کارآفرینی روستایی در آمریکا
آمریکا همچنان از نظر سطح فعالیتهای کارآفرینی در جهان پیشتاز است. این کشور در میان ۳۷ کشوری که در پروژه دیدبانی جهانی کارآفرینی در سال ۲۰۰۲ بررسی شدهاند، رتبه یازدهم را از نظر سطح فعالیت کارآفرینی به خود اختصاص داده است. در سال ۲۰۰۲ نسبت به سال ۱۹۹۸ سطح فعالیت کارآفرینی در آمریکا ۵۰ درصد افزایش داشته است. سطح فعالیتهای کارآفرینی با درصد جمعیت در مناطق مختلف نسبت مستقیم دارد. در آمریکا جمعیت روستاها نسبت به شهرها کمتر است و به همین خاطر کارآفرینی در آمریکا عمدتاً پدیدهای شهری است و تاثیر آن در رشد اقتصادی شهرها بهمراتب بیش از روستاهاست (۱).
علاوه بر این فعالیتهای کارآفرینی در آمریکا تا حد زیادی متکی بر سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر است. این کشور ۶۹ درصد کل سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر را در بین کشورهای مورد مطالعه در پروژه دیدبانی جهانی کارآفرینی به خود اختصاص داده است (۱).
برنامهها و طرحهای متعددی برای توسعه کارآفرینی در روستاهای آمریکا به اجرا درآمده است. در حال حاضر هزاران شرکت رقابتپذیر در سطح روستاها فعالیت میکنند و شبکهای از کارآفرینان روستایی در آمریکا وجود دارد. توسعه کارآفرینی بهترین رویکرد برای رشد اقتصادی روستاها نیست، اما یکی از کمهزینهترین سیاستها در این زمینه است. وجود فقر در نواحی روستایی و عدم دسترسی به امکانات و منابع، نبود کارکنان ماهر و آموزشدیده و زیرساخت ارتباطی ضعیفـ، توسعه کارآفرینی را در روستاها با مشکلات زیادی مواجه ساخته است.
توسعه اقتصادی در نواحی روستایی آمریکا[ویرایش]
توزیع ثروت در روستاهای آمریکا نابرابر است. در حالی که برخی از روستاها در رفاه کامل بهسر می برند، برخی دیگر با فقر روبرو هستند. بهطور کلی فقر در مناطق روستایی بیش از شهرهاست و این در حالی است که مسئله فقر در روستاها کمتر مورد توجه سیاستگذاران و تصمیمگیران این کشور است. در مجموع مناطق روستایی آمریکا با بحران اقتصادی مواجهند و روند جهانیشدن اقتصاد نیز بر این بحران افزوده است.
نقش بخش کشاورزی، معدن و جنگلداری، به عنوان بنیان اقتصاد روستایی در حال کاهش است و این امر تاثیر زیادی بر کسبوکارهای کوچک محلی داشته است. یافتههای دیویدسون نشان میدهد که تعداد شرکتهای تاسیسشده در مناطق روستایی ایالت آیووا، در فاصله سالهای۱۹۷۶ تا ۱۹۸۶، ۳۳ درصد کاهش یافته است. این شرکتها در زمینه عرضه کالاهای عمومی، خدمات ساختمانی، خردهفروشی و مواد سوختنی فعالیت میکنند(۲).
پدیده مهاجرت از روستا به شهر همچنان ادامه دارد. تعدادی از روستاهایی که نزدیک شهرهای بزرگ قرار دارند، نیز رشد کرده و تبدیل به شهر شدهاند. بدین ترتیب جمعیت روستانشینان روز به روز کاهش مییابد و با کاهش جمعیت، از میزان تقاضا برای کالاها و خدمات نیز کاسته میشود. این امر رکود اقتصادی را در روستاها به دنبال دارد.
۱. چالشهای توسعه اقتصادی در روستاها
شرکتها و کسبوکارهای کوچک در روستاهای آمریکا با چند چالش عمده مواجهند (۲):
الف. عدم دسترسی به سرمایه و امکانات
روستاییان امکانات و منابع مالی محدودی برای سرمایهگذاری در اختیار دارند. جذب سرمایههای دولتی در روستاها بسیار دشوار است. تعداد موسسات وامدهنده در روستاها بسیار اندک است. امکان جذب سرمایههای مخاطرهپذیر در بسیاری از مناطق روستایی وجود ندارد یا در سطح بسیار پایینی است. علاوه بر این فاصله زیاد میان برخی از مناطق روستایی با شهرهای مجاور، دسترسی روستاییان را به منابع ثروت و سرمایه دشوار کرده است. همچنین روستاییان دسترسی کمتری به اطلاعات و منابع دانشی دارند.
ب. مشکل در عرضه کالاها و خدمات
بازارهای محلی و منطقهای معمولاً محدود و کوچک هستند و کسبوکارهای روستایی ناچارند به دنبال بازارهایی در خارج از نواحی روستایی و مناطق اطراف خود باشند. نبود سیستمهای ارتباطی مناسب و همچنین مشکلات حمل و نقل در برخی از روستاها, دسترسی به این بازارها را برای روستاییان دشوار کرده است.
ج. تاکید بر یک صنعت یا کسب و کار خاص
چالش مهم دیگر در روستاهای آمریکا، تاکید بیش از حد بر یک یا چند نوع کسبوکار یا صنعت خاص در هر منطقه است. این مسئله باعث کاهش تنوع اقتصادی در جوامع روستایی شده و مانع شکوفایی و به ثمر نشستن ابتکارات و نوآوریها میشود.
د. امکان ریسک کمتر در روستاها نسبت به شهرها
اغلب جوامع روستایی "جثه بحرانی اقتصادی" کوچکتری در مقایسه با مناطق شهری دارند. راهاندازی و اداره کسبوکار، آن هم در شرایط دشوار رقابت، با مخاطره زیادی همراه است. صاحبان کسبوکار در روستاها، به دلیل محدودیت امکانات و منابع خود, مجاز به ریسک یا اشتباه زیاد نیستند. هر اشتباه کوچکی میتواند منجر به لطمات جبرانناپذیری برای کسبوکارهای روستایی شود. در عوض در جوامع شهری، شرکتها به دلیل وجود امکانات وسیعتر، میتوانند اشتباهات بیشتری مرتکب شده و باز هم به موفقیت دست یابند.
هـ. کمبود سازمانهای حمایت کننده.
تعداد مراکز دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی در روستاها بهمراتب کمتر است. این امر مشکل عمده ای بر سر راه توسعه کسبوکارهای روستایی است. علاوه بر این تعداد مراکز حمایتکننده از کارآفرینان در روستاها کمتر است.
۲. سیاستها و استراتژیهای توسعه اقتصادی در روستاها
دستاندرکاران توسعه اقتصادی در رویارویی با چالشهای موجود در روستاهای این کشور، چند سیاست عمده را برگزیدهاند:
الف. توجه به بخشهای غیرکشاورزی
کشاورزی و جنگلداری بخش اصلی اقتصاد روستایی را تشکیل میدهند. اما کشاورزی متکی بر منابع طبیعی بوده و لذا محدودیت منابع طبیعی در برخی از روستاها، باعث رکود اقتصادی شده است. سیاستهای توسعه اقتصادی نباید تاکید بیش از حدی بر بخش کشاورزی داشته باشد، بلکه باید کشاورزی را بهعنوان بخشی از اقتصاد روستایی مورد توجه قرار دهد. در روستاها باید محیط مناسبی برای رشد بخشهای غیرکشاورزی و فعالیت شرکتهای تولیدی و خدماتی رقابتپذیر فراهم شود؛ شرکتهایی که بر یادگیری، تولید و رقابت در عرصههای جهانی تاکید میکنند.
این در واقع نوعی حرکت از کسبوکارهای مبتنی بر منابع طبیعی به سمت کسبوکارهای مبتنی بر دانش است.
ب. تاکید بر جذب و توسعه فناوریهای جدید
فناوری باید به عنوان نیروی محرکه مهمی در اقتصاد روستاها مورد تاکید قرار گیرد. استفاده از فناوریهای جدید، علاوه بر افزایش تولیدات کشاورزی، عملکرد شرکتهای روستایی را نیز بهبود میبخشد. در این میان گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند زمینه را برای ارتباطات موثرتر فراهم آورد و موجب رشد و شکوفایی اقتصاد روستاها شود. توسعه این فناوری، توانایی شرکتهای روستایی را در ایجاد ارتباط با مراکز مختلف شهری و روستایی، مشتریان و تامینکنندگان افزایش میدهد. تاکید بر نوآوری و اتصال به اقتصاد دیجیتالی از سیاستهای عمده توسعه اقتصادی در مناطق روستایی آمریکاست (۳).
ج. آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد
گسترش فعالیتهای غیرکشاورزی و مبتنی بر فناوریهای جدید، نیازمند نیروی انسانی ماهر و کارآمد است و این در حالی است که در اثر پدیده مهاجرت، تعداد زیادی از جوانان مستعد از روستا به شهر مهاجرت میکنند. یکی از سیاستهای عمده در روستاهای آمریکا، افزایش سطح استانداردهای آموزشی در مدارس است. علاوه بر این برگزاری دورههای آموزشی، جذب نیروی انسانی ماهر و ایجاد محیط مناسبی برای کار و زندگی روستاییان، تاثیر زیادی در تربیت روستاییان ماهر و کارآمد دارد (۳).
همچنین سیاست توسعه اقتصادی در آمریکا مبتنی بر سه استراتژی عمده است(۲): الف. جذب کسبوکارها در یک منطقه خاص
این استراتژی تا مدتهای مدیدی مورد توجه دستاندکاران توسعه بود. منابع و تلاش زیادی صرف ایجاد مناطقی میشد که بتواند کسبوکارهای مختلف را جذب و در خود جای دهد. اما مطالعات نشان میدهد که این استراتژی در جوامع روستایی چندان اثربخش نبوده است.
ب. حفظ و توسعه کسبوکارهای موجود
در سالهای اخیر دست اندرکاران توسعه تاکید زیادی بر حفظ کسبوکارهای موجود کردهاند. آنها تلاش کردهاند این کسبوکارها را به توسعه اقدامات و فعالیتهای خود تشویق و ترغیب کنند. این استراتژی تا به حال با موفقیت زیادی همراه بوده است. البته این سیاست در همه مناطق روستایی نتیجهبخش نبوده است؛ چرا که در بسیاری از روستاها، تعداد کسبوکارهای رو به رشد، بسیار اندک است.
ج. ایجاد کسب و کارهای جدید
برخی از پژوهشگران با تکیه بر حقایق اقتصادی، ایجاد کسبوکارهای جدید را تنها استراتژی کارآمد برای توسعه اقتصادی در نواحی روستایی میدانند. فراهم کردن امکانات لازم برای ایجاد کسبوکارهای جدید و حمایت از روستاییان در شروع فعالیتهای خود، نتیجه زیادی در توسعه اقتصادی روستاها داشته است. بهعنوان مثال ایالت ویرجینیای غربی که کاملاً روستایی است، محیط مناسبی برای ایجاد کسبوکارهای جدید فراهم کرده و به دستاوردهای اقتصادی خوبی نیز دست یافته است.
نقش کار آفرینی در توسعه اقتصادی روستاها[ویرایش]
توسعه کارآفرینی تنها استراتژی مناسب برای توسعه اقتصادی روستاها نیست، اما نسبت به سایر استراتژیها هزینه کمتری دارد و برای محیط روستایی مناسبتر است. با توسعه کارآفرینی و ایجاد شرکتهای کوچک کارآفرین، روستاییان به کالاها و خدمات مورد نیاز خود دست مییابند و این امر تاثیر زیادی در رشد اقتصادی روستاها و کاهش پدیده مهاجرت به شهرها دارد. روستاها نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشفنشده هستند که کشف و بهرهبرداری بهموقع از این فرصتها و ایجاد کسبوکارهای جدید و رقابتپذیر بر مبنای آن، میتواند مزایای اقتصادی چشمگیری برای روستاییان به همراه آورد.
a• تشویق و حمایت از کارآفرینان روستایی برای ایجاد کسبوکارهای جدید
• تشویق کسبوکارهای موجود به توسعه فعالیتها و حرکت به سمت تحقق ایدههای جدید و کارآمد
توسعه کارآفرینی در روستاها نیز همچون شهرها مستلزم تاکید بر سه پیشنیاز اساسی است (۴): الف. توسعه فرهنگ کار آفرینی
فرهنگ کارآفرینی نوعی فرهنگ اجتماعی است که رفتار کارآفرینانه را تشویق و حمایت میکند. در توسعه فرهنگ کارآفرینی چند هدف اساسی دنبال میشود:
• ایجاد بستر لازم برای تربیت کارآفرینان روستایی
• تشویق روستاییان به مشارکت فعالانه در طرحهای کارآفرینی روستایی
• تشویق سازمانهای دولتی و غیردولتی به حمایت از فعالیتهای کارآفرینی در روستاها
ب. آموزش کارآفرینی
راهاندازی و اداره یک واحد اقتصادی فعال در روستاها، نیازمند آشنایی با طیف وسیعی از دانشها و مهارتهاست و جوانان روستایی اغلب از سطح مهارت کمتری در این زمینه برخوردارند. برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی و ارائه مشاوره در این زمینه، از سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در روستاهاست. در این برنامههای آموزشی، بر چهار گروه از مهارتهای مورد نیاز کار آفرینان تاکید می شود (۲):
• مهارتهای علمی و فنی، بر اساس نوع فعالیت صنعتی
• مهارهای مدیریتی، شامل مدیریت مالی، بازاریابی، اداری و امور کارکنان
• مهارتهای کارآفرینی، شامل توانایی تشخیص و استفاده از فرصتهای جدید در بازار و ارائه راهحلهای نوآورانه در مقاله با چالشها
• مهارتهای کارکنان, شامل خوداتکایی، اعتماد به نفس، خلاقیت، مسئولیتپذیری و...
کارکنانی که بر سطح بالاتری از مهارتهای مورد نیاز خود دست یابند، میتوانند شرکتهای خود را از یک شرکت تازهپا به یک شرکت در حال رشد و رقابتپذیر در عرصه جهانی تبدیل کنند.
ج. توسعه زیرساختهای کارآفرینی
فراهم آوردن امکان دسترسی به سرمایه بهخصوص سرمایههای مخاطرهپذیر، اعطای وام به کارآفرینان، توسعه امکانات حمل و نقل و گسترش سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی، اتصال به منابع اطلاعات و دانش همگانی، گسترش امکانات زندگی در روستاها و... مواردی از این دست، زمینه را برای توسعه کارآفرینی در روستاها فراهم میکند. در این زمینه کشور آمریکا از دیر باز، سیاستهای عمدهای را برای ایجاد زیرساختهای کارآفرینی فراهم کرده است، که چند سیاست عمده آن عبارتند از (۴):
• اعطای تخفیفهای مالیاتی
• حمایت از صنایع کوچک و متوسط برای مدرنیزه شدن
• تشویق صنایع کوچک و متوسط به توسعه همکاری و تشکیل شبکه
با اجرای سیاستهای توسعه کارآفرینی در روستاها، برخی از مناطق روستایی به رشد اقتصادی مهمی دست یافتهاند که در اینجا بهطور خلاصه به دو نمونه از آنها اشاره میشود.
۱-۲. توسعه کارآفرینی در ناحیه آپالاچین اوهایو
ناحیه آپالاچین اوهایو شامل ۱۳ ایالت است که از غرب نیویورک تا شمال شرقی میسیسیپی ادامه دارد. این ناحیه از دیر باز به عنوان منطقهای با اقوام قدرتمند، معادن غنی ذغال سنگ، درگیریهای خشونتبار، مردمان فقیر, آب آشامیدنی ناسالم و نبود عدالت اجتماعی، شهرت دارد. ۴۰۶ منطقه در این ناحیه وجود دارد که از نظر وضعیت اقتصادی بسیار متفاوتند. ۱۲ منطقه از رفاه نسبی برخوردارند؛ به این معنی که نرخ بیکاری و فقر در آنها زیر میزان میانگین کشور و درآمد سرانه آنها بالای میانگین است. در عوض ۱۱۸ منطقه دیگر با بیکاری، درآمد پایین و فقر نسبی مواجهند.
در این ناحیه توسعه کارآفرینی به عنوان یکی از عمدهترین سیاستهای توسعه اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است و مراکز کارآفرینی روستایی
[۱] اقدامات و فعالیتهای موثری را برای تشویق روستاییان به فعالیتهای کارآفرینی به اجرا آورده است و تعداد مراکز حمایتکننده از کارآفرینان قابل توجه است.
اگرچه تعداد شرکتهای کارآفرین در حال رشد در این ناحیه زیر حد متوسط است, اما در مجموع نسبت تعداد کارآفرینان به کل جمعیت، بالای حد میانگین است. توسعه اقتصادی این منطقه بیشتر متکی به صنایع سنتی است و توسعه ظرفیت کارآفرینی، توسعه ظرفیتهای اجتماعی و گسترش سیاستهای حمایت از کارآفرینی سه استراتژی عمده در این ناحیه است.
مطالعات کمیسیون ملی کارآفرینی
[۲] نشان میدهد که ارتباط مستقیمی میان وجود جثه بحرانی از شرکتهای نوآور و رو به رشد, با رشد اقتصادی در این ناحیه وجود دارد. این امر بیانگر این حقیقت است که کارآفرینی دستاوردهای اقتصادی مهمی برای این ناحیه به همراه داشته است(۵).
۲-۲. توسعه کارآفرینی در مِین
منطقه روستایی مِین، تجربه موفقی در توسعه کارآفرینی روستایی در آمریکا، بهشمار میرود. شرکتهای کارآفرین با توسعه ظرفیتهای خود، مشاغل زیادی را در این ناحیه ایجاد کردهاند. این منطقه با چند چالش عمده برای توسعه کارآفرینی مواجه است:
• محدودیتهای فرهنگی
• نبود فرصتهای ایجاد شبکه
• کمبود حمایتهای فنی و تخصصی
• عدم دسترسی به سرمایه
برای غلبه بر این مشکلات چند استراتژی عمده در نظر گرفته شده است:
• حمایت از ایجاد شبکه میان شرکتها
• کسب و بهرهبرداری از فناوری اطلاعات و ارتباطات
• انجام تحقیقات بازاریابی
• آموزش کارآفرینان
همکاری بین دستاندکاران توسعه کارآفرینی در این ایالت با بنیاد کافمن، تاثیرات چشمگیری داشته است.
مطرح کردن کارآفرینی بهعنوان یک انتخاب شغلی مناسب، گنجاندن آموزشهای کارآفرینی در آموزش رسمی دانشآموزان، برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی برای بزرگسالان، تدوین قوانین مناسب و گسترش سیستمهای حمایت از کارآفرینی، از جمله سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در این منطقه بوده است. همچنین دو دانشگاه مهم در این منطقه روستایی با استفاده از حمایت برنامه شبکه کارآفرینی دانشگاهی بنیاد کافمن، دورهای به آموزش کارآفرینی اختصاص یافته است در یکی از این دانشگاهها هر سال ۵۳ نفر دانشجو پذیرفته میشوند. توسعه کارآفرینی در این منطقه روستایی تاثیر زیادی بر رشد اقتصادی داشته است
(۶).
منابع[ویرایش]
۱. Hedi M. Neek & et al ,”Global Entrepreneurship Monitor, ۲۰۰۲ Executive Report,……..
۲. Thomas S. Lyons ,”Policies for Creating an Entrepreneurial Region”,……………
۳. Mark Drabenstott,”Beyond Agriculture: New Policies for Rural America_ A Conference Summary”,…..
۴. فخرایی,مرضیه, " کارآفرینی و راهکارهای توسعه آن", انتشارات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران, دفتر مطالعات و پژوهشهای راهبردی.
۵. Brenda Emery,& et al,”Boosting Entrepreneurship in Appalachian Ohio”,…….
۶. Jay A. Kayne,”Entrepreneurship Development in Maine”,…….
نقل از: http://www.sharifthinktank.com/HTML/America۸.htm
(کلیه حقوق مادی و معنوی این سند, که بخشی از یک گزارش مفصل میباشد, متعلق به سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان میباشد)
تاریخ انتشار در سایت: ۲۸ مرداد ۱۳۸۶
منبع: / خبرگزاری / فارس ۱۳۸۶/۰۵/۲۷