مدیریت و فرهنگ جهادی


اين نوشتار در صدد آن است تا عنصر مراقبت را در فرهنگ و مديريت جهادي كه به عنوان فرهنگ كار و تلاش توأم با ايمان شناخته شده است بررسي نمايد. در آغاز دربارة ضرورت و اهميت موضوع مطالبي مطرح، سپس مفاهيم واژه‌هاي اصلي تبيين گرديده و در ادامه يكي از مباحث محوري مورد نظر يعني خود كنترلي كه نوعي مراقبت دروني است و گونه‌هاي كنترل سازماني مورد بررسي قرار گرفته، سپس روش پيامبر اكرم (ص) و امام علي (ع) در مراقبت و ويژگي‌هاي صحيح و ناصحيح آن به صورت اختصار مطرح شده و در خاتمه از كل مبحث نتيجه‌گيري به عمل آمده است.

امام خميني (ره) : «چشم‌هايي هم هست كه از شما مراقبت مي‌كند، چه چشم‌هاي دشمنانتان؛ و چه چشم‌هاي دوستانتان؛ و چه مراقبت‌هاي ملائكه الله ؛ و چه مراقبت خداي تبارك و تعالي، همه تحت مراقبت هستيد.»[۱]    
خداوند كوچكترين كارهاي ما را مي‌بيند؛ آهسته‌ترين سخنان ما را مي‌شنود و از پنهاني‌ترين گناهان ما در خلوت و جلوت خبر دارد، انسان خدا ترس او را در همه حال حاضر و ناظر مي‌بيند و جهان را محضر پروردگار مي‌يابد. امام صادق (ع) به اسحاق بن عمار كه يكي از اصحابش بود چنين مي‌فرمايد: «از خدا بترس كه گويا او را مي‌بيني و اگر تو او را نمي‌بيني او تو را مي‌بيند.»[۲]    
مقدمه
نهاد جهاد سازندگي به عنوان يك يادگار ارزشمند از امام راحل (ره) در حقيقت شجرة طيبه‌اي است كه با دستان پر توان معمار كبير انقلاب غرس گرديد. اين نهاد مقدس با پي‌گيري‌ها و مجاهدت‌هاي بي‌دريغ امت اسلامي بارور شد و همگان را از ثمرات پر بركت خويش بهره‌مند ساخت.
بدون شك حضور فراگير جهاد در چرخه حاكميت مقتدر اسلامي به عنوان يكي از ابزارهاي درخور توجهي است كه توانست بر بطلان افكار سكولاريستي جامعه مهر تأييد زده و توان بالاي حاكميت اسلامي در ارائه مديريتي توأم با دانش ورزي و تلاش خستگي ناپذير را به ارمغان آورد.
در جهاد اوليه ده‌ها ارزش و ويژگي ارزشمند فرهنگي وجود داشت كه يكي از آن‌ها عنصر مراقبت در مديريت جهادي بود، مراقبت دروني و بيروني برگرفته از روح دين در بين مديران و كاركنان، جهادي و روحيه جهادي را زبانزد خاص و عام كرد. و حتي امروز هم اين ارزش يكي از ويژگي‌هاي برجسته مديريت كارآمد و اثربخش تلقي مي‌شود.
ضرورت و اهميت پژوهش دربارة عنصر مراقبت
مديران به وسيلة مراقبت، نظارت و بازرسي نسبت به نحوة تحقق هدف‌ها و انجام عمليات آگاهي مي‌يابند و قدرت پيگيري پيدا خواهند كرد، تا در صورت وجود هرگونه انحراف از اهداف و برنامه‌ها و تخطي از انجام عمليات، توان اصلاح آن‌ها را پيدا كنند، هيچ سازماني بدون داشتن يك سيستم دقيق و جامع مراقبت و نظارت نمي‌تواند از منابع و امكانات خود به درستي استفاده كند و در تحقق هدف‌هاي خود موفق باشد.
البته تأكيد بر ضرورت وجود مراقبت و نظارت و سفارش به داشتن يك نظام قوي و دقيق، به معناي توصيه به نداشتن اعتماد به كاركنان نيست، بلكه در يك عبارت كوتاه مي‌توان گفت: «اعتماد در سازمان خوب است؛ ولي نظارت لازم است.» ؛ يعني هم بايد به كاركنان سازمان اعتماد كرد و كارها را به آن‌ها واگذار نمود، و هم نسبت به عملكرد آن‌ها نظارت مناسبي انجام داد و اين دو هيچ منافاتي با هم ندارند؛ چرا كه مراقبت و نظارت، تنها جستجو و تكاپو براي دستيابي به نقاط ضعف و كاستي‌هاي برنامه‌ها و كاركنان سازمان نيست، بلكه در مراقبت صحيح و اصولي، هم بايد به دنبال يافتن نقاط قوت برنامه‌ها و توانايي‌هاي افراد بود و هم در پي نقاط ضعف.
از آن جا كه دين مبين اسلام ديني جامع و كامل و پاسخ‌گوي تمام نيازهاي تكاملي انسان و جوامع بشري مي‌باشد در مورد مراقبت و نظارت در سازمان نيز دستورهاي صريح و روشني وجود دارد كه مدير مسلمان را به داشتن يك نظام دقيق، جدي و عادلانه براي مراقبت و نظارت بر سازمان سفارش مي‌كند.
نخست، خداوند متعال و فرشتگان الهي در همه حال، ناظر بر اعمال و رفتار و نيات انسان‌ها معرفي مي‌شوند و به انسان هشدار مي‌دهد كه همواره در محضر خداست، بنابراين بايد مواظب اعمال و رفتار و نيات خود باشد. بر همين اساسي بحث مراقبت انسان بر عملكرد خويش مطرح مي‌شود؛ يعني به انسان توصيه مي‌شود كه همواره بر اعمال و رفتار خود نظارت داشته باشد و قبل از اين كه عملكرد او مورد ارزيابي و سنجش ديگران قرار گيرد، خودش عملكرد و رفتار خود را مورد ارزيابي قرار دهد.
در نظام كنترلي اسلام، علاوه بر خودكنترلي، نظارت بيروني بر عملكرد افراد در سازمان‌ها نيز به دو صورت نظارت آشكار و رسمي و نظارت پنهاني مطرح و تبيين مي‌شود. همچنين اسلام، مظئله نظارت عمومي و همگاني را مطرح مي‌كند و به همة مسلمانان دستور مي‌دهد كه در مقابل ديگران احساس مسئوليت كنند و در صورت مشاهدة انحراف از اهداف و تخلف تذكر دهند و به اصطلاح يكديگر را امر به معروف و نهي از منكر كنند.
مديريت جهادي
مديريت جهادي سواي از مديريت علمي نيست كه بر اساس فرمول‌ها و قوانين مطرح در دانش مديريت پايه‌ريزي شده است. فرق اين نوع مديريت كه از تركيب اضافي (جهادي يا اسلامي) برخوردار است با مديريت مطلق، در اين است كه مبناي آن را «نظام ارزشي اسلام» مي‌سازد.
تعاريف بسياري از سوي صاحب نظران براي مديريت مطرح شده كه تعريف ذيل تعريف جامعي از آن‌ها مي‌باشد: «مديريت عبارت است از دانش و هنر به كارگيري منابع سازماني براي دستيابي به اهداف سازمان به شيوة مطلوب.»
فرهنگ جهادي
بدون ترديد فرهنگ جهادي همان فرهنگ دين و مكتب اسلام است؛ همان فرهنگ خدا باوران است؛ همان فرهنگ ولايت و امامت و خلاصه فرهنگ محمد و علي و فرزندان پاكشان است و بايد توجه داشت كه در تحليل‌ها و بررسي‌ها هرگز نبايد فرهنگ جهادي را از فرهنگ اسلام ناب محمدي جدا نمود.
مراقبت
سه واژه مراقبت، كنترل و نظارت ترادف دارند. در كتب مديريتي از اين عنصر بيشتر تعبير به كنترل شده و از آن تعاريف گوناگوني ارائه نموده‌اند كه همة آن‌ها از نظر مفهوم به يكديگر شبيه هستند. تمامي اين تعاريف، كنترل را نوعي مقايسه و تطبيق بين آنچه كه هست و آنچه كه بايد باشد دانسته‌اند.
در تعريف كنترل آمده : «كنترل فعاليتي است كه ضمن آن عمليات پيش‌بيني شده با عمليات انجام شده مقايسه مي‌شود و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين آن‌چه بايد باشد و آنچه كه هست به رفع و اصلاح آن‌ها اقدام شود.»
پس در فرايند كنترل همواره پيش‌بيني‌ها را با عملكردها و فعاليت‌هاي انجام شده را با قوانين و موازين مي‌سنجيم و در صورت وجود انحراف نسبت به تصحيح آن اقدام مي‌كنيم.[۳]    
خود كنترلي ؛ مراقبتي دروني
خودكنترلي يك نوع مراقبت دروني است كه بر اساس آن، وظايف محوله انجام و رفتارهاي ناهنجار و غير قانوني ترك مي‌شود، بي‌آن كه نظارت يا كنترل خارجي در بين باشد؛ بدين معنا كه فرد، بدون توجه به كنترل خارجي تلاش خود را مصروف انجام كاري نمايد كه بر عهدة او گذاشته شده و مرتكب موارد نادرستي از قبيل كم كاري، سهل انگاري و... نگردد.
تأكيد بر اين نكته ضروري است كه نظارت خارجي در تحقق چنين مراقبتي كه متضمن انجام وظيفه و ترك خلاف است نقش ندارد و تنها علت دروني موجب رفتار مزبور مي‌گردد.
شايد بهترين شيوه براي بيان ضرورت خودكنترلي، مقايسة آن با نظارت بيروني باشد. مي‌توان ادعا كرد كه اگر خود كنترلي ايجاد و تقويت گردد، كاركردي به مراتب كار آمدتر از نظارت‌هاي خارجي دارد؛ زيرا در پاره‌اي از نظارت‌هاي بيروني، همواره اين دغدغه وجود دارد كه آيا از اعتبار و صحت كافي برخوردار مي‌باشد يا خير. از اين رو پيوسته مي‌بايست بر ناظران و بازرسان نيز ناظران ديگري گماشت تا مراقب صحت نظارت آنان باشند؛ و به اين ترتيب ناظران در مرحلة بالاتر نيز محتاج ناظر ديگري هستند و همين طور... در صورتي كه اگر ناظران خود داراي عامل مراقبت دروني باشند، اين دغدغه و نگراني تا ميزان قابل توجهي كاهش مي‌يابد و صحت گزارش‌هاي آنان از ضريب اطمينان بالاتري برخوردار خواهد بود.
همچنين در ضرورت خودكنترلي، كافي است نظري به منابع اسلامي بيفكنيم و رواياتي را كه توصيه به مراقبت از خويش مي‌كنند و خود كنترلي را به بيان رسا ابراز مي‌دارند، مورد توجه قرار دهيم.
حضرت علي (ع) در كلامي نوراني مي‌فرمايد:
«اجعل مِن نفسك علي نفسك رقيباً»[۴]     ؛ «از خودت مراقبتي بر خويش قرار بده»
اساساً يكي از ارزش‌هاي اسلامي كه در سراسر قرآن كريم به آن سفارش شده و همه به رعايت آن دعوت شده‌اند «تقوا» است. اين واژه در اصل از ماده «وقايه» به معناي نگه داري يا خويشتن داري است و به تعبير ديگر يك نيروي كنترل دروني است كه انسان را در برابر طغيان شهوات حفظ مي‌كند. اين كنترل نيرومند دروني، روشن‌ترين آثار ايمان به مبدأ و معاد يعني خدا و رستاخيز است و معيار فضيلت و افتخار انسان و مقياس سنجش شخصيت او در اسلام محسوب مي‌شود؛ تا آن جا كه جمله (انّ اكرمكم عندالله اتقكم)[۵]     به صورت يك شعار جاودانه در اسلام درآمده است.
آنچه كه وظيفه خود كنترلي را در مديران اهميتي دو چندان مي‌بخشد، نقش مديران در الگوسازي و همچنين تأثيرپذيري كاركنان از آن‌هاست. خودكنترلي در مديران به قدري اهميت و ضرورت دارد كه اميرمؤمنان علي (ع) در زمان خلافت خويش كارگزاران خود را همواره توصيه به تقوا و مراقبت دروني يا همان خودكنترلي مي‌فرمود و توسط نامه‌هايي كه براي واليان خويش مي‌نوشت اين وظيفه را به آن‌ها گوشزد مي‌كرد. حضرت در فرمان خويش به مالك اشتر وي را چنين فرمان مي‌دهد: «امره بتقوي الله، و ايثار طاعته و اتباع ما امر به في كتابه... و امره ان يكسر نفسه من الشهوات و يزعها عند الجمحات»[۶]    
]نخست[ او را به تقواي الهي، ايثار و فداكاري در راه اطاعتش و متابعت از آن‌چه در كتاب خدا (قرآن) به آن امر شده است، فرمان مي‌دهد... و نيز به او فرمان مي‌دهد كه خواسته‌هاي نابجاي خود را درهم بشكند و به هنگام وسوسه‌هاي نفس، خويشتن داري را پيشة خود سازد.»
اين گونه سفارش‌ها از سوي حضرت علي (ع) بيانگر اهميت خود كنترلي در كارگزاران و مديران است و آنان مي‌بايست بيش از كاركنان، خويشتن دار باشند.
ضرورت خودكنترلي در مديران هنگامي آشكارتر مي‌گردد كه بدانيم آن‌ها با راه‌هاي قانوني براي انجام خلاف آشنا هستند و به راحتي مي‌توانند از طريق گريزگاه‌هاي قانوني، كارهاي خلاف خود را توجيه و خود را تبرئه سازند؛ به ويژه آن كه بدانند هيچ گونه نظارت جدي نسبت به عملكرد آن‌ها صورت نمي‌پذيرد.
گونه‌هاي مراقبت و نظارت
در يك تقسيم بندي كلي، مي‌توان نظارت و كنترل را به دو نوع تقسيم كرد: ۱ ـ نظارت و كنترل آشكار و علني؛ ۲ ـ نظارت و كنترل مخفي و پنهاني.
۱ ـ نظارت و كنترل آشكار و علني
منظور از نظارت آشكار و علني اين است كه عمليات نظارت و كنترل بر عملكرد كاركنان سازمان و نيز برنامه‌هاي سازمان، به صورت آشكار صورت گيرد و افراد و كاركناني كه عملكرد آن‌ها كنترل مي‌شود از انجام اين عمليات آگاه و مطلع باشند.
اين نوع نظارت و كنترل را مي‌توان به دو شيوة مختلف انجام داد:
الف) آن كه نظارت و كنترل به وسيلة شخص مدير انجام شود كه مي‌توانيم آن را كنترل مستقيم و بدون واسطه بناميم.
سيرة مديريتي پيامبر اكرم (ص) در مورد نظارت و كنترل اين گونه بود كه در موارد متعددي، شخصاً وظيفة كنترل را بر عهده مي‌گرفت و بر عملكرد افراد نظارت مي‌كرد؛ چنان كه وقتي در بازار مدينه از كنار يك ]كالايرد می‌شد به صاحب آن فرمود:خوراکی تو را خوب می‌بینم! و    آن گاهقیمت آن سئوال کرد    در اين هنگام[ خداوند عزوجل به آن حضرت وحي كرد كه مقداري آن را زير و رو كند. آن حضرت چنين كرد و خوراكي نامرغوب پديدار شد؛ آن گاه به صاحب آن كالا فرمود: جز اين نمي‌بينم كه بين خيانت و فريب مسلمانان جمع كرده‌اي.[۹]    
ب) آن كه كنترل و نظارت به وسيلة عوامل مختلف انجام شود و مدير خود مستقيماً وارد اين كار نشود، بلكه نتيجة كار آن‌ها را بررسي نمايد.
۲ ـ مراقبت و نظارت مخفي و پنهان
منظور از اين نوع مراقبت، نظارت بر بخش‌هاي مختلف سازمان، بررسي برنامه‌هايي كه در سازمان در حال اجرا است و مشخص كردن نقاط قوت و ضعف آن‌ها، همچنين نظارت بر عملكرد كاركنان سازمان به گونه‌اي است كه كاركنان متوجه اين كار نشوند.
حضرت علي (ع) در نامه‌اي به يكي از كارگزاران خود مي‌نويسد: «فانّ عيني بالمغرب كتب اليّ يعلّمني أنّه...»[۱۰]    
«همانا مأمور مخفي من در سرزمين شام، برايم نامه‌اي نوشته و به من خبر داده است كه...»
اين نامه به وضوح نمايانگر اين مطلب است كه حضرت علي (ع) در منطقة شام، به عده‌اي مأموريت داده بود كه به صورت مخفيانه، اخبار و اطلاعات مربوط به آنجا را خدمت آن حضرت گزارش كنند.
سيرة رهبران ديني در نظارت و مراقبت
الف) سيرة پيامبر گرامي اسلام (ص)
پيامبر گرامي اسلام (ص) هيچ گاه از نظارت و مراقبت بر عملكرد كارگزاران و امت خود غافل نبود. حضرت در موارد متعددي، شخصاً وظيفة كنترل و مراقبت را بر عهده مي‌گرفت. در بعضي موارد نيز به م منظور مراقبت و نظارت بر عملكرد كساني كه از طرف آن حضرت به كار گماشته مي‌شدند، بازرسان و ناظراني مشخص مي‌كرد كه وظيفة آنان نظارت بر اعمال و رفتار كارگزاران و كاركنان ايشان بود. آن‌ها موظف بودند به طور مرتب در مورد عملكرد آن‌ها به آن حضرت گزارش دهند، تا ايشان بر اساس اين گزارش‌ها و اطلاعات موجود، از اعمال و رفتار كاركنان خود آگاهي يابد. به عنوان نمونه به موردي از آن اشاره مي‌كنيم.
امام رضا (ع) در مورد روش كنترل و نظارت پيامبر گرامي اسلام (ص) مي‌فرمايد:
«كان رسول الله اذا وجَّهَ جيثاً ، فأمّهم أميراً ، بعثَ معه من ثقاته مَن يتجسّس له خبره»[۱۱]    
«سيره و روش رسول خدا (ص) اين بود كه هرگاه سپاهي را به مأموريت مي‌فرستاد، فرماندهي براي آن تعيين مي‌كرد و برخي از افراد موثق و مورد اعتماد خود را ]به صورت پنهاني و مخفيانهاو می‌گماشت، تا    رفتار و عملكرد او را زير نظر بگيرد و[ عملكرد او را براي رسول خدا (ص) گزارش كند.
ب) سيرة امير مؤمنان مولا علي (ع)
نگاهي اجمالي به سيرة مديريتي اميرمؤمنان حضرت علي (ع) نيز بيانگر اين نكته است كه آن حضرت در دوران كوتاه اما پر بركت حكومت و مديريت الهي خويش، در زمينة نظارت و مراقبت بر كارگزاران و كاركنان خود، چه به صورت مستقيم و چه به صورت غير مستقيم، بسيار دقيق و هشيارانه عمل مي‌كرد و بر كنترل كارگزاران خويش اهتمام بسيار داشت.
يكي از نمونه‌هاي بارز كنترل و نظارت مستقيم امام علي (ع) را مي‌توان نظارت و كنترل هر روزه و هميشگي ايشان بر بازار كوفه و فروشندگان و تجار آن برشمرد. حضرت امام باقر (ع) در تبيين روش نظارتي ايشان مي‌فرمايد:
«اميرمؤمنان علي ابن ابي طالب (ع) چنين عادت داشت كه هر روز صبح به يكايك بازارهاي كوفه سر مي‌زد، در حالي كه تازيانه‌اي دو شاخه به نام «سبيبه» به همراه داشت؛ در هر بازاري مي‌ايستاد و با صداي بلند مي‌فرمود: اي تاجران! پيش از داد و ستد، از خداوند خير و نيكي بطلبيد و با آسان گيري در معامله، از خداوند بركت جوييد و با خريداران نزديك شويد (گران نفروشيد تا از شما بگريزند) و خود را به زينت حلم و بردباري آرايش دهيد و از دروغ گفتن و قسم خوردن بپرهيزيد و از ظلم و ستم كناره گيريد و با مظلومان به انصاف رفتار نماييد و به رباخواري نزديك نشويد.»[۱۳]    
نظارت مستقيم و بدون واسطة مدير بر واحدهاي مختلف سازمان، آثار مثبت و فوايد و مزاياي فراواني به دنبال خواهد داشت؛ به ويژه آن گاه كه بازرسي مدير از بخش‌ها و قسمت‌هاي مختلف سازمان و نظارت و كنترل عملكرد كاركنان، به صورت غير منتظره و بدون اطلاع قبلي صورت گيرد.
اين كار باعث مي‌شود كه كاركنان بخش‌هاي مختلف سازمان، با توجه و دقت بيشتري به كار و فعاليت بپردازند و از كم كاري و كاستن از كيفيت كارها بپرهيزند؛ چرا كه اگر نظارت و بازرسي مدير به صورت يك سنت در آمده باشد، كاركنان سازمان همواره اين احتمال را خواهند داد كه مديرشان بدون اطلاع قبلي به بازرسي از واحد و قسمت آن‌ها بپردازد. اين باعث خواهد شد تا آن‌ها با جدّيت بيشتري كار كنند، و از كم كاري بپرهيزند. در نتيجه، بهره‌وري سازمان تا حد زيادي افزايش خواهد يافت.
به علاوه نظارت مديران و مسئولان عالي سازمان بر بخش‌هاي مختلف آن موجب خواهد شد كه كاركنان احساس كنند، مديران و مسئولان سازمان به آن‌ها توجه دارند و همين مسئله، دلگرمي آنان به سازمان را بيشتر مي‌كند و رضايت شغلي آن‌ها را افزايش خواهد داد.
اميرالمؤمنين علي (ع) علاوه بر مديريت آشكار خود به صورت مخفي كساني را به عنوان بازرس، به نقاط مختلف مي‌فرستاد تا در مورد عملكرد كارگزاران آن حضرت تحقيق و تفحّص كنند و اطلاعات لازم را به اطلاع امام (ع) برسانند.
مالك بن كعب ارجي، فرماندار منطقة «عين التمر» از طرف حضرت علي (ع) بود؛ حضرت در نامه‌اي خطاب به او مي‌نويسد:
«بر حوزة خدمت خود كسي را به عنوان جانشين قرار بده و خود به همراه گروهي از يارانت ]به منظور كنترل و نظارت بر عملكرد كارگزاران و مسئولان[ بيرون برو و تمام سرزمين عراق را منطقه به منطقه بگرديد و از چگونگي رفتار و عملكرد كارگزاران و عمال من جويا شويد و سيره و روش آنان را مورد بررسي و نظارت قرار دهيد.»[۱۴]    
البته در ادامة اين نامه، حضرت به مالك بن كعب سفارش مي‌كند كه بايد در نظارت و بازرسي‌اي كه بر عملكرد كارگزاران دارد و گزارشي كه از آن ارائه مي‌دهد، صدق و راستي را از ياد نبرد و بداند كه خداوند متعال بر همه چيز آگاه است.
حضرت علي (ع) از يك طرف به كارگزاران كليدي و مسئولان مهم خود دستور مي‌داد كه بر عملكرد زير دستان خود نظارت داشته باشند، و از طرف ديگرف خود آن حضرت به صورت مستمر، مراقب اعمال و رفتار كارگزاران خويش بود.
نامه‌هايي كه آن حضرت براي عمّال و كارگزاران خود در شهرها و استان‌هاي مختلف نوشته و در آن، نقاط قوت و ضعف آنان را متذكر شده‌اند، گوياي اين مطلب است كه ايشان توجه ويژه‌اي به كنترل عملكرد كارگزاران داشته و به صورت دقيق بر اعمال آن‌ها نظارت مي‌كرده است. در اين جا چند نمونه از اين نامه‌ها را مطرح مي‌كنيم.
۱ ـ حضرت در نامه‌اي به «مصقله بن هُبَيره شيباني» كه فرماندار يكي از شهرهاي منطقة فارس بود، چنين نوشته است:
«به من در مورد تو گزارشي رسيده است كه اگر درست باشد و اين كار را انجام داده باشي، پروردگارت را به خشم آورده و امامت را عصيان كرده‌اي؛ ]گزارشي رسيده[ كه تو غنايم مربوط به مسلمانان كه به وسيلة اسلحه و اسب‌هايشان به دست آمده و خون‌هايشان در اين راه ريخته شده را در بين افرادي از باديه نشينان قبيله‌ات كه خود برگزيده‌اي، تقسيم مي‌كني، سوگند به كسي كه دانه را در زير خاك شكافت و روح انساني را آفريد! اگر اين گزارش درست باشد، تو در نزد من خوار خواهي شد و مقدارت كم و ناچيز خواهد بود.»[۱۵]    
نظارت و مراقبتي كه از طرف ايشان نسبت به كارگزاران اعمال مي‌شد، كاملاً جدّي، همه جانبه و دقيق بود، به گونه‌اي كه حتي شركت كردن يكي از فرمانداران آن حضرت در يك مجلس جشن و ميهماني، از نظر ايشان مخفي نمي‌ماند، چنان كه وقتي فرماندار بصره، عثمان بن حنيف، در مجلس ميهماني و جشن عروسي يكي از اشراف و ثروتمندان بصره شركت كرده بود، گزارش آن به زودي به حضرت علي (ع) رسيد. آن حضرت بلافاصله در نامه‌اي خطاب به اين كارگزار خود چنين نوشت:
«اي پسر حُنَيف! همانا به من گزارش رسيده كه يكي از جوانان اشراف بصره تو را به خوان ميهماني‌اش دعوت كرده و تو به سرعت به سوي او شتافته‌اي؛ و در آن‌جا براي تو غذاهاي رنگارنگ و ظرف‌هاي بزرگ غذا، يكي پس از ديگري آورده مي‌شده است؛ من گمان نمي‌كردم كه تو ميهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان از آن ميهماني محروم بوده و ثروتمندانشان دعوت شده باشند.»[۱۶]    
ويژگي‌هاي فردي ناظران و بازرسان
همان گونه كه موفقيت سازمان و به نتيجه رسيدن برنامه‌ها و طرح‌هاي آن، در گرو وجود يك نظام قوي و كارآمد كنترل و نظارت است، موفقيت نظام كنترل و نظارت نيز در گرو داشتن ناظران و بازرسان مورد اعتماد و توانمند است.
بنابراين با توجه به اهميت ويژه و حساسيت زيادي كه بازرسي و نظارت دارد، كساني كه اين وظيفه مهم و خطير را بر عهده مي‌گيرند، بايد داراي ويژگي‌هاي برجسته‌اي باشند. در آموزه‌هاي ديني، اهمّ اين ويژگي‌ها مطرح شده است كه در اين جا فقط به صورت اجمال از آن‌ها ياد مي‌كنيم:
۱ ـ خدا ترسي ؛ ۲ ـ صداقت و راست گويي ؛ ۳ ـ امانتداري ؛ ۴ ـ وفاداري .
ويژگي‌هاي مراقبت و كنترل صحيح
كنترل و نظارتي مي‌تواند براي سازمان مفيد باشد كه داراي ويژگي‌هاي زير باشد:
۱ ـ دقيق باشد؛ ۲ ـ مبتني بر اهداف سازمان باشد؛ ۳ ـ بر نقاط راهبردي تكيه كند؛ ۴ ـ به موقع باشد؛ ۵ ـ جدّي باشد؛ ۶ ـ انعطاف پذير باشد؛ ۷ ـ مقرون به صرفه باشد.
مراقبت و كنترل ناصحيح (تجسّس)
ضرورت و اهميت نظارت و كنترل، و جايگاه ويژه آن در مديريت، چيزي نيست كه بر كسي پوشيده باشد و دستورها و توصيه‌هاي روشن و صريح معصومان (ع) تأكيد و تأييدي بر اين مهم است. سيره و روش عملي پيامبر گرامي اسلام (ص) و اميرمؤمنان (ع) نيز نشانگر اهتمام ويژه آن‌ها به امر نظارت و كنترل است. با وجود اين همه تأكيد و اهميت، نكته‌اي كه نبايد از آن غافل بود، اين است كه ضرورت نظارت و اهتمام ويژه به آن، به اين معنا نيست كه نظارت همواره و همه جا صحيح و مشروع باشد؛ بلكه در بعضي از موارد، صحيح و مشروع نيست. در آموزه‌هاي ديني از بعضي نظارت‌ها و كنترل‌ها به شدت منع شده است.
يكي از مواردي كه در آموزه‌هاي ديني به شدت دستور پرهيز از آن داده شده؛ نظارت بر امور اشخصي مردم و تفتيش اسرار آنان است. طبق دستورهاي اسلامي، يكي از محرمات مسلم و قطعي، تجسّس و تفتيش اسرار مردم است. خداوند متعال در قرآن در تبيين اين مسئله مي‌فرمايد:
(يا أيّها الذين آمنوا اجتنبوا كثيراً من الظّنّ انّ بعض الظّنّ اثمٌ و لاتجسّسوا....»[۱۷]    
«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! از بسياري از گمان‌ها بپرهيزيد؛ چرا كه بعضي از گمان‌ها گناه است؛ و هرگز در كار ديگران تجسّس نكنيد.»
علاوه بر آيات قرآن كريم، در روايات معصومين (ع) نيز، با تعبيرهاي مختلف و در موارد متعددي از تجسّس در امور مردم و به دنبال لغزش‌هاي مردم گشتن، نهي كرده است كه به عنوان نمونه مي‌توان به نامة ۵۳ نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر اشاره كرد. حضرت دربارة كساني كه همواره به دنبال يافتن عيوب مردم و اسرار نهاني آنان هستند، نيز در مورد نحوة برخورد حاكم و مسئول جامعة اسلامي با عيوب و اسرار مردم، ابتدا به او دستور مي‌دهد كه به عنوان مسئول و كارگزار حكومت اسلامي، از ميدان دادن به افرادي كه در صدد ظاهر كردن عيب‌هاي مخفي مردم هستند، پرهيز كند و سپس به مالك اشتر توصيه مي‌فرمايد كه خود او نيز از تلاش براي پيدا كردن و آشكار نمودن عيوب مخفي مردم و اسرار آن‌ها پرهيز كند و سعي در پوشاندن آن‌ها داشته باشد.[۱۸]    
از اين رو شايسته است كه مديران ارشد سازمان‌ها، بين نظارت صحيح و مشروع و نظارت ناصحيح و نامشروع فرق بگذارند تا گرفتار محرّمات نشوند.
منابع و مآخذ :
۱ ـ قرآن كريم ؛
۲ ـ نهج البلاغه ؛
۳ ـ بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث، بيروت ؛
۴ ـ وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، شيخ حر عاملي، احياء التراث العربي، بيروت؛
۵ ـ تحف العقول ؛
۶ ـ الحياه ، ترجمه فارسي ، احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي؛
۷ ـ نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاينده، انتشارات خاتم الانبياء ، چاپ اول ۱۳۸۵ ؛
۸ ـ اصول كافي ، ثقه السلام كليني، انتشارات اسوه ؛
۹ ـ ميزان الحكمه ، محمدي ري‌شهري، مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث ؛
۱۰ ـ من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق ، دارالاضواء، بيروت ؛
۱۱ ـ عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق ، مؤسسه اعلمي للمطبوعات، بيروت ؛
۱۲ ـ كنزالعمال في سنن الأقوال و الافعال، علامه متقي هندي، دارالكتب العلميه، بيروت ؛
۱۳ ـ المراقبات ، ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، دارالاعتصام ؛
۱۴ ـ فرهنگ بزرگ جامع نوين ، سياح ، انتشارات اسلام تهران ؛
۱۵ ـ اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خميني (ره) ، دفتر انتشارات اسلامي ؛
۱۶ ـ من حياه اهل البيت (ع) ، محمد علي تسخيري، مجمع العالمي لاهل البيت (ع) ؛
۱۷ ـ تفسير الميزان، علامه طباطبايي ، دفتر انتشارات اسلامي ؛
۱۸ ـ علم اخلاق اسلامي، ترجمه جامع السعادات ، ملا مهدي نراقي، دكتر سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات حكمت تهران ؛
۱۹ ـ مديريت در اسلام، دكتر سيد مهدي الواني، پژوهشكده حوزه و دانشگاه ؛
۲۰ ـ مديريت اسلامي، محمد حسن نبوي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ؛
۲۱ ـ اصول مديريت اسلامي و الگوهاي آن، دكتر ولي الله نقي پورفر، مركز آموزش مديريت دولتي ؛
۲۲ ـ فروق بي پايان، عبدالمجيد معاديخواه، نشر ذره ؛
۲۳ ـ فرهنگ آفتاب،‌ عبدالمجيد معاديخواه، نشر ذره ؛
۲۴ ـ سازمان و مديريت از تئوري تا عمل، دكتر مهدي ايراني نژاد پاريزي و پرويز ساسان گهر، نشر مؤسسه عالي بانكداري ايران ؛
۲۵ ـ اصول مديريت ، دكتر علي رضائيان، سازمان مطالعه و تدوين كتب دانشگاه‌ها (سمت) ؛
۲۶ ـ مهندسي و مديريت فرهنگي، مهدي نيلي پور، انتشارات سلسبيل قم ؛
۲۷ ـ امالي ، شيخ صدوق ؛
۲۸ ـ امالي ، شيخ مفيد ؛
۲۹ ـ نظام حكومتي و اداري در اسلام، باقر شريف القرشي، ترجمه عباسعلي سلطاني گلشيخي، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي ؛
۳۰ ـ نظام اخلاقي اسلام (تفسير سوره حجرات) ، جعفر سبحاني، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ؛
۳۱ ـ مديريت اسلامي، محمد تقي مصباح يزدي، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ؛
۳۲ ـ قدرت در مديريت اسلامي، محمد مهدي نادري قمي، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) .
--------------------------------------------------------------------------------
[۱۹]     ـ صحيفه نور، ج ۸ ، ص ۳۸۶ .
[۲۰]     ـ اصول كافي، ج ۲، ص ۶۸ .
[۲۱]     ـ مجموعه مطالب آموزشي دوره توجيهي مديريت مياني، نشر مركز آموزشي مديريت دولتي، مؤلفين گروهي از اساتيد، ص ۳۳ ؛ و مديريت در اسلام ، سيد مهدي الواني، ص ۲۶۶.
[۲۲]     ـ غرر الحكم و دررالكلم، ح ۲۴۲۹ .
[۲۳]     ـ سوره حجرات، آيه ۴.
[۲۴]     ـ نهج البلاغه، نامه ۵۳ .
[۲۵]     ـ الكافي، ج ۵ ، ص ۱۶۱ .
[۲۶]     ـ نهج البلاغه، نامه ۳۳ .
[۲۷]     ـ وسائل الشيعه ، ج ۱۵ ، ص ۶۰ ؛ الحياه با ترجمه احمد اكرام ، ج ۲ ، ص ۷۰۲ ؛ سنن النبي ، ج ۱ ، ص ۸۵ ؛ مسند امام رضا (ع) ، ج ۱ ، ص ۷۶ .
[۲۸]     ـ بحارالانوار، ج ۴۱ ، ص ۱۰۴ ؛ امالي صدوق ، ص ۴۹۷ ؛ الحياه با ترجمه احمد آرام، ج ۵ ، ص ۱۲۵ و ۵۸۱ ؛ امالي مفيد، ص ۱۹۷ ؛ من لايحضره الفقيه ، ج ۳، ص ۱۹۳ .
[۲۹]     ـ الخراج ، قاضي ابو يوسف، ص ۱۱۸ .
[۳۰]     ـ نهج البلاغه، نامه ۴۳ ؛ الحياه با ترجمه احمد آرام، ج ۶ ، ص ۴۶۷ .
[۳۱]     ـ نهج البلاغه، نامه ۴۵ ؛ بحارالانوار، ج ۶۷ ، ص ۳۲۰ و ج ۷۲ ، ص ۴۴۸ .
[۳۲]     ـ سوره حجرات، آيه ۱۲ .
[۳۳]     ـ نهج البلاغه، نامة ۵۳ ؛ بحارالانوار، ج ۷۴ ، ص ۲۴۵ ؛ تحف العقول عن آل الرسول، ص ۱۲۸ ؛ الحياه با ترجمه احمد آرام، ج ۲ ، ص ۷۱۸ .
سيد مير محمود مرتضوي



جعبه‌ابزار