ماشین عروس را تزئین کند بعد ازآن فیلم برداری در یک منظره خوب ازعروس و داماد فیلم وعکس می گیرد بعد از آن داماد عروس را به خانه پدرش باز می گرداند واین بار نزدیک های ساعت ۵-۴ به همراه دوستانش می روند تا عروس را برای همیشه به خامه داماد می آورند. در موقع رسیدن به دَر خانه داماد همسایگان بر روی ماشین عروس گلاب شکلات وپارچه ای برای عروس می اندازند و در قبال این کار بستگان داماد مبلغ کمی به کسی که این کار را انجام داده است می دهند درزبان ترکی این امر به خَلَت بستن معروف است و عروس را با سلام وصلوات به خانه بخت می آورند. دو ساعت مانده به صرف شام خانواده داماد فامیل ها و دوستانشان به کُرَکن مَنزیلِی(خانه داماد) جمع می شوند.
خانوادهء داماد هم میوه، آجیل، شیرینی وشکلات تهیه می کنند فامیل ها مبلغ کمی پول می دهند بعد مادر داماد هم نزد داماد می آید و درخواست کمک مالی برای رفتن به یک زیارت را می کند در بعضی از مواقع داماد تمام پول های داده شده توسط فامیل ها را می دهد بعد از دادن پول به مادرداماد توسط داماد جوانان به میوه، آجیل، شکلاتی که مادر داماد تهیه کرد بود حمله می کنند و هر کس هر چیزی که گیرش آمد می خورد این کار در رسم وروسومات شاهنجرین جریمه نام دارد. بعد از خوردن شام کسانی که به عروسی دعوت شده اند در خانه جمع می شوند و پول را برای کمک به خرج ومخارج عروسی به داماد می دهند این امر در رسم شاهنجرین تُیانا (پول انداختن ) نام دارد. زنان هم فردا همین کار را در خانه خود عروس داماد می کنند که به دُواخ (پاتختی) معروف است . چند روز بعد از عروسی داماد به همراه عروس برای شام به خانه پدر عروس می روند درهنگام بازگشت ماد عروس هدیه ای را به عروس می دهد این کار به گیزلِین سلام (مادر زن سلام ) معروف است.
در مجلس ختم رسم روستا براین است که عزیزی جان خود را از دست می دهد عده ای تابوت را می آورند تا جان باخته را فریاد های لااله الالله به قََََسر خانه (حمام آخرت) می برند در راه قَسر خانه آشنایان هم برای همدردی با خانواده جان باخته آن را یاری می کنند بعد از شستن مرده توسط چند نفر که معمولأمرده ها را آنها می شورند برای دفن به تُرپاق اُستو (سر خاک) می برند بعد برگشت از تُرپاق اُستو (سر خاک) اهالی محله شام یا نهاری برای خانواده داغ دیده تهیه می کنند تا خانواده داغ دیده تنها نمانند و احساس ناراحتی نکنند صبح زود هم خانواده داغ دیده به سر مزار میروند وکاسهء یا ظرف سفالی بر سر مزار می شکنند.
← مجلس ختمدر مجلس ختم و عروسی جوانان روستا به برگزاری هر چه بهتر مجلس ودادن غذا به مهمان ها کمک می کنند و هیچگاه صاحب مجلس خود این کار را نمی کند. هزینه ناهار یا شام را همسایگان فامیل های دور و نزدیک دوستان پرداخت می کنند که به آن سفره آوردن می گویند این روال در چند وعده تکرار می شود.
معمولأ دو روز بعد از مردن کسی خانواده داغ دیده مجلس ختمی برای آن می گیرند. بعد از خوردن نهار یا شام که معمولا مراسم ختم ظهر برگزار می شود دست جمعی به سر خاک می روند تا با خواندن فاتحه ای از خداوند متعال خواستار شادی روحه آن مرحوم می شوند. در عید ها مثل عید نوروز عید فطر و عید قربان خانواده ای که عزیزش را از دست داده است با پختن اگیردگ (نان روغنی) به تعداد زیاد دو سه هزار تا و دعوت کردن دوستان وآشنایان دست جمعی به سر خاک می روند وبعد از فاتحه دادن اگیردگ (نان روغنی) را پخش می کنند.
از دیگر روسومات روستا می توان به حضور اهالی روستا در اواخر شهریور ماه در ور گاه ( باغ های انگور) اشاره کرد که این امر هرساله در روستا وروستا های اطراف انجام می شود اهالی تمام انگور های باغ رامی چینند که از آن شیر درست کنند ومقدار کمی را در باغ پهن می کنند که نور خورشید به آن بتاند تا تبدیل به کشمش شود.
روستاهای همجوار روستای شاهنجرین[ویرایش]
همانطور که قبلأ اشاره کردم روستای شاهنجرین مرکز روستاهای شمال شرقی وشمال غربی بخش قروه درجزین است.
روستای شاهنجرن از جنوب با روستای کاج همسایه است .درروستای کاج بیشتر ساخت قاب عکس در آن رواج دارد این روستا دارای ۲۹۲خانوار و۱۱۱۴نفر جمعیئت است فاصله ای روستا تا شهرستان رزن ۱۶ کیلومتر است.
از طرف جنوب شرقی با روستای سوزن همجوار است سوزنی که طبق سرشماری که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته ۴۲۲خانوار و جمعیتی بالق بر۱۵۵۵ نفر را دارد روستای سوزن به دلیل دارا بودن آب کشاورزی کشاورزی پر رونقی را دارد.
از شمال شرق نیز با روستا های شنجور - پلکان - جاورسجین - قراقیه همسایه است.
شنجوری که دارای امامزادهء علمداری که از نوادگان امام زین العابدین است ولی به دلیل کم توجهی مسئولان استان و شهرستان هیچگاه به این امامزاده گمبد زرین به خود ندیده است تنها گمبد وساختمانی که برای آن می سازند سال به طول انجامیده است و یک سد مخزنی آب وجود دارد که بعد از ۱-۲ سال کار آن متأسفانه ساخت آن متوقف شده است.
این روستا ۱۳۵خانوار و۵۶۱ نفر جمعیت دارد. روستای پلکان با ۱۸ خانوار و۸۹ نفر جمعیت کوچک ترین روستا در بین روستاهای اطراف نام دارد . شغل اهالی این روستا کشاورزی است.
روستای وسمق روستایی هم مرز شاهنجرین است . این روستا حدود ۴۰۰خانوار و۱۸۰۰ نفر جمعیت دارد.در زمان های قدیم حدود ۵۰ سال پیش بین خانه های دو روستا فاصله ای حدود ۱۰۰ متر وجود داشت و به مرور زمین هایی از وسمق توسط اهالی چانگرین خریداری شد و اهالی چانگرین در مناطق هم مرز با وسمق ساکن شدند.بعدها خیرین وسمقی زمین لازم را برای ساخت دبیرستان دخترانه در ان محله از زمین های کشاورزی و ملک وسمق فراهم کردند این مدرسه هم اکنون در خیابان شهید محمد حکانی قرار دارد و مرز بین دو روستای وسمق و چانگرین این خیابان می باشد.
روستای وسمق یکی از مناطق باستانی شهرستان رزن است که نشانه هایی از میترائیسم و قومت گبر در آن به دست آمده است و تپه وسمق(گوورقالا) در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.و متاسفانه باقی تپه ها قبل از ثبت نابود شده اند.سایر آثار باستانی وسمق نیز در صف ثبت ملی شدن هستند.
در زمان های قدیم ودر زمان امیر افخم پادشاه قروه درجزین لشکر روسیه از ایران می گذشت تا به جنگ با دولت عثمانی برود ، یکی از این نواحی منطقه ی درگزین وسمق وسوزن بود ومدتی هم در وسمق وسوزن اقامت کردند تا این موضوع توجه نادر شاه افشار را به خود جلب کرد نادر شاه نیروهای خود را برای بیرون کردن این ها از دو روستا فرستاد ولی هر بار باشکست مواجه می شد این بار به بالای تپه الله اکبر سوزن می رود و تعدادی نیز بز می خرد دستور می دهد که بر روی شاخ های این بز ها شمع ببندن وشمع ها را روشن کرد و بزها را به سوی روتای سوزن فراری داد و روسش ها تصور کردند که نادر شاه افشار پادشاه ایران با نیروی زیادی رای شکست دادن آنها آمده است وتعدادی از روسها فرارکردن تعدادی دیگ هم هرچه طلا وجواهر داشتن از طریق مسیرهای باستانی که از هزاران سال قبل در وسمق توسط گبر ها حفر شده بود فرار کردند این مسیر نیز هم اکنون هم وجود دارد وچند روستا به این طریق به هم وصل می شوند نادر شاه موفق شد از طریق این حیله روس ها را از روستای سوزن و وسمق فراری دهد.
مناطق دیدنی روستای شاهنجرین[ویرایش]
روستای شاهنجرین دارای باغ ها و باغچه های دیدنی زیادی هستند.
آبگیری که هیچ گاه مشابه خود را در شهرستان وحتی استان به خود ندیده است . آب این دریاچه که از دریاچه بالایی خود یعنی دریاچه ای وسمق می آید آبی که به همراه آواز زیبای قناری و به وسیلهء برکه ای از داخل جنگل می آید. این حتما تصور می کنید که جای زیبا و با صفایی است که همچنین هم هست و دست کمی از جنگل های شمال کشور ندارد. آب این دریاچه ای زیبا در کشاورزی روستای شاهنجرین مورد استفاد قرار نمی گیرد و طبق عهد و پیمانی که توسط اربابان زمان خود بسته شده است همیشه و در همه ی فصول سال متعلق به روستای سوزن می باشد. در این دریاچه ماهی هم وجود دارد به طوری که ۳-۲ سال یک بار توسط جوانان این روستا آبگیری که در مقابل آن قرار دارد باز می کنند تا آب دریاچه خالی شود و سپس جوانان و نوجوانان به ماهی گرفت می پردازند. اکثر ماهی ها هم ازنوع قزل وکپور و خوش مزه و لذیذ است.
درفصل تابستان هم که کل ایران گرم می شود روستای شاهنجرین را هم گرمای سوزناکی فرا می گیرد و نوجوانان و جوانان روستا به شنا کردن در این دریاچه می پردازند. این دریاچه سطح همواری ندارد و عمق آن معمولأ ۱/۵ متر است.
دریاچه ای که هروقت انسان به آن می نگرد احسان آرامش به او دست می دهد.
به علاوه این دریاچه چندین دریاچه وچشمه در روستا وجود دارد که زلف آباد یکی از آن است آب این چشمه از زیر کوه می آمد وقابل خوردن هم بود ولی به علت کندن چاه های عمیق آب در روستا های شوند و وسمق آب این چشمه خوشک شد چشمه ای دیگر در کنار حسینیه وجود دارد که به آن ایسه بولاغ (چشمه گرم) می گویند که آب آن گرم است به همین خاطر این اسم را بر روی آن نهادن در چندین سال گذشته از وسعت این چشمه کم کرده وبه راهی که از سوی وسمق به طرف دریاچه می آید افزودن چشمه ی دیگری به نام مختار بولاغ وجود دارد.
شهدای روستای شاهنجرین[ویرایش]
شهید ابراهیم علی معصومی فرزند اسدالله در سال ۱۳۳۷،به شماره شناسنامه ۲۶۰۰ در روستای شاهنجرین از توابع شهرستان رزن، همدان، در خانوادهای متدین چشم به جهان گشود. پدر و مادرش او را پیش از مدرسه به مکتب فرستادند تا قرآن و علوم اسلامی را فرا گیرد. وی با توانایی و زکاوت فراوان توانست در امتحانات اول و دوم دبستان همزمان شرکت کرده و با نمرات عالی، به کلاس سوم راه یابد که در طی چهار سال تحصیل، تا پایه دوم راهنمایی را با موفقیت، به پایان رساند اما به دلیل مشکلات اقتصادی و دوری راه از ادامه تحصیل بازمانده و در جستجوی حرفه، روانه تهران گشت و در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار شد. از آنجایی که اعتقادات مذهبی در سراسر وجود او ریشه ای گسترده داشت، در آغاز فعالیت های مردمی به رهبری امام (ره)، به گروه مبارزان پیوست و در پخش اعلامیهها و نوشتههای امام (ره)، از هر فرصتی برای افشای ماهیت رژیم، بهره میبرد. ابراهیمعلی که علاقه فراوانی به کار و تلاش در مکتب اسلام و انقلاب داشت با پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه پاسداران همدان درآمد و در شروع جنگ تحمیلی به منطقه سر پل ذهاب رفت. پس از اشتغال یک ساله در سپاه شهر همدان، با وجود مشکلات مختلف، به تهران منتقل شده و در پادگان ولیعصر (عج) مستقر گشت. در همان زمان به صورت داوطلبانه، در جبهههای کردستان حضور یافت و در محور مریوان به مقابله با دشمن پرداخت. برای مدتی مسئولیت حفاظت از بیت امام، به وی واگذار گردید و در پایان این مأموریت در عملیات فتح المبین حماسه آفرید. سپس به همراه گروه اعزامی به لبنان، به این کشور اعزام شد و با ایفای وظیفه، به میهن بازگشت و به عنوان فرمانده گردان پذیرفته شد. فرماندهان به خاطر مسئولیتش از رفتن وی به خط مقدم جلوگیری کردند و او در یک فرصت مناسب، برای هدایت و یاری نیروها، به خط مقدم رفت و تعداد زیادی از نیروهای عراقی را به هلاکت رساند. ابراهیم علی در حالیکه فرماندهی گردان کمیل را بر عهده داشت در منطقه پنجوین ابراهیم گونه جنگید و از آنجایی که ماموریت زمینی او پایان یافته بود با اصابت گلوله سلاح ۱۰۶در عملیات والفجر ۴ در تاریخ ۲۰/۸/۱۳۶۲، آخرین مأموریت الهی او در سن ۲۵ سالگی، برای همیشه به ثبت رسید. او در بهشت زهرای تهران ، قطعه۲۹ ردیف۹،شماره ۱ به خاک سپرده شد.از او سه فرزند به یادگار ماند.
شهید هادی جعفری زهد فرزند بیرامعلی در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۴۷ به شماره شناسنامه ۹۹۳۶ در روستای شاهنجرین و در خانواده ساده وکشاورز به دنیا آمد . وپدر ومادرش آن را به مدرسه فرستاده اند ایشان با توجه به استعدادی داشت توانست تا سوم راهنمایی به تحصیلات خود ادامه دهد هادی باتوجه به علاقه ای که به جبه وجنگ داشت به عضویت بسیج در آمد و توانست:در سن ۱۴ سالگی ودر تاریخ ۵/۵/۱۳۶۱ از طریق بسیج دانش آموزی به منطقهءغرب اعزام شود. بعد از دفاع۲۰ روزه از خاک میهن عزیزمان ایران، درتاریخ ۲۵/۵/۱۳۶۱ به دعوت حق لبیک گفت و در عملیات ثارالله در منطقهء قصر شیرین حضور پیدا کرد وتوسط رژیم قاصد سهیونیسم به شهادت رسید.
شهید کاظم بهبودی سزاوارفرزند ترابعلی در تاریخ ۹/۱/۱۳۴۴به شماره شناسنامه ۳۵۵ در روستای شاهنجرین به دنیا آمد.
وی با شروع جنگ تحمیلی کشورمان برابر رژیم صدام حسین به عنوان سرباز در میدان نبرد با تجاوز گران که قصد تصدی خاک عزیزمان را داشتند قرار گرفت ودر تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۶۳ و ۱۹ سالگی در شرق رودخانه دجله وعملیات بدر به شهادت رسید.
شهید ناصر عبداللهی فرزند کرمعلی متولد ۱۳۴۲ در روستای شاهنجرین به دنیا آمد.
در تاریخ ۸/۱۲/۱۳۶۴ به منطقه جنوب اعزام شد و در عملیات والفجر ۸ در محل فاف در اثر اثابت ترکش وقطعأ دست و پا به در جه ی شهادت نائل شد.
شهید علی اصغر رضایی فرود فرزند عباسعلی در تاریخ ۸/۴/۱۳۴۱ به شماره شناسنامه ۳۱۴۸ در روستای شاهنجرین دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۸/۲/۱۳۶۶ به منطقه غرب اعزام شد و بعد از دفاع از خاک کشور عزیزمان ایران در تاریخ ۱/۱۰/۱۳۶۶ ودر اثر اثابت ترکش به سر توسط رژیم صهیونیسمی جان به جان آورین تسلیم گفت.
شهید محمد حکانی فرزند علی در تاریخ ۳/۴/۱۳۴۹ به شماره شناسنامه ۳۱۴۶ به دنیا آمد.
منبع[ویرایش]
اطلاعات محلی_یافته های باستان شناسی_نظر صاحبنظران
این اطلاعات دقیق ترین و عادلانه ترین معرفی از شاهنجرین(چانگرین) است به طوری که هیچ گونه تعارضی به حقوق مادی و معنوی و میراث فرهنگی و معنوی روستا های مجاور نشده است.
با تشکر