مردم نگاری
در برنامه ريزي براي مردم نگاري چه بايد کرد؟
[۱]ميدان مطالعه را تعيين کنيد.
موضوعات اخلاقي را مشخص کنيد.
در مورد نمونه گيري تصميم بگيريد.
يک نقش مناسب را پيدا کنيد.
ورود به بافت تحقيق را مديريت کنيد.
اطلاع رسان ها را پيدا کنيد.
قابليت اعتماد،اهميت دادن به مسئوليت ها ، دانش ، وضعيت ، تماس و ...
روابط را در ميدان توسه دهيد و از آن حفاظت کنيد.
اعتماد، اطمينان، تفاهم،صلاحديد، حساسيت و همدردي
داده ها را از کل ميدان تحقيق جمع آوري کنيد.
داده هاي مرتبط ديگر را نيز جمع آوري کنيد.
داده ها را آناليز کنيد.
ميدان را ترک کنيد.
تصميم بگيريد که چه موقع، و چگونه روابط را خاتمه دهيد.
گزارش نهايي را بنويسيد»( نعمتي شمس آباد،۱۳۸۷).
مقدمه[ویرایش]
سوال اصلی روش شناسی مردم نگارانه آن است که انسانها چگونه در طی و از طریق فرایندهای تعاملی شان واقعیت اجتماعی را می سازند. مشغلة اصلی این رویکرد مطالعة روشهایی است که اعضا برای ساختن واقعیت در زندگی روزمره بکار می گیرند. گارفینکل حوزه های پژوهشی مورد علاقه روش شناسی مردم نگارانه را چنین تعریف می کند: مطالعات روش شناسی مردم نگارانه فعالیتهای روزمره را به منزله « روشهایی تجزیه و تحلیل می کند که اعضا برای عقلانی و قابل شرح کردن این فعالیتها برای مقاصد عملی به کار می یگرند» مانند سازماندهی فعالیتهای پیش پا افتاده روزمره. باز اندیشی دربارة این پدیده یکی از ویژگی های کنشهای عملی است که در شرایط عملی رخ می دهد، مبتنی بر دانش عقل سلیمی از ساختارهای اجتماعی و استدلال عملی جامعه شناختی.
مشخصة عمومی برنامه پژوهشی روش شناسی مردم نگارانه عبارت است از توجه به فعالیتهای روزمره، نحوة اجرا و جز این ـ یعنی رویکرد موضوعی به بستر و زمینه ای که فعالیت ها در دامن آن انجام می پذیرند. این برنامة پژوهشی عمدتاً در تحقیقات تجربی تحلیل گفتگو صورت تحقیق پیدا کرده است(فیلیک، ۱۳۸۷ : ۷۶).
( مهان و وود(۱۹۷۵) بنیادی ترین برنامه روش شناسی مردم نگارانه را اعلام کرده اند. رهیافت آنها به رهیافت برگر ولاکمن همانند است:« شخص با موادی آغاز می کند که محدویت هایی را بر او تحمیل می کنند، سپس با همان مواد عمل می کند وحین عمل، آن محدویت ها را تغییر می دهد. محدویت های تازه تغییر یافته مواد کنش خلاقانه دیگری را فراهم می کنند واین فراگرد همچنان تا بی نهایت ادامه می باید«( مهان و وود،۱۹۷۵،ث ۲۰۳). این عبارت، رابطه میان انسان ها وساختار هایی را که خود همین انسان های می سازند، به روشن ترین شکل بیان می کند. به هر روی، مهان و وود گرایش به این دارند که این قضیه را تنها به معنای کنونی آن مطرح کنند وبه آن ساختار های اجتماعی که در طول تاریخ ساخته و پرداخته شده و بر فعالیتهای انسان تاثیر الزام آوری دارند، چندانی توجهی نشان نمی دهند.
مهان و وود ضمن پروراندن رهیافت شان، کوشیدند تا از آن روش شناسان مردم نگار فاصله گیرند که ره افراط می پیمایند ومعتقد ند که«واقعیت های عینی اجتماعی» وجود خارجی ندارند، مگر آن که بگوییم کنشگران با اعمالشان این واقعیت ها را می سازند. آنها اهمیت ساخت های معنایی را می پذیرند، ولی از افتادن در چنان دامی پرهیز کردند که بگویند هیچ گونه واقعیت عینی وجود خارجی ندارند.« انسان ها معنا ها رامی سارند، اما جهان مستقل از فعالیتهای تفسیری شان در برابر آن قرار می گیرد». آنهاچنین نتیجه گیری کردند که « واقعبودگی جهان عینی، اکنون دیگر یک ویژگی آشکار این نظریه به شمار می آید.»
مهان و وود این فکر را نیز رد کردند که روش شناسی مردم نگارانه باید بر فعالیت های ذهنی تاکید ورزد. آنان در عوض ، برکش وکنش متقابلی که از فعالیت های ذهنی بر می خیزند، تاکید کردند. ازاین جهت آنها خودشان را پیرو سنت گارفینکل می دانند.
جان کلام اعلام برنامه مهان و وود در این نظریه نهفته است که روش شناسی مردم نگارانه واقعیت اجتماعی را بدین سان می بیند:
این واقعیت، وابسته است به
(۱) کاربرد باز اندیشانه وبی وقفه(۲) مجموعه ای از دانش اجتماعی در(۳) جریان کنش متقابل. از آنجا که این کار باز اندیشانه مبتنی بر کنش متقابل اجزای واقعیت را روی هم سوار می کند، بدون آن واقعیت نمی تواند ادامه یابد. بدین سان، هر واقعیتی(۴) شکننده است. از آنجا که انسان ها ممکن است بیش از یک واقعیت را تجربه کنند، باید گفت که واقعیت ها (۵) پدیده هایی تحریک پذیرند.(مهمان و وود،۱۹۷۵،ص۶)
این موضوع در برگیرنده پنج نظر بنیادی درباره ماهیت واقعیت اجتماعی است:
۱- واقعیت به عنوان یک فعالیت باز اندیشانه. از دیدگاه روش شناسان مردم نگار، همه ما در فراگردی از آفرینش فعالیت اجتماعی از طریق اندیشه ها وکنش هایمان، مشارکت داریم. اما به هر روی، از آنجا که این فراگرد را از خودمان پنهان می کنیم، به ندرت از وجود آن آگاهی داریم.(برای همین است که روش شناسان مردم نگاران از آزمایش های نقض کننده استفاده می کنند.)
۲- واقعیت به عنوان یک مجموعه دانش منسجم. آدم ها و نیز جامعه شناسانی که آنها را مورد بررسی قرا می دهند، جهان را در چارچوب واقعیت های منسجمی سازمان می دهند، مسئله وقتی پدیدار می شود که دانشمند اجتماعی بخواهد نظری را ازخود تحمیل کند که با نظم مورد کاربرد کنشگران یکی نباشد. روش شناسان مردم نگار که به مطالعه استعداد بازاندیشی انسان ها پایبندند، عموماً به این مسئله آگاهی بیشتری دارند وسعی می کنند دامنه تحریف های ناشی از این مسئله را محدودتر سازند.
۳- واقعیت به عنوان یک فعالیت مبتنی بر کنش متقابل. واقعیت اجتماعی به گونه ای «حاضر آماده» وجود ندارد. وجود واقعیت به کنش متقابل بی وقفه وساخت اجتماعی واقعیت از سوی مشارکت کنندگان، بستگی دارد.
۴- شکنندگی واقعیت. واقعیت های اجتماعی ساختار های سختی نیستند بلکه پدید ه های خلق شده شکننده ای اند که می توان به شیو ه های گوناگون آنها را دچار اختلال کرد. این نظر، یکی دیگر از مبانی علاقه روش شناسان مردم نگار به آزمایش های نقض کننده می باشد. از آنجا که واقعیت های اجتماعی شکننده اند، هم روش شناس مردم نگار و هم آدم معمولی می تواند این کار را برای بررسی فرا گرد ساخت واقعیت، به گونه ای آگاهانه انجام دهد.
۵- تحرک پذیری واقعیت. انسان ها در انواع عرصه های اجتماعی زندگی می کنند و می توانند از یک واقعیت به واقعیت دیگر حرکت کنند. برای مثال. ما هر روزه به آسانی از کلاس درس به میدان ورزشی حرکت می کنیم، با آنکه این دو فعالیت به دو عرصه بسیار متفاوت زندگی اجتماعی تعلق دارند)(ریترز،۳۸۵:۱۳۸۴-۳۸۴-۳۸۳-).
« هریتیج مفروضات اساسی روش شناسی مردم نگارانه و تحلیل گفتگو را در سه پیش فرض خلاصه کرده است:
۱- کنش متقابل ساختاری سازمان یافته دارد،
۲- هر گونه مشارکتی در کنش متقابل ضمن آنکه توسط زمینه شکل گرفته است،آن را تجدید نیز می کند ؛ و
۳- بدین ترتیب این دو ویژگی ذاتی جزئیات کنش متقابل اند به گونه ای که نمی توان هیچ نظمی را در کنش متقابل گفت وگو بطور پیشینی به منزلة امری مغشوش ،تصادفی، یا بی رابط کنار گذاشت» (فیلیک،۱۳۸۷ : ۷۷- ۷۶).
« روششناسی مردمنگاری متغیر است و بعضی مردمنگاران از کاربرد برنامه های مشاهده ساختاری حمایت میکنند که بدین وسیله فردی ممکن است رفتارهای شهودی یا مصنوع های فرهنگی را به منظور بررسی آماری بعدی به رمز درآورد. رمزنویسی و تحلیل آماری بعدی در هادسن (Hodson)(۱۹۹۹) مطرح میشود .
ـ مردمنگاری کلان مطالعهی گروههای فرهنگی وسیع مانند انگلیسیها یا نیویورکیها است.
ـ مردمنگاری خُرد مطالعه گروه های فرهنگی کوچک مانند نمایندگان مجلس یا اعضای دولت میباشد.
ـ دیدگاه امیک شیوه های تحقیقی مردمنگاری به روشی است که اعضای فرهنگْ جهان خود را ادراک میکنند. چشمانداز امیک معمولاً مرکز اصلی مردمنگاری است. ـ دیدگاه اتیک شیوه تحقیقی مردمنگاری به روشی است که محقق از بیرون اعضای فرهنگ را مورد بررسی قرار میدهد.
ـ نماد ها، که همیشه مرکز تحقیق مردمنگاری هستند، هرگونه مواد مصنوعی فرهنگ از قبیل هنر، لباس، یا حتی تکنولوژی را شامل میشود. مردمنگار تلاش میکند تا مفاهیم فرهنگی مرتبط با نمادها را دریابد. برای نمونه ممکن است تکنولوژی با یک برنامهی ضمنی مرتبط شود تا موجب حالتی متفاوت برای فرهنگ گردد .
ـ الگوپذیری فرهنگی مشاهدهی الگوهای فرهنگی است که ارتباطی را تشکیل میدهد که دو نماد یا نمادهای بیشتری در آن نقش دارند. تحقیق مردمنگاری کلنگرانه است و بر این باور است که نمادها به تنهایی نمیتوانند درک شوند بلکه عناصری از یک کل هستند. یکی از روشهای الگوپذیری نقشهی ذهنی اعضای فرهنگ برای ارتباط برقرار کردن نمادها در مقابل اشکال متنوع رفتار در محیط های متنوع است. روش دیگر این است که بر فراگرد های یادگیری متمرکز شویم به منظور این که بفهمیم چطور یک فرهنگ چیزی را که برای نسلهای آینده با اهمیت تلقی میکند، منتقل میکند. روش سوم توجه بر فراگرد های اجرایی به منظور دریافت این که کدام عناصر فرهنگی به طور قانونی تجویز یا ممنوع شدهاند و کدام یک به طور غیرقانونی مجاز یا ممنوع و از اینها کدامیک از طریق مجوز تحمیل شده یا نشده است. ـ دانش ضمنی اعتقادات فرهنگی تثبت شدهاند که در روش فرهنگی درک جهان فرض میشوند. چنین دانشی به ندرت توسط اعضای فرهنگ مورد بحث قرار میگیرد اما باید توسط مردمنگار استنباط شود. (Internet, Ethnographic Research) فهم و درک مردمنگارانه، از طریق بررسی و کاوشِ نزدیک منابع مختلف از داده ها به دست میآید. استفاده از این منابعِ داده ها به عنوان پایه و اساس، به قومنگار امکان میدهد تا بر قالب و چارچوب فرهنگی تحلیل متکی باشد»(صادقی،۱۳۸۸).
مشکلات بالقوه مردم نگار[ویرایش]
- محلي شدن محقق
- درگيري بيش از حد و ازدست دادن نقش محقق
- پايان نامشحص
- پايان تحقيق گاهي مشخص نيست و نتيجه گيري سخت است.
- تغيير فرضيه ها در طول مشاهده»( نعمتي شمس آباد،۱۳۸۷).
- ترس از مردم:
( ترس از مردم می تواند مهمترین مانع در انجام تحقیق مردم نگاری باشد. به قول سرپرست یک گروه مردم نگار در مدرسه تابستانی:
عام ترین مسئله ای را که دانشجویان باید برای انجام تحقیقات مردم نگاری بدان فایق آیند می توان در یک کلمه «ترس از مردم» خلاصه نمود. اصولاً، اغلب آنها باید یاد بگیرند که با مردمی که متفاوت تر از خودشان است چگونه صحبت کنند و از در سازش در بیایند. آنها ممکن است مجبور باشند در اجتماعاتی زندگی کنند که شخصیت مردم آنجا از نظر آنان خوشایند نیست لذا خود را کنار کشیده و بیشتر اوقاتشان را با اطلاع رسان هایی صرف کنند که در پیش شان احساس راحتی می کنند.
در اوایل کار میدانی همیشه ترس در شدید ترین میزان خود است. اگر شما متوجه نشوید که چنین احساسی بسیار معمول است، ممکن است آن نسبت به استعدادها و قابلیت هایتان اعتماد اعتماد به نفس شما را به خط اندازد)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲ : ۷۶ ـ ۷۵).
تحریفات حین جمع آوری اطلاعات رفتار اجتماعی[ویرایش]
(مهمترین تحریفات در مطالعات علمی رفتار اجتماعی، در حین جمع آوری اطلاعات رخ می دهد. در حد حاصل بین رویداد رفتار اجتماعی (اینکه مردم چه می کنند و چه می گویند) و توصیف و توضیح محقق از آن رویداد ها، یک عامل مهم وجود دارد و آن خود محقق است. عینی بودن به طور کامل شاید از یک مشاهده گر خداگونه برآید اما این کار از انسان ساخته نیست. در هر تحقیقی همیشه مشاهده انتخابی و تعبیر و تفسیر انتخابی در کار است و «حوادث واقعی» را به «واقعیاتی» که محقق بر مبنای آنها شرح و توصیف خود را ارائه می دهد، تغییر می دهد)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۳۵).
(مثلاً در مورد عمل دست دادن و احوالپرسی، یک محقق ممکن است میزان فشاری را که ضمن دست دادن وارد می شود ثبت کند، زیرا یک «دست دادن محکم» دارای یک معنی است و یک دست دادن «شل و ول» و یا «خیلی سفت و سخت» دارای یک معنی دیگر است و این معانی در بیانات توصیفی به طور ضمنی گنجانده شده است. همچنین تن صدا، سرعتی که کسی کلمات را ادا می کند طرز آرایش مو، درازی شلوار، وقت و ساعات روز و حالت چرم کفش های فرد، همه می توانند به طریق گوناگون مورد تعبیر و تفسیر قرار گیرند محقق در ضمن ثبت این داده ها تدابیر خاصی را انتخاب می کند و سایر تدابیر را نادیده می انگارد. حتی انتخاب کلماتی خاص برای توصیف، به تعابیر مختلف می انجامد. یک نوع رفتار را می توان به صورت «یک آدم کله شق» توصیف کرد و یا گفت «کسی که تعلق خاطر شدیدی نسبت به باورهایش احساس می کند». هر محققی احتمالاً به طور ناخود آگاه بعضی برداشت ها را مهمتر از بعضی دیگر تلقی می کند و این ها همه آنچنان با ارائه واقعیات در هم می آمیزد که تفکیک آنها از یگدیگر غیر ممکن می گردد)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۳۷).
(شاید آنچه بیش از هر چیز در ماجرای مردم نگاری در جوامع بیگانه مشکل باشد، پذیرفتن این نکته است که مردم شناس خود بدل به « پدیده ای غریب» می شود که موضوع گفت وگوها و کنجکاویهاست و باید به تنهایی در برابر مردمی قرار بگیرد که رفتارها و اشیای او (که خبر از ثروت او در برابر فقر آن مردم می دهند) را زیر ذره بین می گذارند. در نخستین تماسها، اعمال و حرکات شما مورد شک و تردید است. طبعاً این رفتارهای مشکوک پاسخی است به رفتارهای مردم شناسی که در پی یافتن اطلاعات به محل آمده و با حضور خویش در زندگی مردم اختلال به وجود می آورد، تا به هدف خود که انتقال این اطلاعات به دیگران باشد، نایل گردد.
از این رو مهمترین نکته در روش« مشاهدة مشارکتی» در آن است که سکوت اختیار کند: رفتارهایش را به رفتار دیگران شبیه کند تا به حداکثر ممکن، سبب فراموش شدن اختلاف خود با آنها شود. در عین حال مردم شناسی باید با آموختن زبان آن جامعه و با بیان گرم احساسات انسانی خویش باب گفتگو را با آنها بگشاید)(ریویر،۱۳۸۲ : ۴۰- ۳۹).
(دانشمندان علوم اجتماعی، عدم عینیت را چگونه جبران می کنند؟
برای این کار دو راه اصلی وجود د ارد. در وهله اول، آنان مشکلات مشاهده و تعبیر انتخابی را تشخیص می دهند و سعی می کنند از تعصبات شخصی و فرهنگی خود آگاه باشند. خلاصه اینکه، آنان از عواملی که در ضمن جمع آوری اطلاعات تاثیر می گذارد، آگاهی از تعصبات شخصی، برای انجام تحقیق میدانی اهمیت فوق العاده دارد.
همچنین قوم مداری سبب مشاهده و تعبیر انتخابی رویدادها می گردد، قوم مداری، نگرشی است که در وجدان رسوخ کرده است و فرد بر طبق آن فرهنگ خود را از سایرین برتر می داند.
بطور کلی:
۱- مشاهده همه چیز غیر ممکن است، از این رو همیشه مشاهده انتخابی صورت می گیرد.
۲- واقعیات و اموری را که ما مشاهده می کنیم معنی خود را بیان نمی کنند. بنابراین در هر مرحله از جمع آوری اطلاعات تعبیر و تفسیر انتخابی تأثیر می گذارد.
۳- هر کدام از این اعمال انتخاب کردن ها از تجربیات شخصی و زمینه فرهنگی محقق متأثر می شوند. (اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۳۹).
(در میان محققان یک توافق عمومی وجود دارد، مبنی بر اینکه وقتی محققی می رود که واقعیات را ثبت کند، وی پیوسته بطور ضمنی نظریه ای را با خود به همراه دارد که به او می گوید چه داده هایی مهم هستند. این نظریه اغلب نامنظم بوده و خارج از حوزه آگاهی فرد است و شامل تعصبات شخصی و فرهنگی محقق است. بنابراین نظریه های علمی که صریح هستند در تحقیقات رفتار اجتماعی، از اهمیت زیادی برخوردارند. آنها محقق را در انتخاب اطلاعات و تعبیر واقعیات که شامل داده های جمع آوری شده اند، راهنمایی می کند)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۴۰ ـ ۳۹).
ابزار جمع آوری[ویرایش]
(مردم نگاری جهت اجرا مراحلی دارد. مردم نگاری در واقع زمانی شروع می شود که خودِ پژوهشگر وارد زمینه تحقیقی بشود. در واقع،نه فقط در بین افراد و به مانند آنان زندگی کند، بلکه، به مانند آنان صحبت کرده و احساسات آنان را درک کند. اولین نکته مهم در مردم نگاری عمل مشاهده می باشد که توسط مردم نگار صورت می گیرد, می بایستی به دقت و منسجم انجام شود. ضمنا، مشاهده گر می بایستی قبل از هر چیز به اندازه و سهم هر بخش اجتماعی احترام بگذارد. در روش مردم نگاری نقشه مطالعه یک جامعه در سه بخش کلی خلاصه می شود. الف، شکل اجتماعی که شامل مطالبی مانند جمعیت، جغرافیای انسانی، فن، شکل و ساختار، ب، فیزیک اجتماعی شامل صنعت، زیبایی، اقتصاد، حقوق، مذهب و علم می باشد. ج، مسائل عمومی شامل زبان, مسائل ملی، مسائل بین المللی و علم تاریخ اخلاق عمومی هستند. به طور خلاصه مردم نگار برای انجام این اعمال می بایستی مراحلی را طی کند : مطالعهذهنی موضوع و محل مورد مطالعه، مذاکره برای ورود به محیط پژوهش، مشاهده و نگارش و زمان مردم نگاری)( خورشیدچهر،۱۳۸۸).
«ژرژ لاپاساد جایگاه مشاهده گر را به سه نوع تقسیم می کند. مشاهده گر فعال (پژوهشگر نقشی را در گروه داشته و فعالیتی دارد)، مشاهده گر حاشیه ای (پژوهشگر کاملا در فعالیت جاری دخالت نمی کند ولی در جمع حضور دارد)، مشاهده گر کامل(پژوهشگر فقط به تماشای فعالیتی مشغول می باشد بدون اینکه فعالیتی داشته باشد. که ممکن است از دور نظاره گر باشد)»( خورشیدچهر،۱۳۸۸).
« مردم نگار در کار خود از شیوه مشاهده مستقیم و عینی و مصاحبه به نحو مطلوب بهره می گیرد ، علاوه بر این از آمار مدد می گیرد و با استفاده از نقشه برداری و شیوه ریخت شناسی سیمای بیرونی جامعه را به تصویر می کشد که این شیوه می تواند او را به شناخت عمیق ویژگی های درون جامعه یاری نماید ، در مردم نگاری همچنین از شجره النسب استفاده می شود و از طریق آن ارتباط خویشاوندی افراد جامعه مشخص می شود ، در شجره النسب یا دودمان نامه اطلاعاتی نظیر ازدواج ، وراثت ، مهاجرت و چگونگی استقرار گروه در محل و اطلاعات مشابه دیگر دنبال می شود که ظاهر آن نشانه ای از انحراف از موضوع اصلی تحقیق به نظر می رسد .
مردم نگار از اشیاء و ابزار مادی جامعه حیوانات و گیاهان صورت برداری می کند و به تصویر و توصیف کامل آن می پردازد و به داستانها ، افسانه ها ، ترانه ها ، اسطوره ها و بطور کلی آنچه که امروز فولکلور ( Folk – Lore ) یا فرهنگ توده عوام نامیده می شود می پردازد و از اسناد و مدارک موجود نسخه برداری می کند و وقایع و پدیدارهای اجتماعی را یادداشت می کند»(سلیمانی،۱۳۸۸) .
«مشاهدهمشارکتی شاید منبع اولیه برای دادههای مردمنگاری باشد. این اصطلاح بازنمایی و نشان دهندهی نقش دوگانه مردمنگاری است. برای توسعه فهم آنچه شبیه زندگی در محیط است، محقق بایستی هم در زندگی محیطی نقش مشارکت کننده داشته باشد و هم موضع و جایگاه مشاهدهکننده را دارا باشد. توجه داشته باشید که این امر به این معنا نخواهد بود که مردمنگاران نمیتوانند به عنوان حامی افرادی که آنها را مطالعه میکنند، تبدیل شوند. اساساً مردم نگاران بیشترِ ماهها یا سالهای مطالعاتی خود را در محلهایی سپری میکنند که به انجام تحقیقات میپردازند و با افراد پیوندهای محکمی ایجاد میکنند. به خاطر توسعه تاریخی و ایجاد سوگیریهای رشتهای، در گذشته بیشتر مردمنگاران تحقیقات خود را در کشورهای خارجی انجام میدادند، اگر چه تا حد زیادی مسائل بالقوه برای انجام کار را نادیده می گرفتند. با این حال افزایش شمار انسان شناسان فرهنگی، باعث انجام کارهای میدانی در اجتماعاتی شده است که خود این انسانشناسان زندگی و کار میکنند.
مصاحبهها از طریق پرسش های معین اما سؤالات باز، مجموعهای از دادههای «هدفمند» را برای ما فراهم میآورد. انواع مختلفی از شیوههای مصاحبه وجود دارد. هر مردمنگار رویکرد منحصر به فرد خود را برای این فرایند به کار میگیرد. علیرغم این امر، تمرکز و تأکید بر روی این مسأله به فرد یا افراد مصاحبه شونده امکان میدهد تا بدون محدود شدن از طریق سؤالات از پیش تعریف شده، جواب دهند و این چیزی است که به طور آشکار تمایز میان رویکردهای جمعیت نگاری کیفی و کمی را به وجود میآورد. در بیشتر موارد، یک مصاحبهی مردمنگاری احساس متفاوت تری از صحبتهای روزمره به ما میدهد و در واقع در مشاهدات مشارکتی دراز مدت، بیشتر مکالمات همزمان و بدون هماهنگی و جلسات معین انجام میشوند»(صادقی،۱۳۸۸). (اگر شما قصد توصیف زمینه ای فرهنگی را که مردم آموخته اند را دارید، باید به کاری بیش از مشاهده تنها اعمال آنان دست بزنند. بعید نیست که کسی پس از صرف سالیانی دراز بتواند تنها با مشاهده اعمال دانسته ها و شناخت مردمی را استنباط کند. از آنجا که وقت محدود است باید برای درک دیگران به کمک اطلاع رسان ها تکیه کرد. بهترین روش عبارت است از مشارکت کردن و مصاحبه کردن. از آنجا که فرهنگ، شناختی است که مردم دارا هستند، بنابراین پیوسته لازم است که علائم نمادی (سمبولیک) که مردم به کار می گیرند بصورت زبان قابل درک در آورد) (اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲ : ۸۰).
(ابزار و آلات عکاسی ، فیلمبرداری و ضبط صوت که در مطالعات مردم نگاری کاربرد فراوانی پیدا کرده است بسیار حساس می باشد وباید به دقت مورد استفاده قرار گیرد. این ابزار به مردم نگار کمک می کند تا از موضوع معینی چند بار مطالعه کند ، مردم نگار باید اطلاعات خود را در دو یا چند نسخه یادداشت و ثبت نماید و اگر یکی از این نسخه ها مفقود شود نسخه های دیگری وجود داشته باشد ، تکمیل ، توصیف و تنظیم اطلاعات عمدتا در خارج از محل مورد تحقیق صورت می گیرد مردم نگاری که نتایج بررسی خود را در محل تنظیم کند این فایده را دارد که اگر در توصیف ، استنباط و نتیجه گیری آن ضعفهائی موجود باشد می تواند با مشاهده یا مصاحبه مجدد آنها را برطرف سازد »( سلیمانی،۱۳۸۸) .
« محققان منابع دیگری از دادهها جمعآوری میکنند که به ماهیت ویژهی زمینهی میدان بستگی دارد. این امر ممکن است شکل کارهای معرف را به خود بگیرد که دارای ویژگیهای موضوع مورد مطالعه، گزارشهای دولتی و مقالات روزنامهای و مجلات است. اگر چه غالباً منابع با محل مطالعه پیوند ندارند ولی منابع دانشگاهی دست دوم برای معین کردن محل مطالعهی مشخص در قالب مجموعهای از ادبیات موجود صورت میگیرد»(صادقی،۱۳۸۸). « هر چند مردم شناسان در تحقیقات خود فرهنگ را بعنوان یک کل واحدی در نظر می گیرند ولی مردم نگار اجزاء و عناصر فرهنگی را اغلب از هم تفکیک می کند و بطور مجزا از هم توصیف می نماید ، کار مردم نگار باید طوری انجام گیرد که در مطالعات بعدی افراد دیگر بتوانند کار او را دنبال کنند ، مردم نگار اطلاعات جمع آوری شده را تنظیم و پس از بحث و بررسی کامل در جلسات و سمینارها انتشار می دهد . مردم نگاری مرحله اول هر گونه تحقق درانسان شناسی اجتماعی و فرهنگی یا مردم شناسی بمعنی وسیع کلمه است وشامل تمام اطلاعات مادی و معنوی دست اول است که مردم نگار در محل جمع آوری می کند و به توصیف آنها می پردازد . در همه مکتب های فکری و گرایش های ملی این مرحله از تحقیق برای بررسی پدیدارهای اجتماعی – فرهنگی امری ضرروی است »(سلیمانی،۱۳۸۸) .
« مردم نگاری سعی می کند فرهنگ را با بکار بستن معیارهایی که اطلاع رسان ها در مشاهدات، تعابیر و توضیحات خود جهت شرح تجربیاتشان در طول زندگی از آنها استفاده می کنند، توصیف کند. وی جهت مشاهده، از اطلاع رسان ها می پرسد که دنبال چه چیزهایی باید بگردند؟»(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۴۲).
« مثال ساده ای را در نظر بگیرید: دانشجویی شروع به مطالعه مردم نگاری یک کلاس ششم ابتدایی دختران نمود. این خانم می توانست از مفاهیمی استفاده کند که برای دانش آموزان قابل درک نیست، از قبیل سلسله مراتب واکنش متقابل، خشونت، تسلط، و یا واکنش هایی با بار عاطفی. به جای آن کار، دانشجو، جستجو می کرد ببیند که دختر مدرسه ای ها چگونه اعمال خودشان را تعریف می کنند و بدان ها بر چسب می زنند. دانش آموزان می توانستند با دقت نزدیک به صد روش را برای سرگرم ساختن خودشان تشخیص دهند. واژه هایی که آنها جهت بیان این اعمال به کار می بردند، از این قبیل بودند: سخن چینی، بازی با انگشتان، نقاشی الکی. بنابراین می توان همین یک زمینه رفتار اجتماعی را، از دیدگاه مشاهده گر و یا از نقطه نظر اطلاع رسان ها توصیف کرد. هیچکدام از این روش ها کاملاً عینی نیست، زیرا همانطور که خاطر نشان کردیم چنین چیزی از قدرت انسان خارج است. روش اولی، در اثر محدودیت در بینش نظریه های علوم اجتماعی، به انحراف کشیده می شود، و روش دومی، در نتیجه قوم مداری اطلاع رسان هایی که سعی در توصیف فرهنگشان را داریم منحرف می شود» (اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۴۳ ـ ۴۲).
« کار با اطلاع رسان، نشانه چگونگی تحقیق میدانی در مردم نگاری است. این کار مستلزم یک رابطه ممت است. محقق، در دیگر انواع تحقیقات اجتماعی ممکن است هرگز پاسخگویان پرسشنامه را نبیند، حتی میزان برخورد با افراد در مصاحبه خیلی محدود است. اما یک پژوهشگر مردم نگار مجبور است افراد مفید پیدا کند، آنها را به همکاری جلب کند و رابطه شخصی نزدیک با آنها ایجاد کند. این کار، امری ساده نیست، زیرا در آن یک اختلاف اصلی وجود دارد. از طرفی مردم نگار با اطلاع رسان های خود رابطه ای مبنی بر اعتماد ایجاد می کند و بهتر است که این رابطه برای طرفین سودمند باشد. این رابطه اغلب به دوستی می انجامد. از طرف دیگر مردم نگار ممکن است در جستجوی اطلاعاتی باشد که اطلاع رسان تمایلی به گفتن آنها نداشته باشد. در حقیقت، ممکن است آنها چنین براشت کنند که محقق از او می خواهد درباره افرادی که او بدان ها وفادار و متعهد است، اسراری را فاش سازد. حداقل از اطلاع رسان ها خواسته می شود که درباره آنچه که می دانند و برایشان تازگی دارد صحبت کنند. ممکن است بعضی از سوالات مردم نگار گیج کننده و بعضی دیگر کاملاً احمقانه به نظر برسد. شما در ضمن تحقیق خواهد دید، که این رابطه پیچیده یکی از مشکل ترین قسمت کار میدانی است»(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲ : ۷۴).
(در پاسخ این پرسش که، آیا اشکالی دارد که فقط با یک اطلاع رسان مصاحبه نمود؟ باید گفت که: نه، تا آنجایی که از محدودیت های این روش آگاه باشید و هر گونه سعی خود را برای کنترل قابلیت اعتماد داده ها بنمایند، اشکالی ندارد. خیلی ها به مصاحبه یک یا دو نفر درباره چیزی که تعداد زیادی از مردم در آن اشتراک دارند، به دیده تردیدی می نگرند. اما روش هایی وجود دارد که می توان با توسل بدان ها قابلیت اعتماد اظهارات یک اطلاع رسان را افزایش داد.
اولاً اگر شما توانسته باشید رابطه موافق و دوستانه ای با اطلاع رسان خود ایجاد کند، همین امر به امکان کاهش در اظهارات نادرست می انجامد. ثانیاً طرز سوال را عوض کنید و درباره عقاید شخصی او به تفحص بپردازید، بهتر است بپرسید که به نظر او سایر افراد دارای چه نظراتی هستند.ثالثا، با تکرار یک سوال در جلسات مصاحبه های مختلف،شما می توانید ببینید آیا جواب های اطلاع رسان شما دارای انسجامی منطقی است. شما حتی میتوانید از او بخواهید که از شما سوال کند و ببیند آیا آنچه را که گفته است شما به درستی گرفته اید)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲ : ۸۳ ـ ۸۲).
از خصوصیات یک اطلاع رسان خوب عبارتند از[ویرایش]
۱- یک اطلاع رسان خوب کسی است که با فرهنگ مورد نظر به خوبی آشنا باشد. برای مثال؛ دانشجویی را که چندین ماه به عنوان سوزن بان راه آهن کار کرده است با اطلاع رسان او که مدت بیست و شش سال بدان کار مشغول بود مقایسه کنید. به سختی ممکن است این دانشجو یک اطلاع رسان خوب باشد.
۲- از خصوصیت خوب دیگر یک اطلاع رسان این است که وی مایل به صحبت کردن باشد. بعضی اوقات ممکن است فردی دارای اطلاعات زیادی باشد اما به دلایلی اطلاعات خود را آشکار سازد.
۳- و بالاخره، یک اطلاع رسان خوب آن کسی است که از صحبت کردن به شیوه تحلیلی احتراز جوید. او باید اوضاع را به شکلی که هست بپذیرد و آگاهی چندانی از این امر نداشته باشد که سایر مردمان ممکن است اوضاع را طور دیگر ببینند. اطلاع رسانی که سعی کند اطلاعات خود را در قالب مفاهیمی بیان کند که برای محقق آشناتر است، باید از او احتراز کرد)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲ : ۸۴ ـ ۸۳).
( برای پیدا کردن اطلاع رسان، بهترین راه، پیدا کردن واسطه ای است که بین شما و شخص دیگری که بتواند اطلاع رسان شما باشد ارتباط ایجاد کند. فرد واسطه می تواند معرفی نامه بنویسد و یا به آن شخص تلفن کند و بپرسد آیا حاضر است با شما صحبت کند.
تقریباً هر کسی می تواند به عنوان یک واسطه به شما کمک کند. کار کردن با یک واسطه بجز ایجاد روابط با فردی مطلع، حسن دیگری نیز دارد. این امر کمک می کند اطلاع رسان را در موقعیتی قرار دهد که به شما اعتماد کند)(اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲ : ۸۶ ـ ۸۵).
« کیفیت یک نوشته مردم نگاری، تا حدی به مهارت ها و پشتکار شما و همچنین به میزان همکاری اطلاع رسان ها و طرز ارتباط آنان بستگی دارد. اما وجود اطلاع رسانی های عالی و فعالیت های خستگی ناپذیر، نمی تواند جایگزین یک تجزیه و تحلیل دقیق و نوشته شده را بگیرد. شما نباید کار تجزیه و تحلیل یاداشت های میدانی خود را به بعد از اتمام کار میدانی خود موکول کنید. پس از هر مصاحبه شما باید، مشاهدات ویادداشت های خود را تا آنجا که ممکن است بصورت اسناد کامل ثبت کنید. آنگاه می توانید از این داده های خام، برای طرح سوالات جدید، شناسایی مقولات وایجاد تعاریف گوناگون، استفاده کنید. محدود کردن موضوع تحقیق، نوعی تجزیه وتحلیل است که باید در ضمن مراحل اولیه تحقیق، صورت گیرد، می توان این کار را با تهیه فهرستی از تمام موضوع ها وزمینه هایی که قابل تحقیق اند، انجام داد. سپس از میان این فهرست، یکی دو حوزه در زمینه فرهنگی مورد نظر، برای تحقیق دقیق تر وبهتر انتخاب کرد.
این کار چیزی بیش از نوشتن یک شرح مردم نگاری است. بعضی اوقات ماهیت یک فرهنگ خاص، نوع ترتبیات و نقاط قابل تاکید را تعیین می کند. در بعضی مواقع نویسنده خود باید از میان طرق مختلف سازماندهی اطلاعات و روش توصیف و همچنین نکات قابل تاکید، چند طریق را انتخاب کند. در ضمن نوشتن مردم نگاری فرمول خاص و ساده ای که باید از آن تبعیت نماید وجود ندارد. برای یادگیری این کار بهترین روش، مطالعه دقیق نوشته های مردم نگاری چاپ شده است)(اسپردلی ومک کوردی،۱۳۷۲،:۱۳۴-۱۳۳).
«انسان شناسان، تحقیقات مردم نگاری خود را در میدان و نه در آزمایشگاه یا دفتر کار انجام می دهند. آنها خود را در شرایط طبیعی و عادی جامعه قرار می دهند و فعالیت های روزمره و صحبت های معمولی مردم را مشاهده و ثبت می کنند. آنها با مردم تماس برقرار می کنند و هر چه که می گویند گوش فرا می دهند، در فعالیت های آنان شرکت می کنند و در همان شرایط، محتوای فرهنگی آنها را توصیف می کنند.
شما در جریان تحقیق مردم نگاری در جامعه خود برای انجام پژوهش های میدانی با موارد فراوانی از شرایط واقعی و طبیعی روبرو خواهید شد. این امر خود یک مشکل به حساب می آید،زیرا انتخاب از میان آن کار آسانی نیست.اما مشکل بزرگتر بعدی، تشخیص یک وضع از میان سایر موارد است. برخلاف یک اجتماع جمع و جور کوچک که از نظر یک پژوهشگر همه ظاهراً از فرهنگ مشترکی برخوردارند، جوامع پیچیده پر از پیچ و خم های سردرگم و گروههای فرهنگی متفاوت است که در عین حال دارای تشابهاتی نیز می باشند. در اینگونه جوامع مرزهای مشخص فرهنگی کمتری وجود دارد، بدین گونه که محقق بتواند بگوید «من این گروه فرهنگی خاص را مطالعه می کنم» (اسپردلی و مک کوردی، ۱۳۷۲: ۵۰ ـ ۴۹).
« تحقیق میدانی در مردم نگاری در زمینه فرهنگی برای بسیاری از اسکلیتهای مفهومی و نظری به فراهم کردن گوشت و پوست می انجامد.» (اسپردلی و مک کوردی،۱۳۷۲: ۲۱).
( در مردم نگاری توصیف فرهنگ خاصی را می توان از طریق خواندن نوشته هایی در زمینه مطالعات انسان شناسی کسب کرد. اما ما معتقدیم که آموزش عمیقتر ، از طریق تحقیقات فرهنگی دست اول قابل کسب می باشد و کار میدانی فرد را به سطح بالایی از درک مفاهیم سوق می دهد که از طریق یادگیری صرف تعاریف و مثالها ممکن نیست. این امر به غنی تر کردن درک فرد به ارزش و ماهیت فرهنگ می انجامد. همچنین این امر فرد را قادر می سازد تا بتواند با دیگر مردمان ارتباط برقرار کند، و آنهایی را که از سنت فرهنگی و شیوه زندگی متفاوت تر از آن خود برخوردارند، بپذیرند. و بالاتر از همه این امر آگاهی جدیدی از ارزش های شخصی خود محقق را بدست می دهد؛ و او را با بسیاری از فرضیات فرهنگی که بطور ضمنی و غیر مستقیم بر رفتارهای وی تاثیر می گذارند، آشنا می سازد)(اسپردلی و مک کوردی،۱۳۷۲: ۱۹).
مطالعات ميداني[ویرایش]
اتنوگرافي، اتنومتدولوژي و منوگرافي
- اتنومتدولوژي:
. روش آزمايش نقض کننده :
- ايجاد شوک در روابط عادي مردم و پي بردن به حقيقت ذهنيت افراد يعني دستکاري واقعيت – بازتعريف واقعيت بر اساس دانش زمينه اي – مشاهده مجدد واقعيت- فهم واقعيت(تظام معاني ذهني افراد – پي بردن به اهميت واقعيت در روابط اجتماعي» ( نعمتي شمس آباد،۱۳۸۷).
« روش شناسی مردم نگارانه در نخستین سال های پیدایش به خاطر کاربرد آزمایش نقض کننده، سر زبان ها افتاد. با وجود اسمی که روی این آزمایش گذاشته شده بود، حتی خود گارفینکل(۱۹۶۷) پذیرفته بود که این نوع آزمایش ها را در واقع نمی توان آزمایش به معنای رسمی آن دانست و بهتر است آن را« تظاهرات نقض کننده» نامید. در این نوع تظاهرات، واقعیت اجتماعی« نقض می شود» تا اصول بنیادی ساخت بی وقفه واقعیت اثبات شود. فرض مبنای این تحقیق نه تنها این است که ساخت اجتماعی واقعیت پیوسته در جریان است، بلکه این نکته را نیز در بر می گیرد که مشارکت کنندگان در این جریان نمی دانند که چنین جریانی وجود دارد. هدف آزمایش نقض کننده، ایجاد اختلال در رویه های عادی است تا از این طریق بتوان آن جریانی را که واقعیت طی آن ساخته یا بازسازی می شود، مورد مشاهده قرارداد» (ریترز،۳۷۸:۱۳۷۲).
«.روش ايفاي نقش غريبه:
- کنار گذاشتن همه چارجوبهاي ذهني خود و همه چيز را تازه فرض کردن و مشاهده واقعيت آنچنان که هست بدون دخالت هيچ ارزشي از خودش
- منوگرافي يعني مطالعه جامع و ژرف يک اجتماع يا امر اجتماعي از کليت به فرديت و از جنبه هاي گوناگون با مشاهده عيني»( نعمتي شمس آباد،۱۳۸۷).
«بحثهای روش شناختی بیش از آنکه به روشهای گردآوری و تفسیر دادهها بپردازند به سؤال نحوة گزارش یافتهها در میدان توجه دارند. با وجود این، استراتژیهای روش شناختی به کار گرفته شده در میدان مورد مطاله همچنان تا حد بسیاری مبتنی بر رویدادهایی است که در حین مشارکت در میدان رخ می دهند. مصاحبه و تحلیل اسناد و مدارک نیز جزیی از این نوع طراح های تحقیق مشارکتی است که وعدة دسترسی به دانشی بیشتر را می دهد»(فیلیک،۲۵۴:۱۳۸۷).
« مردمنگاران به منظور جواب سؤالهای تحقیقشان و گردآوری مواد تحقیق، در میان مردم زندگی میکنند یا حداقل مقدار قابل ملاحظهای از وقتشان را با آنها صرف مینمایند. در همین حال، مردمنگاران درگیر «مشاهدهی مشارکتی» میشوند، بدان معنی که آنها هر قدر که ممکن است بیشتر در زندگی روزانهی محلی شرکت مینمایند (همه چیز، از مراسمهای مهم و مناسک تا چیزهای معمولی مانند تولید و مصرف غذا)، همچنین آنها در حالی که هر چیزی را به دقت مشاهده میکنند، میتوانند در آن مشارکت کنند. به همین خاطر، مردمنگاران درصدد دستیابی به آنچه که دیدگاه «اِمیک» یا چشمانداز درونی نامیده می شود، هستند بدون آن که چارچوب ادراکی خودشان را تحمیل کنند. دیدگاه امیک یک بخش بیمانند و بحث برانگیز در انسانشناسی است که کاملاً از «اتیک»، یا دیدگاه خارجیِ زندگی، متفاوت است. مردمنگاران به وسیله روش مشاهدهی مشارکتی، به ثبت یادداشتهای میدانی مفصل، اجرای مصاحبههای مبنی بر سؤالات باز، و گردآوری مدارک محل که در مقام داده قابل دسترسی باشد، اقدام میکنند. شیوه مردمنگاری با انتخاب یک فرهنگ، مطالعهی آثار مربوط به آن، تعیین متغیرهای مورد علاقه ـ معمولاً متغیرهایی که توسط افراد آن فرهنگ با اهمیت تلقی میشوندـ آغاز میشود. سپس مردمنگار شروع به کار میکندکه با ورود و جذب او در فرهنگ مورد نظر است. برای مردمنگار عادی است که برای ماهها یا حتی سالها در آن فرهنگ زندگی کند. مراحل میانی شیوه مردمنگاری شامل به دست آوردن دادهها و استفاده از آنها برای دستیابی به دادههای بیشتر و جمعآوری اطلاعات به شکل نسخههای قابل مشاهده و ضبط مصاحبههاست. تحلیل دادهها و گسترش نظریه در آخر میآیند. اگر چه ممکن است نظریهها از جذب فرهنگی و چرخش نظریه توسط اعضای فرهنگی پدیدار شوند با این وجود محقق مردمنگاری تلاش میکند تا از تصورات نظری جلوگیری کنند و به جای آن نظریه را از نقطهنظر اعضای آن فرهنگ و مشاهده ایجاد کنند. ممکن است محقق به دنبال تأیید نظریهها به وسیلهی رجوع به اعضای آن فرهنگ باشد »(صادقی،۱۳۸۸).
(وقتی که یک مردم نگار شروع به نوشتن می کند قاعدتا باید دست کم مواد زیر را آماده کرده، در دسترس خود داشته باشد تا در ضمن نوشتن از آنها استفاده کند:
- یک سلسله یادداشت ها از مشاهده ومصاحبات که به ترتیب زمانی ثبت شده اند.
- فهرستی از حوزه های مختلف، که به نظر شما زمینه های فرهنگی مختلف قابل تحقیق موضوع مورد مطالعه شما را دربر می گیرد.
- یک یا چند رشته واژگان( اسامی مقولات) که بر مبنای موضوعاتی که شما برای مطالعه دقیق تر انتخاب کرده اید. اینها باید در طبقه بندی های مرتب شده باشند.
- یک یا چند سلسله از صفات( تعاریف مولفه ای) برای موضعات انتخاب شده.
- نقل قول های متعدد از اطلاع رسان که بر مبنای مقولات مورد مطالعه، کد گذاری شده باشند.
- بیانات توصیفی متعدد از مشاهدات، که آنها نیز بر مبنای مقولات مورد مطالعه، کد گذاری شده باشند.
حال، این وظیفه مردم نگارن است که این داده ها را برداشته، همراه با تجزیه وتحلیل هایی که انجام داده ومنظم کرده به شکل مقاله ای کامل و منسجم بنویسد)(اسپردلی ومک کوردی،۱۳۷۲،:۱۳۶-۱۳۴).
- محدودیتهای این روش
(در بحثهای مربوط به قوم نگاری، روشهای گردآوری داده موضوعی ثانوی تلقی می شود. استراتژی های مشارکت در میدان مورد مطالعه، تفسیر داده ها و مهمتر از همه سبک نگارش و مسئلة اقتدار و مؤلف در ارائه نتایج توجه بیشتری به خود جلب کرده اند. می توان این رویکرد را با (نگاه مثبت) واجد انعطاف در مقابل موضوع مورد مطالعه دانست،اما باید دانست که در عین حال با خطر مواجهة روش شناختی دلبخواه با پدیده ها نیز روبه رو است. روشهای متعدد به کار گرفته شده در قوم نگاری آن را به استراتژی ای مبدل ساخته اند که از چند بعدی سازی رویکردهای مختلف روش شناختی استفاده می کنند تا بتواند به نگرش عام پژوهشی دست پیدا کند)(فیلیک،۱۳۸۷:۲۵۶-۲۵۷).
اعتبار يا روايي در تحقيق كيفي[ویرایش]
«الف- اعتبار داخلي: ميزان تجانس يافتهها تحقيق با حقيقت از طريق شيوه مثلثبندي (يا استفاده از محققان چندگانه، روشهاي چندگانه يا منابع چندگانه)، تفسير با افراد مصاحبهشونده يا مشاهدهشده، اقامت در محل تحقيق در يك دوره زماني طولاني، تقاضا از همتايان براي پيشنهاد درباره يافتهها، درگير كردن مشاركتجويان در تمام مراحل تحقيق، تبيين سوگيريهاي تحقيق
ب- اعتبار خارجي: ميزان قابليت كاربرد (تعميمپذيري) يافتهها مطالعه در موقعيتهاي ديگر كه به روشهاي زير انجام ميشود
۱- توصيف غني و حجيم از دادهها: ارائه توصيف كافي به نحويكه خوانندگان بتوانند ميزان نزديك بودن موقعيت خويش را با وضعيت تحقيق تعيين كنند و يافتهها بتوانند منتقل شوند.
۲- سبك گرايي (مدل طبقهاي): توصيف اينكه چگونه برنامهاي معين، رويهاي خاص يا فردي خاص در همان طبقه مورد مقايسه يا مورد مشاهده قرار ميگيرد، به نحويكه كه كاربران بتوانند موقعيت خويش را مقايسه كنند.
۳- طراحي چندمكاني: استفاده از چند مكان، چند مورد، يا موقعيتهاي مختلف به ويژه مواردي كه گوناگوني بيشتري در ارتباط با پديده مورد بررسي دارند. اين تنوع ميتواند از طريق نمونهگيري هدفمند يا تصادفي انجام گيرد»( مقصودي ،۱۳۸۸).
(در تحقیقات کیفی، محدويت تعميمپذيري يافتههاي تحقيق در روايي بيروني وجود داردو هدف تعميم يافتههاي تحقيق كيفي نيست اما در واقع ايجاد يك تحليل يكدست از وقايع ميباشد. محدويتهاي تعميمپذيري ممكن است براي دستهبندي يا عناويني كه از تجزيه و تحليل دادهها براي جمعآوري موافقتنامه بكار برده شده بوسيله محقق ناشي ميشود،مورد بحث واقع گردد
محدويت تكرارپذيري يا پايايي ،همانند تعميمپذيري منحصر به فرد در يك زمينه بخصوص می باشد)(مقصودي ،۱۳۸۸).
« در روش پژوهش مشاركتي نميتوان تعريف مطلقي از مطالعه كامل يا بهترين روش داشت. آن چه پژوهشگران دقت خود را معطوف آن ميسازند، ارائه نتايج مناسب، مشخص كردن و استفاده از روش مناسب براي يك موقعيت و زمينه خاص است. بهترين مطالعات مشاركتي آنهايي هستند كه به دليل بيان نيازهاي استفاده كنندگان در يك زمينه خاص مورد استفاده قرار ميگيرند و اطلاعات پايا و معتبري را ارائه ميدهند. مهمترين معيار براي طراحي يك مطالعه مشاركتي و انتخاب روشهاي به كار گرفته شده روايي، پايايي، ارتباطات و عملكرد مطلوب است. بررسي طرح و روشهاي مورد استفاده بايد از نظر استفادهكنندگان و تصميمگيرندگان معتبر باشد و نتايجي كه باوري بر آنها جود ندارد، نبايد مورد استفاده قرار گيرند. همگي تصميم گيرندگان به هم شبيه نيستند. برخي با مسئله عميق برخورد ميكنند. بعضيها توضيحات بزرگنمايي شده را دوست دارند. بعضيها به بيان آماري، هرقدر ناچيز، اهميت ميدهند، بعضي ديگر توجه زيادي نيز به محاسبات گسترده آماري و كامپيوتري دارند. روايي طرح و روشها، از طريق مشاركت استفاده كنندگان، با مسئله و ارزش گذاري روايي و روشهاي مختلف صورت ميگيرد. ارائه هرگونه اطلاعات جديد جمعآوري شده بايستي با دقت انجام گيرد تا مشخص شود كه چه ميزان از اطلاعات مستقيماً به حل مسئله ارتباط دارد. زماني كه استفادهكنندگان خود در جمعآوري اطلاعات دخالت دارند، اطلاعات نسبت به زماني كه توسط ديگران جمعآوري مي شود، روايي بيشتري دارد»( شیخی ،۱۳۸۷).
«اعتماد به پژوهش از اعتماد به پژوهشگر ناشي ميشود. اگر تصميم گيرندگان سازمان، مديران يا افراد جامعه به پژوهشگر اعتماد نداشته باشند، آنها تمايلي براي پذيرش قضاوت و يا صلاحيت فني او از خود نشان نميدهند. شخصيت فردي، نگرش انعطاف پذير، ذهنيت باز و صبر و تحمل به هنگام خشم و اضطراب، از مهمترين ويژگيهاي پژوهشگري است كه ميخواهد قابل اعتماد تلقي شود. زماني كه پژوهشگران مشاركتي در مورد محدوديتها و رواييهاي يافتههايشان صادق هستند، قابليت اعتماد افزايش مييابد و باعث ايجاد رابطهاي دو جانبه با مديران خواهد شد» ( شیخی ،۱۳۸۷).
- نقد:
در مواقعی مردم نگار می بایستی در بین گروه به مانند آنان زندگی کرده، یعنی از نظر فرهنگی و رفتاری تغییر کرده تا به رمز و راز، افکار، عقاید و آداب و رسوم آنان پی ببرد. در مواقعی این تغییرات هماهنگ با سن, شخصیت و یا افکار مردم نگار جور در نمی آید. به عبارتی, در جوامعی مانند جامعه ما، فرهنگ، قوانین و ارزش هایی را مطرح می کند که عدول از آنها نه تنها متضاد با ارزش های بومی بوده بلکه، باعث به هم ریختگی روانی نیز می شود. از این رو, افراد جامعه ما محدودیت هایی برای اجرای مردم نگاری در مورد بسیاری از موضوع ها دارند. «گاه به مردم شناسی ایراد می گیرند که بیش از اندازه دست به تفسیر می زند و معنایی را به پدیده ای تحمیل می کند و گاه برعکس به او ایراد می گیرند که به اندازة کافی تفسیر نمی کند و خود را به توصیف تجربی امور اجتماعی بدون استناد به دلایل و شرایط آنها محدود می سازد. در واقع، تفسیر مردم شناختی باید تفسیر بومی را پشت سر گذاشته و حتی آن را نفی کند و یا لااقل بتواند دست به بازسازی آن در شبکه های معنایی دیگر بزند».(ریویر،۱۳۸۲ : ۴۸).
« کارهای میدانی مردمنگاری بر اساس هویتهای حرفهای و فردی شکل میگیرد و این هویتها به طوری اجتناب ناپذیر ناشی از تجارب فردی است، در حالی که در میدان هم انجام میشوند. متأسفانه، بُعد زندگی نامهنویسی تحقیقات مردمنگاری به لحاظ تاریخی ضعیف است. این امر تا حد زیادی با توجه به تمهیدات مشاهده شده در زمینه عینیت غیر قابل فهم است و اعتمادپذیری دادهها را همراه علم پذیرفته شده تهدید میکند؛ و نیز برای انسجام روش شناسی مشکلآفرین است به ویژه اگر ما امکان ذهنیت را از طریق نگاه مردمنگار به وجود آوریم و نقش از پیش تعین شدهای برای مشاهدهکننده فراهم آوریم»(صادقی،۱۳۸۸).
« در نقدهای قرن ۲۰ یکی از مهمترین مباحث تک صدایی بودن کارهای سنتی مردمنگاری است که ناشی از روح پوزیتیویستی بود. یعنی محقق تنها سخنگوی متن محسوب میشود و همه چیز بواسطه بیان او توصیف میشود و واقعیت پیدا میکند، اما در کارهای اخیر انسانشناختی تاکید بر صدای موضوع و چند صدایی بودن متون مردمنگارانه سبب شده که از انسانشناسی دیالوگی یا متون چند صدایی صحبت شود و مردمنگاران به مثابه واسطههای فرهنگی، واسطهای برای رسانیدن این صداها به مخاطبانشان باشند. اما در مجموع باید پذیرفت درک عمومی از مردمنگارای به مثابه توصیف عینی صرف، بیشتر به یک اسطوره خیالی شباهت دارد تا واقعیت. چرا که هرگونه مواجهه با موضوع مستلزم فهم و تفسیری از آنست و هرگونه توصیف نیز بر مبنای رویکردهای نظری و مفهومی ضمنی و صریح انجام میگیرد»(رحمانی،۱۳۸۸).
به تجربه ثابت شده است که مردم نگاران در گذر از این روش به اطلاعات بسیار دقیق و عمیق علمی دست یافته اند. به طوری که این نوع داده ها قابل مقایسه با داده هایی که به کمک روش های دیگر بدست آمده اند، نمی باشند. در مواقعی این اطلاعات فقط جنب، شناخت داشته، بنابراین، برای جامع، علمی مفید بوده اند.
مردم نگاری در صورت خوب اجرا شدن می تواند از سویی، در فهم بسیاری از نکات خوب فرهنگ جامعه که صورت می گیرد (بدون اینکه کنشگران آن عمل شناختی در مورد علل وجودی آنها داشته باشند) و از سوی دیگر، نکات منفی که باعث بی هنجاری و ناامنی و در نهایت مانع پیشرفت و توسعه جامعه می شود، مفید باشد
«مردم نگاران باید دست به بازنمایی اشکال فرهنگی به همان صورتی که بازیگران آنها تجربهاش میکنند، بزنند. این هدف، با هدف نویسندگان مشترک است... برای اینکار نیاز به احساس، نیاز به توانایی و به «درک» است که خود اینها قابلیتهای هنری هستند»(رحمانی،۱۳۸۸).
(از نتایج تحقیق مردم نگاری این است که اطلاعات فرهنگی جامع و غنی که بدست می آید می تواند به غیر از نوشته های علمی اساسی هر نوع نوشته ای نیز باشد. همچنین ما معتقدیم که مردم نگاری می تواند زمینه ای برای ایجاد دگرگونی اجتماعی باشد).(اسپردلی و مک کوردی،۱۳۷۲: ۲۱).
نمونه[ویرایش]
« عنوان: مردم نگاری روستای انجدان
پژوهشگر: اکرم جدیدی
آموزش و پژوهش صدا و سیمای استان مرکزی - ۱۳۸۷
← چکیدهدر کتاب های روش تحقیق درعلوم اجتماعی که به زبان فارسی ترجمه یا تالیف گردیده اند از روش تحقیق مردم شناسی
[۱] یا سخن نرفته یا اینکه با تسامح از آن گذشته اند. این بی توجهی و یک سونگری سبب گردیده پژوهشگران علوم اجتماعی در مطالعات خود حتی در جوامع نسبتاً سنتی، از روش مردم شناسی به عنوان یکی
از روش های عمده مطالعات وتحقیقات اجتماعی استفاده ننموده و از شیوه ی کار آن بی توجه بگذرند.
در نتیجه محور اصلی و عمده پژوهش های آنان یک سو و بر بینش واحدی قرار دارد. حال آن که در یک تحقیق اجتماعی (در هر نوع جامعه اعم از عقب مانده و پیشرفته، سنتی یا صنعتی) پژوهشگر با به کار بردن شیوه های گوناگون تحقیق می کوشد در تبیین مسائل اجتماعی، دلایلی ارائه می دهد تا بتواند به چگونگی طرح و ترکیب مناسبات بین پدیده های اجتماعی و ساخت جامعه راه یابد و تغییراتی را که بر اثر این روابط و مناسبات رخ می دهد ریشه یابی کند از این رو هنگامی که موضوع و قلمرو تحقیق یکی از جوامع سه گانه (شهری، روستایی وعشایری) است پژوهشگر جامعه شناس یا مردم شناس بایستی به موازات روش های تحقیق جامعه شناسی از روش مردم شناسی نیز بهره گیرد چرا که هدف هر پژوهش اجتماعی از طرفی جستجوی رابطه هم بستگی های اجتماعی است و از سوی دیگر دریافت سیر و تحول فرهنگ در جامعه است. با این مناسبت آنچه در مطالعات و تحقیقات روستایی و عشایری و یا قشری از اقشار جامعه شهری (مانند کارگران) از یک پژوهشگر اجتماعی انتظار می رود این است که ضمن بررسی و جستجوی منطقی رابطه بین طرز فکر افراد با اوضاع و احوال اجتماعی، اقتصادی جامعه مورد مطالعه به رابطه بین تظاهرات روانی با بعضی مسائل اجتماعی، فرهنگی و یا رابطه فرهنگ با مسائل اقتصادی نیز بپردازد تا از این راه بتواند مناسبات روانی افراد را که تنها از روی الگوهای رفتار فرهنگی، اجتماعی مفهوم می شوند در اجتماعات مختلف و با فلسفه ها و روحیات گوناگون را نشان دهد. بنابراین پس باید بپذیریم همکاری نزدیک بین پژوهشگران جامعه شناس و مردم شناس در کلیه زمینه های تحقیق نظری و عملی از قدم های اولیه هر پژوهش اجتماعی وفرهنگی است.
برای رسیدن به این مرحله از همکاری مردم شناسی مراحلی را پشت سر گذاشته است تا توانسته حوزه ی مطالعاتش را رفته رفته از جوامع ابتدایی و سنتی به جوامع پیشرفته گسترش دهد و در درون جوامع جدید در کنار جامعه شناسان انواع مختلف فرهنگ های فرعی گروه ها و طبقات و قشرهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار دهد. به این ترتیب توانسته است در قلمرو مطالعات جامعه شناسی آن چنان نفوذ کند که امروزه در مطالعات اجتماعی، کار مردم شناسی مقدمه کار جامعه شناسی و کار جامعه شناسی مکمل کار مردم شناسی شناخته شده است.
ـ مردم نگاری
[۲] : شیوه و روش تحقیق و مطالعه مردم شناسی را اصطلاحاً مردم نگاری (اتنوگرافی) می نامند عبارت است از توصیف کامل و همه جانبه از مظاهر مادی و غیرمادی به جوامع مختلف خصوصاً جوامع دوره افتاده ای که در آنها روابط اقتصادی محدود است به قول ژرژ بالاندیه
[۳] جامعه شناس و مردم شناس معروف و معاصر فرانسوی: «مردم نگاری خواهان مطالعه در روی زمین (مطالعه صحرایی یا میدانی)
مشاهده مستقیم همراه با مشارکت پژوهشگر که دائماً در جستجوی یافتن بهترین راه های رسیدن به مقصود است، می باشد.
ـ سازماندهی توسعه فیزیکی روستا و نظم دهی کلیه فعالیت هایی که در سطح روستا و روستاهای حوزه نفوذ آن انجام می شود. از اهداف این مونوگرافی است. در چهارچوب این نظم دهی، نهایتاً کاهش شدید، جریان مهاجرت از روستاها به شهر، تثبیت و کمک به رشد مراکز روستایی دارای پتانسیل جمعیتی جهت استقرار خدمات و صنایع کوچک، نظام دهی به کشاورزی (زراعت، باغداری، دامداری و ...) وتقویت اشتغال در بخش های صنعت و خدمات در محیط روستایی مد نظر می باشد.
هر فرد و عضوی از جامعه انسانی که عملی را انجام می دهند معمولاً در انجام آن کار،هدف یا اهدافی را دنبال می کنند. هدف تحقیق این مونوگرافی شناخت کلیه عناصرتشکیل دهنده روستای انجدان اعم از عناصر و ساختار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره و تعیین موقعیت جغرافیایی، شناخت عوامل اکولوژیکی،مورفولوژی (ریخت شناسی روستا) علل پیدایش روستاها، سوابق تاریخی و شناخت مسائل و مشکلاتی است که در این روستا وجود دارد.
لغت تک نگاری را در ترجمه مونوگرافی به کار برده اند و همگان در کاربرد این مفهوم دیدگاهی یکسان ندارند زیرا بعضی مفهوم «یکتا نگاری» یا «روش بررسی مواد برگیرنده» را به جای آن به کار می برند. منظور مطالعه یک امر اجتماعی، نهاد، دسته، جمعیت، جامعه، گروه یا سازمان معینی است که با شناسایی دقیق آن می توانیم به یک سری قواعد کلی که احتمالاً در موارد مشابه دیگر نیز برقرار است، برسیم. احسان نراقی در مقدمه کتاب طالب آباد اثر جواد صفی نژاد در تعریف این روش می نویسد: «تک نگاری توصیفی ژرف و دقیق از یک شخص (بیوگرافی) یا یک واحد اجتماعی مانند خانواده، طایفه، قبیله، قشر اجتماعی یا یک ده که جنبه های مختلف آن را در بر میگیرد، تک نگاری براساس مشاهده مستقیم و عینی استوار است. محقق با شرکت فعال در زندگی مردم جامعه مورد معاشرت مستمر با آنها و به کار بردن فنون مشاهده مستقیم، مصاحبه و پرسش نامه، وقایع و امور اجتماعی را از نزدیک مشاهده، مطالعه و توصیف می کند. تک نگاری نه تنها جنبه های گوناگون حیات اجتماعی از جغرافیا گرفته تا ساخت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، ارزش ها، نهادها، هنجارهای اجتماعی و ویژگی های مختلف دیگر یک واحد اجتماعی را به نحو دقیق تصویر می کند بلکه به روابطی که در درون این ساخت ها موجود است نیز توجه دارد و آنها را تعیین می کند». بنابراین به درستی می توان گفت مونوگرافی عبارت است از : مطالعه جامع یک اجتماع و یا یک امر اجتماعی نظیر خانواده، کارخانه، طبقه و غیره. «تشریح همه جانبه یک پدیده یا مجموعه ای از پدیده هاست. در تک نگاری ابتدا از وضع عینی، ظاهر، سطح خارجی پدیده که قابل مشاهده است آغاز می کنند سپس ابعاد ذهنی ، روانی و پیچیده آن را به نگارش درمی آورند. بدین سان در این مفهوم هم کلیت و هم فردیت دیده می شود. کلی است چون در خلال آن همه اعضای یک کل شناخته می شوند. فردی است چون یک پدیده نظیر یک ده، یک کارخانه، یک مدرسه در همه ابعادش سنجیده می شود» ( ساروخانی ، ۱۳۷۰)
ـ تحقیق و پژوهشی که پیش روست مطالعه ای است به صورت مستقیم، برگرفته از مطالعات انجام گرفته شده به واسطه کم و کاستی هایی که درروستای مذکور وجود داشته به منظور بهره برداری هایی که توسط جهاد کشاورزی انجام گرفته، در سال های اخیر چهره این روستا به واسطه ورود تکنولوژی هایی که از شهرها و مراکز استان به آن وارد شده به کلی دگرگون شده است و این تاحدودی جای تاسف دارد که انسان ها این محیط طبیعی و خدادادی سرشار از نعمت را با دخالت های خود
دگرگون کرده اند و در جهت رفاه و آسایش هر چه بیشتر خود این طبیعت زیبا را با از بین بردن درختان و زدن چاههای عمیق از بین برده اند و برای عاشقان طبیعت مناظر خشک شده ی این روستا که روزی در بین روستاهای این خطّه عروس سرسبزی بود واقعاً تاسف انگیز است و برای اینجانب که با دیدن چهره ی امروزی و دیروزی آن و مقایسه آن با روستاهای اطراف که از لحاظ دارا بودن آب فراوانی که داشت نسبت به دیگر روستاها واقعاً متاثر می شوم که ببینم انسان هایی با کمال وقاحت تیشه به ریشه این نعمت های خدادادی بزنند و حق آیندگان را زیر پایشان پایمال کنند.
روستاهای ایران به آیینه ای شباهت دارند که در آن می توان حیات اجتماعی گذشته مردم را مشاهده کرد. و به بیان دیگر جمعی است که اگر در آن نیک بنگریم رفتار و کردار گذشتگان را عرضه می کند. شناخت فرهنگ گرانبار جامعه ایران بدون بررسی آداب و رسوم و اعتقادات مردم ده نشین میسر نیست تنها با کاوش و پژوهش در فرهنگ مردم روستا است که می توان به فرهنگ حقیقی ایران پی برد، ولی باید توجه داشته باشیم که مونوگرافی تنها یک توصیف انتزاعی نیست زیرا تمام شئون یک اجتماع و روابط واقعی آنها را درنظر می گیرد.
چون تحقیقات جامع و کامل در یک اجتماع بزرگ عملاً غیرممکن است محققان ترجیح می دهند که یک اجتماع کوچک مثلاً اجتماع یک ده و یا یک واحد اجتماعی را مورد بررسی قرار دهند.ـ محقق با مراجعات مکرر و متعدد به روستا و شرکت در مجالس و محافل و جشن ها و عزاداری های آنها مشاهدات خود را ثبت نموده و به صورت مونوگرافی ارائه می دهد مواردی چون گویش های محلی، آداب و رسوم، مراسم عزاداری و ... در این پژوهش مورد توجه و تامل قرار گرفته اند. این روستا به طور خودکفا از طریق کشاورزی و داد و ستد استقلال خود را حفظ نموده است»( جدیدی،۱۳۸۷).
نمونه های از روش شناسی مردم نگارانه[ویرایش]
«اعمال» راه رفتن:
کمتر پیش می آید که در مورد دانش مبنی بر عقل سلیم ورویه هایی که در عمل را ه رفتن به کار برده می شوند، جز یک تامل گذرا کنکاش بیشتری بکنیم، تا چه رسد به آن که آن را موضوع یک تحلیل جامعه شناسی جدی قرار دهیم. اما این همان کاری است که آ. لینکلن راییو و جیمز ان. شنکاین(۱۹۷۴) انجام دادند. موضوع مورد بررسی آنها نه صرف راه رفتن بلکه«اعمال» راه رفتن بود. هر چیز که هر یک از ما ها عملکردی های معمول و تنظیم شده ای برای راه رفتن داریم، ولی باید این روش های معمول را برای«اعمال» راه رفتن به کا بریم. وانگهی، باید همگام با آدم های دیگری که با ما یا به طرف ما حرکت می کنند، عمل راه رفتن را انجام دهیم؛ به عبارت دیگر، راه رفتن دستاورد هماهنگ اعضای اجتماع به شمار می آید.راییو وشنکاین راه رفتن را نه صرفاً برای فهم این عمل خاص بلکه جهت درک طیف گسترده ای از پدید ه های این چنین مورد بررسی قرار دادند:« با بررسی این پدیده پیش پا افتاده به عنوان نوعی دستاورد تامل برانگیز اعضای جامعه امیدواریم بتوانیم به فهم پدیده های اجتماعی به عنوان دستاورد هایی که هر روزه جریان دارند دست یابیم.»
منبع اساسی این نوع بررسی ها، یک رشته نوارهای ویدیویی از راه رفتن آدمها است. موضوع اصلی مورد بررسی، شیوه های عبور و مورد انسان ها و روش هایی است که آدم ها به کار می برند تا با یکدیگر برخورد نکنند. آدم ها برای آن که راه رفتن موفقیت آمیزی داشته باشند، نه تنها باید مراقب راه رفتن خودشان باشند، بلکه باید یک نوع استراتژی متناسب برای راه رفتن را نیز تدارک ببینند. این مثال گویا نشان می دهد که جامعه شناسان چگونه می توانند با کاربرد روش شناسی مردم نگارانه، یک موقعیت معمولی را موضوع بررسی شان قرار دهند و خصلت بحث انگیز آن را مشخص سازند.
بیایید ببینیم که باهم راه رفتن چگونه انجام می گیرد. آدمها برای آن که با هم راه بروند، باید یک الگوی جمعی را تدارک ببینند. برای مثال، آنها باید فاصله معینی از یکدیگر بگیرند. اگر یک طرف از طرف دیگر خیلی جلو یا عقب مانده باشد، سعی می کند از طریق یک« کار ترمیمی» این فاصله را از میان بردارد تا بتواند با دیگری به قاعده راه برود. در این صورت، آن فرد یا گام هایش را تند می کند یا آهسته تر قدم بر می دارد ویا برای دیگری توضیح می دهد که نتوانسته همگام با دیگری قدم بردارد، اما اگر او از این کار ترمیمی سرباز زند و همچنان جلوتر یا عقب تر از دیگری گام بردارد، واقعیت با هم راه رفتن را به گونه ای جدی به مخاطره می اندازد.
عمل با هم راه رفتن یک رشته از فعالیت های راه رفتن دسته جمعی دیگر را نیز امکان پذیر می سازد:« برای مثال، فعالیتهایی چون صحبت کردن، خود را مخاطب دیگری قرار دادن، لمس کردن همدیگر، خندیدن، تعارف کردن چیزهایی چون سیگار یا تنقلات، خداحافظی کردن و نظایر آن، از طریق همین عمل راه رفتن مطرح می شود و هریک از دیگری چنین چشم داشت هایی را دارند.»
راییو وشنکاین پدیده تنها راه رفتن را نیز به عنوان یک نوع کار اجتماعی در نظر می گیرند. برای مثال، یک راه رونده تنها وقتی در خیابان از کنار راه رونده دیگری رد می شود، چگونه کار می کند که به نظر نیاید همراه با دیگری راه می رود. نوارهای ویدیویی راییو وشنکاین نشان می دهد که یک راه رونده تنها، جهت، فاصله و حالتی جسمانی به خود می گیرد تا لحظه با هم بودن ا و با دیگری ضمن رد شدن از کنار همدیگر، تنها حالت گذرا داشته باشد. به همین سان، او کاری می کند تا هنگام راه رفتن، قواعد تنها راه رفتن را زیر پا نگذارد. برای مثال، به آسانی می توان چنین تصور کرد که یکی در خیابان دیگری را«تعقیب می کند». شیوه نزدیکی یک فرد به فرد دیگر می تواند به عنوان تهدیدی برای دیگری وانمود گردد. راه روندگان برای آنکه از این نوع تخلفات یا وانمود به آنها پرهیز کند، نه تنها باید بدانند که چنین تخلفاتی امکان پذیرند، بلکه باید آمادگی و توانایی آن را داشته باشند که با انجام دادن اعمالی متناسب، از رخداد چنین تخلفات یا سوء تفاهم هایی جلوگیری کنند)(ریتزر،۳۶۷:۱۳۸۴-۳۶۶).
منبع[ویرایش]
وبلاگ جامعه شناسی - علی قربانی